loading...
اسلام آنلاین
اسلام آنلاین بازدید : 463 سه شنبه 21 اسفند 1397 نظرات (1)

هر سوره‌ای در قرآن دارای یک نام ویژه یا دو نام یا چند نام می‌باشد. نام سوره‌ها غالبا از مطلبی گرفته شده است که در آن سوره بیشتر مورد توجه بوده است. چنانچه سوره بقره از آن جهت به این نام نامیده شده که جریان گاو بنی اسرائیل بیش از هر مطلب دیگر در این سوره مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. و سوره انعام از آن جهت به این نام خوانده شده است که در آن راجع به چهار پایان و احکام آنها مفصل‌تر از سوره‌های دیگر بحث شده است.

سوره مائده بدان لحاظ این نام را گرفته است که در آن از نزول مائده آسمانی به پیشنهاد حواریون حضرت عیسی علیه‌السلام سخن به میان آمده است که در غیر از این سوره از موضوع یاد شده ذکری نرفته است. اکثر دانشمندان علوم قرآنی برآنند که هر سوره‌ای در زمان پیغمبر گرامی دارای نام یا نامهایی بوده که از طریق وحی معین و مشخص شده است و پس از رحلت آن حضرت در طی زمانها بعضی سوره‌ها به لحاظ مناسبات و خصوصیات دارای نامها و عنوانهای دیگری شدند که در این مبحث اسامی سوره‌هایی را که دارای دو نام و یا چند نامند بترتیب قرآنهای موجود می‌آوریم

 


منبع اسلام آنلاین

اسلام آنلاین بازدید : 523 جمعه 17 اسفند 1397 نظرات (0)

در این خبر فیلمی از تلاوت فوق العاده یک نوجوان سبزواری را مشاهده می کنید.

صدای فوق العاده نوجوان ۱۲ ساله داروان را شگفت زده کرد!

به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کاربرانی که برنامه اسراء در شبکه قرآن سیما را مشاهده کرده باشند میدانند که در این برنامه مسابقه تلفنی قرائت قرآن بین سنین مختلف  برگزار میشود.
 
یکی از مواد مسابقه تقلید قرائت از قاریان بزرگ است. که یکی از شرکت کنندگان به نام مصطفی کلانه نصیری سوره "الحاقه" را به صورتی شگفت انگیز قرائت می کند و داور برنامه تا حدی  به وجد می آید که اعلام میکند نمیتواند به وی نمره دهد.
 
در ادامه میتوانید فیلم این قرائت شنیدنی را مشاهده کنید.
اسلام آنلاین بازدید : 635 دوشنبه 13 اسفند 1397 نظرات (0)

سید علی خامنه‌ای

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
لزوم بازبینی برای تغییرات صورت گرفته در این صفحه.نمایش/پنهان کردن جزئیات
 
پرش به ناوبری پرش به جستجو
«خامنه‌ای» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها، خامنه‌ای (ابهام‌زدایی) را مشاهده کنید.
سید علی خامنه‌ای
Ali Khamenei crop.jpg
 ویرایش پست
دومین رهبر ایران
شروع به کار
۱۴ خرداد ۱۳۶۸
رئیس جمهور اکبر هاشمی رفسنجانیسید محمد خاتمیمحمود احمدی‌نژادحسن روحانی
پس از سید روح‌الله خمینی
سومین رئیس‌جمهور ایران
مشغول به کار
۱۷ مهر ۱۳۶۰ – ۲۵ مرداد ۱۳۶۸[۱]
نخست‌وزیر میرحسین موسوی
رهبر سید روح‌الله خمینی
پس از محمدعلی رجایی
پیش از اکبر هاشمی رفسنجانی
اولین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
مشغول به کار
۱۸ بهمن ۱۳۶۶ – ۱۴ خرداد ۱۳۶۸
رهبر سید روح‌الله خمینی
پیش از اکبر هاشمی رفسنجانی
نماینده مجلس خبرگان رهبریدوره اول
مشغول به کار
۲۴ مرداد ۱۳۶۲ – ۱۴ خرداد ۱۳۶۸
حوزه انتخاباتی استان تهران
اکثریت ۲٬۸۰۰٬۳۵۳ (۸۸٪)[۲]
نماینده مجلس شورای اسلامیدوره اول
مشغول به کار
۷ خرداد ۱۳۵۹ – ۲۱ مهر ۱۳۶۰
حوزه انتخاباتی تهران، ری و شمیران
اکثریت ۱٬۴۰۵٬۹۷۶ (۶۵٫۱٪)[۳]
اطلاعات شخصی
زاده
سید علی حسینی خامنه

۲۴ تیر ۱۳۱۸ (شناسنامه)
۲۹ فروردین ۱۳۱۸[۴] (۷۹ سال)
مشهد، ایران
ملیت ایرانی
حزب سیاسی حزب جمهوری اسلامی (۱۳۵۷–۱۳۶۶)جامعه روحانیت مبارز (۱۳۵۶–۱۳۶۸)
همسر(ان) منصوره خجسته باقرزاده
فرزندان سید مصطفیسید مجتبی (۱۳۴۸)سید مسعود (۱۳۵۳)سید میثم (۱۳۵۷)سیده بشری (۱۳۵۹)سیده هدی (۱۳۶۰)
مادر خدیجه میردامادی
پدر سید جواد خامنه‌ای
خویشاوندان سید محمد (برادر)،سید هادی (برادر)،سید حسن (برادر)سیده بدری (خواهر)علی تهرانی (شوهر خواهر)
اقامتگاه بیت رهبری، تهران
هیئت دولت دولت سوم، دولت چهارم
امضا
وبگاه وبگاه رسمی
خدمات نظامی
وفاداری ایران
خدمت/شاخه سپاه پاسدارانستاد جنگ‌های نامنظم
سال‌های خدمت ۱۳۵۸؛ ۱۳۵۹–۱۳۶۰؛[۵]۱۳۶۰–۱۳۶۲؛ ۱۳۶۸–تاکنون
فرمانده سپاه پاسداران[۶]قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا
جنگ‌ها/عملیات‌ها شورش ۱۳۵۷ کردهاجنگ ایران و عراق
پیشینه فقهی
دین اسلام
مذهب شیعه دوازده‌امامی
زمینه‌ها اصول فقه، تفسیر قرآن
تحصیلات درس سطح، درس خارج
محل تحصیل حوزه علمیه قمحوزه علمیه نجفحوزه علمیه خراسان
استادان
مرتبه حوزوی آیت‌الله العظمی

سید علی حسینی خامنه[۱۰] (زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۱۸،[۴] مشهد) معروف به سید علی خامنه‌ای، روحانی مسلمان، مجتهد، مرجع تقلید شیعی و امام جمعهٔ تهران[۱۱] و دومین رهبر ایران است. وی طبق اصول ۱۰۷ و ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عالی‌ترین مقام کشور و فرمانده کل نیروهای مسلح محسوب می‌شود.[۱۲] او رئیس بنیاد دائرةالمعارف اسلامی نیز هست.[۱۳]

خامنه‌ای از ۴ سالگی در مکتب خانه شروع به تحصیل کرد. سپس به مدرسهٔ ابتدایی رفت و بعد از پایان تحصیلات ابتدایی وارد حوزهٔ علمیه شد. تحصیلات کلاسیک را نیز تا سال دوم متوسطه ادامه داد. او تحصیلات حوزوی خود را در حوزه‌های علمیهٔ مشهد، نجف و قم فرا گرفت. حدود ۱۸ سال داشت که از سید محمدهادی میلانی اجازه روایت را کسب کرده بود.[۱۴]

خامنه‌ای در نوجوانی با سید مجتبی نواب صفوی طلبه و بنیان‌گذار و رهبر جمعیت فدائیان اسلام آشنا شد. به گفتهٔ خودش اولین جرقه‌های انگیزش انقلابی اسلامی توسط نواب صفوی در وی به وجود آمد.[۱۵] نخستین دیدار وی با روح‌الله خمینی در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت.[۱۴] آشنایی و دیدار با روح‌الله خمینی، باعث تقویت روحیهٔ انقلابی سیدعلی خامنه‌ای شد. او در راستای اهدافِ نهضت خمینی، به فعالیت‌های ضد حکومت پهلوی ادامه داد و در جریان این مبارزات، شش بار توسط حکومت پهلوی بازداشت شد. در سال ۱۳۵۶ ژاندارمری، او را به مدت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد که با اوج‌گیری اعتراضات مردمی در سال ۱۳۵۷ این حکم بی‌اثر شده و وی به تهران بازگشت.[۱۶]

پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷، سید علی خامنه‌ای عضوی از شورای انقلاب، امام جمعه تهران، و معاون وزیر دفاع شد. پس از آن، یک دوره نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و دو دوره رئیس‌جمهور ایران شد. بعد از مرگ روح‌الله خمینی در سال ۱۳۶۸ مجلس خبرگان او را به عنوان دومین رهبر ایران انتخاب کرد. او از سال ۱۳۷۳ به عنوان یکی از مراجع تقلید شیعیان مورد قبول جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام شده[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] اما برخلاف عرف، تا کنون به جای انتشار توضیح المسائل، تنها به انتشار استفتائات اکتفا کرده‌است.[۲۱]

مجلهٔ فوربس خامنه‌ای را هجدهمین رتبه در فهرست قدرتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۵ ارزیابی کرد.[۲۲] اکبر گنجی در مجلهٔ فارن افرز می‌نویسد که خامنه‌ای از زمان رهبر شدنش تاکنون، از راه‌های متفاوتی برای افزایش نفوذش در بخش‌های مختلف نظام ایران پس از انقلاب استفاده کرده‌است.[۲۳]

محتویات

اوان زندگی

زادروز

این مقاله بخشی از رشته مقالات دربارهٔ سیاست در ایران است
سیاست در ایران
Emblem of Iran.svg
نظام جمهوری اسلامی ایران

نشان درگاه درگاه ایران


سید علی خامنه‌ای در سال ۱۳۱۸ در مشهد به دنیا آمده‌است.[۲۴][۲۵] در شناسنامه، تاریخ تولد وی ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ ثبت شده‌است که با ۱۶ژوئیهٔ ۱۹۳۹ برابر است، اما خود وی، تاریخ صحیح زادروز را ۲۹ فروردین ماه آن سال می‌داند.[۲۶][۲۷]

در دوران نوجوانی

خانواده

جد بزرگ وی سید محمد حسینی تفرشی از سلسله سادات افطسی است. شجره وی به سلطان سید احمد می‌رسد که با پنج واسطه از اخلاف علی بن الحسین، پیشوای چهارم شیعیان، است.[۲۸] پدر سید علی خامنه‌ای، سید جواد و پدربزرگ پدریش سید حسین خامنه‌ای از روحانیان آذری مقیم نجف بودند و نیایش از تفرش به آذربایجان هجرت کرده‌بود. سید حسین خامنه در شمار فقها و مدرسان برجسته حوزه علمیه نجف به‌شمار می‌آمده‌است. سید حسین همچنین از مدرسان مدرسه علمیه طالبیه تبریز بوده‌است و امامت مسجد جامع آن شهر را نیز به عهده داشته‌است.[۲۸] پدر وی سید جواد خامنه‌ای زاده نجف است. وی در کودکی از نجف به تبریز آمده‌است. پس از به پایان رساندن دروس مقدماتی حوزه در نجف، در بازگشت به ایران در مشهد اقامت می‌گزیند و در کنار تدریس، به عنوان امام جماعت مسجد صدیقی‌های بازار مشهد فعالیت می‌کند. وی امام جماعت مسجد گوهرشاد نیز بود.[۲۸] عموی وی، سید محمد خامنه‌ای، و شوهر عمه‌اش، محمد خیابانی، از طرفداران جنبش مشروطه ایران بوده‌اند.[۲۸][۲۹]

مادرش خدیجه میردامادی (۱۲۹۱–۱۳۶۸)،[۳۰] تنها دو ماه بعد از شروع رهبری او درگذشت. وی دربارهٔ مادرش چنین گفته‌است: «مادرم خانمی بود بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظشناس –البته نه به معنای علمی، بلکه به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ–، با قرآن کاملاً آشنا بود».[۳۱] او دختر هاشم میردامادی بود، که اصالتاً اصفهانی و مقیم مشهد بود. سید هاشم نجفی میردامادی از مفسران قرآن و امام جماعت مسجد گوهرشاد بوده‌است، که در زمان رضا شاه به علت اعتراض به کشتار مردم در واقعه مسجد گوهرشاد، به سمنان تبعید می‌شود.[۲۸] به گفته علی اکبر ولایتی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی سلسله نسب سید علی خامنه‌ای از سوی مادر به امام جعفر صادق، پیشوای ششم شیعیان، می‌رسد.[۲۸] بنابر گفته برخی منابع، پدر بزرگ مادری وی، زاده و بزرگ‌شدهٔ نجف و دانش‌آموختهٔ حوزهٔ علمیهٔ نجف و نیز از سادات میردامادی اصفهانی و مشخصاً نجف‌آبادی بود. او حدوداً در ۴۰ سالگی به ایران مهاجرت کرد و در مشهد به تبلیغات مذهبی و تحصیل و تدریس و نوشتن کتاب‌های اسلامی مشغول بود. وی سالیان بسیار امام جماعت مسجد جامع گوهرشاد بود و به تفسیر قرآن اشتغال داشت و کتاب تفسیر قرآن خلاصةالبیان را نوشت. او در زمان کشف حجاب در حکومت رضاشاه در مسجد گوهرشاد مشهد مبارزاتی کرد و پس از مخالفت با این طرح به سمنان تبعید شد.[۳۲]

سید جواد خامنه‌ای از ازدواج اولش سه دختر به نام‌های علویه، بتول و فاطمه داشت که همگی فوت کرده‌اند. پس از درگذشت همسر اولش با خدیجه میردامادی، ازدواج کرد که از این ازدواج دارای ۴ پسر (سید محمد، سید علی، سید هادی و سید حسن) و یک دختر (بدری شد.[۳۳][۳۴]

سید محمد، فرزند ارشد سید جواد، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بود و در حال حاضر ریاست بنیاد حکمت اسلامی صدرا را بر عهده دارد. سیدهادی، برادر کوچکتر سیدعلی، نیز روحانی و فعال سیاسی عضو مجمع روحانیون مبارز است، که در سال ۱۳۷۹ روزنامهٔ حیات نو را منتشر کرد، که بعداً به دستور دادگاه ویژهٔ روحانیت توقیف شد.[۳۵][۳۶] خواهر تنی او بدری همسر علی تهرانی است. علی تهرانی روحانی فعّال در دوران انقلاب بود که به مجاهدین خلق گرایید و به عراق پناهنده گشت. او در سال ۱۳۷۴ به همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت.[۳۷][۳۸] کوچکترین برادر او، سید حسن، مسئول هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت نفت و نمایندهٔ وزیر نفت در این هیئت،[۳۹] و عضو شورای پروانه نمایش است.[۴۰]

سید علی خامنه‌ای متأهل و دارای ۶ فرزند است. همسر وی منصوره خجسته باقرزاده نام دارد. نام دخترانش بشری و هدی، و پسرانش مصطفی ،مجتبی، مسعود (محسن) و میثم است.[۴۱][۴۲] بشری همسر محمدجواد گلپایگانی فرزند محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است.[۴۳] هدی، همسر مصباح‌الهدی باقری کنی فرزند محمدباقر باقری کنی است.[۴۴] مجتبی با دختر غلامعلی حداد عادل ازدواج کرده‌است.[۴۵] مصطفی با دختر عزیزالله خوشوقت و مسعود نیز با فرزند محسن خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده‌است.[۴۳] میثم داماد محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران است.[۳۰] به گفته احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه ای دفتر سید علی خامنه‌‌‌ای، هر چهار پسر وی تحصیلات حوزوی دارند و پدر آنها را از فعالیت اقتصادی منع کرده‌است. سید مصطفی به تدریس سطوح عالیه حوزوی نظیر مکاسب و کفایه در قم اشتغال دارد.[۴۶]

دوران کودکی و تحصیل

او از دوران کودکی در خانواده‌ای فقیر پرورش یافت[۴۷] وی می‌گوید که دوران کودکی اش در فقر گذشت و تا چهار پنج سالگی در خانه ای نسبتاً کوچک در محله ای فقیرنشین در مشهد ساکن بود که فقط یک اتاق و یک زیرزمین داشت. بعداً جمعی از ارادتمندان به سیدجواد خامنه ای زمین کوچکی را در کنار آن خانه خریدند و هدیه کردند و خانه دارای سه اتاق شد.[۴۸]

او تحصیل را از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد در مکتبخانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد؛ و پس از مدتی دورهٔ دبستان را در نخستین مدرسهٔ اسلامی مشهد، به نام دارالتعلیم دیانتی گذراند.[۴۹] در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد.

تحصیلات حوزوی

هم‌زمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دورهٔ دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسهٔ سلیمان‌خان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسهٔ نواب رفت و دورهٔ سطح را در آن به پایان برد. هم‌زمان با تحصیلات حوزوی دورهٔ دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد.[۵۰] پس از گذراندن دوره مقدمات، و خواندن جامع المقدمات و صرف و نحو، وارد حوزه علمیه مشهد شد و توانست تحصیلات خود در علوم دینی را در مدرسه سلیمان خان ادامه دهد و پس از رفتن به مدرسه نواب، دروس سطح را در آنجا به پایان برساند.[۲۸][۵۱]

وی کتب ادبی از قبیل جامع المقدمات، سیوطی، مغنی را نزد مدرّسان مدرسهٔ سلیمان خان و نوّاب خواند. پدر نیز بر درس فرزندانش نظارت می‌کرد. کتاب معالم را نزد سید جلیل حسینی سیستانی در همان دوره خواند. سپس شرایع الاسلام و شرح لمعه را مشترکاً نزد پدر و آقا میرزا مدرس یزدی آموخت و رسائل و مکاسب را در حضور هاشم قزوینی. بقیهٔ دروس سطح فقه و اصول را نزد خود پدر خواند و دورهٔ مقدمات و سطح را در پنج سال و نیم به اتمام رساند. در دروس خارج فقه سید محمد هادی میلانی نیز شرکت جست.[۲۸] در زمینهٔ منطق و فلسفه، کتاب منظومهٔ سبزواری را ابتدا از میرزا جوادآقا تهرانی و بعدها نزد رضا ایسی خواند.[۵۲]

همچنین خامنه‌ای در سال ۱۳۸۸ پیشنهاد اخذ مدرک دکترای افتخاری را که از طرف استادان و رئیس دانشگاه تهران مطرح شد را رد کرد[۵۳]

سیدعلی خامنه‌ای، از شاگردان سید محمدهادی میلانی بود.[۵۴] وی از طرف سید محمد هادی میلانی اجازه روایت نیز دریافت کرده‌است.[۲۸]

سید علی خامنه‌ای از سن هجده‌سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد سید محمدهادی میلانی از مراجع وقت آغاز کرد. در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عازم نجف شد. در مدت اقامت کوتاه خود از دروس سید محسن حکیم و ابوالقاسم خویی و سید محمود حسینی شاهرودی بهره برد. او با مشاهدهٔ وضعیت تحقیق و تدریس در نجف تصمیم به تحصیل در آن شهر گرفت، ولی به دلیل مخالفت پدر پس از هفت ماه به ایران بازگشت.[۵۵] از دیگر اساتیدی که وی توانست پس از رفتن به نجف از محضرشان استفاده کند، می‌توان به افرادی همچون میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی اشاره کرد.[۲۸]

پس از آن از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه مشغول شد. وی همچنین در قم نزد استادانی همچون سید محمدحسین طباطبایی، سید روح‌الله خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری یزدی کسب علم کرده‌است.[۲۸] در سال ۱۳۴۳ یک چشم پدرش براثر بیماری آب مروارید نابینا شد. پس از آن به‌رغم علاقه‌اش به تحصیل در قم، برای مراقبت از پدر به مشهد بازگشت و تا سال ۱۳۴۷، در همان‌جا درس‌آموزی خود را با شرکت در دروس استادانی چون میلانی ادامه داد. در کنار آن به کتاب‌های فقه و اصول و معارف دینی به طلاب و دانشجویان می‌آموخت.[۵۵]

به نوشته آبراهامیان، بعد از برگزیده شدن «حجت‌الاسلام سیدعلی خامنه‌ای» به عنوان رهبر ایران، رسانه‌های حکومتی، او و همکارش «حجت‌الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی» را به عنوان آیت‌الله معرفی کردند.[۵۶] وبگاه صالحات ادعا می‌کند که اجتهاد وی در سال ۱۳۶۹ یک سال پس از درگذشت خمینی و انتصاب وی به عنوان رهبری، توسط ۷ آیت‌الله به‌طور رسمی و عمومی تأیید شد.[۵۷]

تدریس

سید علی خامنه‌ای از زمان حضور در مشهد به کار تدریس مشغول بوده‌است. ابتدا تدریس در سطوح عالی یعنی رسائل، مکاسب و کفایه را انجام می‌داده‌است. وی پس از انقلاب نیز در طول دوره ریاست جمهوری اش درس تفسیر را ادامه می‌داد. از سال ۱۳۶۹ به این سو وی تدریس دروس خارج فقه را تا کنون ادامه داده‌است.[۲۸]

فعالیت‌های انقلابی

سابقه کنش‌های سیاسی وی برگرفته از سابقه خاندان اوست که زمینه‌ای سیاسی و مذهبی را فراهم ساخته بوند. اولین بارقه برای ورود وی به فعالیت سیاسی با دیدن نواب صفوی در مشهد آغاز شده‌است. سیدعلی خامنه‌ای خود را «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی، انقلابی سید روح‌الله خمینی» می‌داند. گرچه اولین دیدار وی با روح‌الله خمینی در ۱۳۳۶ صورت پذیرفته اما شخصیت سیاسی روح‌الله خمینی در جریان طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی برای سید علی هویدا می‌شود.[۲۸]

همان وقت جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد.

در سال ۱۳۳۱ هنگامی که نوّاب صفوی با عدّه‌ای از فدائیان اسلام به مشهد رفته‌بود و در مدرسهٔ سلیمان خان، سخنرانی کرد در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، مخالفت با شاه و انگلیس و ادعای دروغگویی آنان به ملت ایران، سید علی یکی از طلبه‌های جوان همان مدرسه بوده‌است.[۵۸]

علی خامنه‌ای در سال ۱۳۴۱ با پیوستن به نهضت خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی می‌پردازد. علی اکبر ولایتی وی را از نخستین افرادی می‌داند که قبل از قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ با خمینی همراه شده‌است.[۲۸]

نخستین دستگیری‌ها (ایام ۱۵ خرداد)

سید علی خامنه‌ای در زندان، در دوران حکومت پهلوی

خامنه‌ای اولین بار در بیرجند دستگیر شد که این دستگیری منجر به ۱۰ روز بازداشت وی در بازداشتگاهی در مشهد شد. پس از اجرای همه‌پرسی لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، سید علی خامنه‌ای به همراه برادرش سید محمد، گزارشی از جانب سید هادی میلانی دربارهٔ واکنش مردم مشهد به همه‌پرسی برای خمینی می‌برد. از این پس، خمینی وظیفه رساندن پیام‌هایش به روحانیون خراسان و مردم مشهد را به خامنه‌ای محول می‌کند. وی در منابر و مجالس برخی شهرهای خراسان همچون بیرجند، دربارهٔ مسائلی همچون حادثه حمله به مدرسه فیضیه قم و سلطه اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی می‌کند. به دنبال این سخنرانی‌ها وی در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ ش توسط حکومت پهلوی بازداشت و زندانی می‌شود.[۲۸] با پیش آمدن حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، او را از بیرجند به مشهد آورده تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ۱۰ روز آنجا زندانیش کردند.[۴۷][۵۹] وی پس از آزادی از زندان، ارتباط خود را با سید هادی میلانی حفظ کرده و راهی قم می‌شود و در آنجا فعالیت‌های سیاسی اش را ادامه می‌دهد. وی به طرفداری از سیدمحمود طالقانی، یدالله سحابی و مهدی بازرگان، که به دلیل حمایت از سید روح‌الله خمینی زندانی بودند، تلگرامی برای این افراد می‌فرستد. او طلاب خراسانی را برای اعتراض به حصر خمینی هدایت کرد و نامه‌ای به حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، نوشت.[۲۸]

دومین بازداشت (سفرهای انقلابی)

بهمن ۱۳۴۲ (رمضان ۱۳۸۳ قمری) او با عده‌ای از دوستانش به کرمان رفت و پس از دو سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با عالمان و طلاب شهر، عازم زاهدان شد. در آن جا نیز به دلیل سخنرانی‌ها و فعالیت سیاسی بازداشت و راهی زندان قزل قلعه می‌شود. در اسفند همان سال با قرار التزام به عدم خروج از تهران آزاد می‌شود و تا زمان انقلاب ۵۷ همواره تحت کنترل نیروهای امنیتی حکومت وقت قرار دارد.[۲۸]

سومین و چهارمین بازداشت (کلاس‌های درس)

به دلیل کلاس‌های تفسیر و حدیث و اندیشهٔ اسلامی وی در مشهد و تهران مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. در پاییز سال ۱۳۴۳ پس از بازگشت به مشهد، در کنار مراقبت از پدر فعالیت سیاسی خویش را ادامه داد. در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳ به تبعید سید روح‌الله خمینی در ضمن نامه‌ای خطاب به امیر عباس هویدا اعتراض کرد. وی به همراه عده‌ای دیگر از حوزویان گروه یازده نفره‌ای را شکل دادند که فعالیت شان مبارزه با رژیم پهلوی بود. این تشکیلات در اواخر سال ۴۵ توسط ساواک کشف می‌شود و سید علی خامنه‌ای نیز مورد تعقیب قرار می‌گیرد. در همین دوران سید علی به ترجمه کتاب آینده در قلمرو اسلام اقدام می‌کند. ساواک این کتاب را توقیف می‌کند ولی سید علی را نمی‌تواند بازداشت کند. وی مدتی پس از آن امامت جماعت مسجد امیرالمؤمنین را بر عهده داشت. به دنبال دستگیری سید حسین قمی و اعتراض سید علی، ساواک در چهارده فروردین ۱۳۴۶ وی را در مراسم تشییع مجتبی قزوینی دستگیر می‌کند و در ۲۶ تیرماه آزاد می‌شود.[۲۸]

از نگاه ولایتی شیوه مبارزاتی سید علی خامنه‌ای، بر اساس اندیشه اسلامی و گرفتن مبانی مبارزاتی از منابعی چون قرآن و احادیث در تقابل با اندیشه‌های مادی گرایانه و مارکسیستی و لیبرال بوده‌است. ولایتی از جمله علل موفقیت سید علی خامنه‌ای در مبارزات سیاسی را داشتن نگاه چند بعدی، استفاده از شبکه عظیم اطلاع‌رسانی نهضت سید روح‌الله خمینی و استفاده از منبر و عملگرایی می‌داند.[۲۸] در نهم شهریور ۱۳۴۹ سید علی به عنوان سرپرست گروه امداد راهی مناطق زلزله زده جنوب خراسان یعنی فردوس می‌شود. وی در این مدت نیز به فعالیت تبلیغی و سیاسی خویش ادامه می‌دهد.[۲۸] وی تا اواخر دوران حکومت پهلوی، به سبب ممانعتی که از خروج وی برای زیارت عتبات و دیدار با سید روح‌الله خمینی صورت گرفت از خروج از کشور ممنوع شد.[۲۸]

پنجمین بازداشت

وی دربارهٔ پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می‌نویسد:[۵۵]

از سال ۴۸ زمینهٔ حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاه‌های جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی‌تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت‌آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می‌داد که دستگاه از پیوستن جریان‌های مبارزهٔ مسلحانه به کانون‌های تفکر اسلامی به‌شدت بیمناک است و نمی‌تواند بپذیرد که فعالیت‌های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان‌ها بیگانه و به‌کنار است. پس از آزادی، دایرهٔ درس‌های عمومی تفسیر و کلاس‌های مخفی ایدئولوژی و… گسترش بیشتری پیدا کرد.

در سال ۱۳۴۸ سخنرانی‌هایی در مسجد الجواد تهران و حسینیه ارشاد تهران به دعوت مرتضی مطهری و انجمن اسلامی مهندسین برای دانشجویان و دانش آموزان داشت. وی همچنین در بهار سال ۱۳۴۹ سلسله جلساتی را برگزار کرد که ایده مبارزاتی آن مبتنی بر تدوین جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی بوده‌است. پس از در گذشت سید محسن حکیم و حساس شدن موضوع مرجعیت در خرداد ۱۳۴۹، سید علی خامنه‌ای تلاش بسیاری برای تحکیم مرجعیت سید روح‌الله خمینی کرد. پس از درگذشت محمد رضا سعیدی، طلاب علوم دینی تحت هدایت وی به تهیه و انتشار اعلامیه‌هایی در انتقاد از رژیم پهلوی و حمایت از سید روح‌الله خمینی پرداختند. در دوم مهر ماه ۱۳۴۹، ساواک مشهد وی را در زندان لشکر خراسان بازداشت می‌کند. وی پس از آزادی در سال ۱۳۴۹ شمسی باز هم سخنرانی‌هایی در مخالفت با رژیم در هیئت انصار الحسین تهران ایراد کرد.[۲۸]

بازداشت ششم (ادامهٔ درس‌ها)

به دنبال تحریم جشن‌های ۲۵۰۰ سال از سوی سید روح‌الله خمینی و تشدید مراقبت‌های امنیتی ساواک، سید علی خامنه‌ای ابتدا در مرداد ۱۳۵۰ بازداشت شد و در همان زندان لشکر خراسان زندانی شد. وی در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد. یکی در آبان ماه و دیگری در آذرماه که جرم وی اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده‌است؛ و ی پس از آزادی باز فعالیت‌های سیاسی خودش را در پیش گرفت و جلساتی را در هیئت انصار الحسین و مسجد نارمک برگزار می‌کرد.[۲۸]

در خلال سال‌های ‎۱۳۵۰-۱۳۵۳ درس‌های تفسیر و ایدئولوژی سید علی خامنه‌ای در سه مسجد کرامت و امام حسن و میرزا جعفر در مشهد تشکیل می‌شد.[۲۸] این فعالیت‌ها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک به خانه‌اش در مشهد هجوم برده، او را دستگیر و بسیاری از یادداشت‌ها و نوشته‌هایش را ضبط کند. در فروردین ۱۳۵۲ برای تبلیغ سید علی عازم نیشابور می‌شود و جلساتی را در مساجد شهر نیشابور برگزار می‌کند. در خرداد ۱۳۵۲ جلسات تفسیر وی توسط ساواک در مسجد امام حسن و منزل وی تعطیل می‌شود. در آذر ۱۳۵۲ به دعوت بانی و واقف مسجد کرامت مشهد، فعالیت خود را در آن جا دنبال می‌کند ولی توسط ساواک بازداشت می‌شود. در آبان ۱۳۵۳ به دعوت محمد مفتح به سخنرانی در مسجد جاوید تهران می‌پردازد. وی در دی ماه ۱۳۵۳ برای ششمین بار بازداشت می‌شود و به زندان کمیته مشترک ضد خراب کاری در تهران منتقل می‌شود. بنابر گفته وی، دشوارترین و سخت‌ترین دوران حبس همین دوران بوده‌است؛ ولی در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد می‌شود.[۲۸]

پس از آزادی از زندان، به مشهد برگشت و بازهم همان برنامه ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاس‌های سابق را به او ندادند.[۵۵]

تبعید به ایرانشهر

در اواخر سال ۱۳۵۶، نیروهای امنیتی پهلوی وی را دستگیر و به مدت ۳ سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوج‌گیری مبارزات انقلاب ایران، از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد بازگشت.[۲۸] به سبب فعالیت‌های مبارزاتی و سیاسی در مسجد آل رسول ایرانشهر و رفت‌وآمد قشرها مختلف به منزل وی شدیداً نیروهای امنیتی وی را تحت نظر داشتند. به دنبال کشتار مردم در ۱۹ فروردین ۱۳۵۷ در یزد، نامه‌ای در حمایت از این حرکت منتشر کرد که در سراسر کشور به صورت اعلامیه پخش شد.[۲۸] در ۲۸ تیر ماه ۱۳۵۷ در پی اعتراض طلاب حوزه علمیه مشهد به تبعید سید علی خامنه ای، مأموران انتظامی این حرکت را سرکوب کردند.[۲۸]

به نظر ولایتی در دائرةالمعارف، فعالیت‌های انقلابی و مردمی سید علی خامنه‌ای سبب آن شده بود که محل تبعید وی به جیرفت نقل مکان پیدا کند. وی در ۲۲ مرداد به جیرفت تبعید شده‌است. وی در جیرفت نیز به فعالیت خود بر ضد رژیم ادامه داد و سخنرانی‌هایی در مسجد جامع ایراد کرد از جمله سخنرانی که در پانزدهم شهریور ۱۳۵۷ صورت گرفت. وی علاوه بر نوشتن نامه به سید علی‌محمد دستغیب پیرامون حوادث کشور و مبارزه با رژیم پهلوی، راهکارهایی نیز ارائه می‌داد. وی در همین دوره برای فعالیت مبارزاتی علیه رژیم مخفیانه راهی کهنوج شد.[۲۸]

در اول مهر ۱۳۵۷ از کهنوج راهی مشهد شد و روند ساماندهی امور انقلابی و مبارزه را ادامه داد. در هنگام اقامت سید روح‌الله خمینی در فرانسه، اقامت وی را عاملی برای پدید آمدن موجی از امید و تصمیم در دل مردم دانست و در نهایت خواستار بازگشت سید روح‌الله خمینی از فرانسه بود.[۲۸]

هنگام اقامت در مشهد فعالیت مبارزاتی وی شدت بیشتری به خود گرفت و سخنران ی‌هایی افشا گرانه را ایراد می‌نمود. سید روح‌الله خمینی نیز با وی در ارتباط بود و خواستار ملاقات با وی و آیت‌الله صدوقی شده بود. سید علی خامنه‌ای در سخنرانی که در ورزشگاه سعد آباد مشهد ایراد کرد خواستار بازگشت سید روح‌الله خمینی شد. به خاطر تشدید فعالیت‌های سیاسی در مشهد، قوچان، شیروان و بجنورد بار دیگر مأموران امنیتی وی را دستگیر کردند. از وی در اسناد ساواک به عنوان یکی از پرچمداران برجسته انقلاب در خراسان نام برده شده‌است. در خطبه شب عاشورا در حرم علی ابن موسی الرضا، بر خلاف سنت قبلی که دعایی برای محمد رضا پهلوی خوانده می‌شد وی خطبه را به نام سید روح‌الله خمینی خواند و تظاهرات روز عاشورا در مشهد را نیز سامان دهی کرد. وی همچنین از جمله افراد معترض و متحصن به حمله مأموران رژیم وقت به بیمارستان شاهرضای مشهد یا امام رضای کنونی بود. وی همچنین در تظاهراتی که برای همراه ساختن کارکنان استانداری خراسان در جلوی جمعیت حضور داشت و سعی کرد تا از کشتار مردم در ۱۰ دی ماه ۱۳۵۷ جلوگیری به عمل آورد. در ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ با فرمان سید روح‌الله خمینی به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی انتخاب شد لذا مشهد را ترک کرد و راهی تهران شد. وی پس از استقرار در مدرسه رفاه در آغاز پیروزی انقلابی اسلامی ایران، مسئول کمیته تبلیغات برای استقبال از سید روح‌الله خمینی بود. وی همچنین در تحصن‌ها و نشر اعلامیه و قطعنامه‌هایی که علیه بسته شدن فرودگاه توسط بختیار صورت گرفته بود نقشی بسیار پر رنگ داشت. محل این تحصن‌ها عمدتاً دانشگاه تهران بود. وی پس از آن عمدتاً مسئول کمیته دفتر تبلیغات سید روح‌الله خمینی بود و انتشار نشریه‌ای به نام امام را بر عهده گرفت و در آن نیز مقالاتی نگاشت.[۲۸]

پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران

سید علی خامنه‌ای در جلسه حزب جمهوری اسلامی به همراه بهشتی و هاشمی، مرداد ۵۸
سید علی خامنه‌ای به عنوان امام جمعه تهران در سال ۱۳۵۸ مصادف با ۱۹۷۹ میلادی

سید روح‌الله خمینی پیش از بازگشت از پاریس به تهران او را در کنار مطهری و بهشتی و هاشمی رفسنجانی در شورای انقلاب منصوب کرد. هنگامی که مطهری پیام خمینی را بدو رساند از مشهد به تهران آمد.[۹]

ازجمله فعالیت‌های او در این دوره عبارت اند از:[۵۵]

رخدادهاسال
پایه‌گذاری و عضویت درحزب جمهوری اسلامی
با همکاری و همفکری بهشتی و باهنر و هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر در اسفند
اسفند ۱۳۵۷
معاونت وزارت دفاع ۱۳۵۸
سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۵۸[۶۰]
امام جمعهٔ تهران ۱۳۵۸
نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ۱۳۵۸
نمایندهٔ سید روح‌الله خمینی در شورای عالی دفاع ۱۳۵۹
حضور در جبهه‌ها با شروع جنگ ایران و عراق ۱۳۵۹
ترور نافرجام[۶۱]
آسیب دائمی در ناحیه دست در پی حادثه[۶۲]
ششم تیرماه ۱۳۶۰[۶۳]

شورای انقلاب

پس از انقلاب ۱۳۵۷، سید روح‌الله خمینی در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ مهدی بازرگان را به نخست‌وزیری دولت موقت انتقالی برگزید. پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران در آبان ۱۳۵۸ دولت موقت استعفا کرد.[۶۴]

با پذیرش این استعفا از آبان ۱۳۵۸ تا بهمن همان سال (روی‌هم‌رفته به مدت سه ماه) ادارهٔ کشور را به شورای انقلاب سپردند. در این سه ماه سید علی خامنه‌ای سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برعهده داشت. او سپس برای کاندیداتوری در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی استعفا داد.[۶۵]

نمایندگی مجلس ۱۳۵۹–۱۳۶۰

سیدعلی خامنه‌ای در سنگر در خلال جنگ ایران و عراق
تیتر روزنامه اطلاعات در ۱۳ مهر، بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۶۰ - خامنه‌ای رئیس‌جمهور شد.

در اردیبهشت ۱۳۵۹ با کسب ۶۵٫۸۰ درصد از مجموع ۲٬۱۳۴٬۴۳۴ رای[۶۶] بعد از فخرالدین حجازی، حسن حبیبی، مهدی بازرگان، علی اکبر معین فر، در حوزهٔ انتخابیهٔ تهران پنجم شد و به اولین دورهٔ مجلس شورای ملی پس از انقلاب راه یافت.[۶۵]

ترور ناموفق

در ضبط صوتی بزرگ که بر میز سخنرانی خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران بمب کار گذاشتند. به واسطه نوشته داخل ضبط صوت، رهروان فرقان که بازماندهٔ گروه فرقان بودند را عامل این بمب‌گذاری دانسته‌اند، این بمب ۶ تیر ۱۳۶۰ هنگام سخنرانی او منفجر شد. البته بمب کامل عمل نکرد. امام جمعهٔ تهران و نمایندهٔ خمینی در شورای‌عالی دفاع، از این سوءقصد که ممکن بود به مرگ وی بینجامد، جان سالم به در برد ولی جراحات شدیدی بر او وارد شد. براساس اخبار منتشره در همان زمان، خامنه‌ای «از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شد و «استخوان ترقوه» اش شکست و با قطع چند رگ و عصب دست راست وی، دچار مشکل حرکتی شد. دست راست او از آن هنگام از کار افتاده‌است.[۶۷]

در سال ۱۳۶۰ خورشیدی

احمد قدیریان این ترور را کار جواد قدیری و سازمان مجاهدین خلق می‌داند. البته گزارش روزنامهٔ کیهان در شماره فردای ترور در داخل ضبط صوت نوشته شده‌بود: «هدیهٔ گروه فرقان». اعضای گروه فرقان پس از ترورهای سال ۱۳۵۸ دستگیر و اعدام شده‌بودند اما برخی از پیروان آن‌ها گروه رهروان فرقان را تأسیس کردند و قاسم اسلامی و سید علی خامنه‌ای را ترور کردند. ایرج مصداقی عاملان ترور را ایرج افشاری و اروج امیرخان‌زاده معرفی کرده‌است.[۶۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز این ترور را کار بازماندگان گروه فرقان می‌داند با این تفاوت که نام عامل اصلی را امیرمسعود تقی‌زاده می‌داند.[۶۹][۷۰]

ریاست جمهوری ۱۳۶۰–۱۳۶۸

پوستر تبلیغاتی سید علی خامنه‌ای در انتخابات ریاست جمهوری

سید علی خامنه‌ای در انتخابات مهرماه ۱۳۶۰ به مقام ریاست جمهوری رسید. در این انتخابات ۴۲ نفر از ۴۶ نامزد رقیب وی در این انتخابات رد صلاحیت شدند و تا حدود زیادی مشخص بود که نامزد اول مورد حمایت نظام، علی خامنه‌ای است.[۷۱] او در این انتخابات که با مشارکت ۷۵٪ی مردم برگزار شد که از دو انتخابات پیش بیشتر بود، ۹۵٪ رای‌ها را به دست آورد که تا کنون بالاترین نسبت در تمامی انتخابات ریاست جمهوری ایران بوده‌است.[۷۲]

خمینی، در مورد ریاست‌جمهوری او گفته‌است:

ما از سر ناچاری چون آدم نداشتیم به ورود یکی از روحانیون به عرصهٔ اجرایی و انتخابات آقای خامنه‌ای، رای دادیم، وگرنه هر زمانی که آدم صالح و مورد اعتمادی پیدا کنیم، ایشان باید به جایگاه اصلیش یعنی مسجد بازگردد.[۷۳][نیازمند منبع]

در انتخابات سال ۱۳۶۴ نیز، بسیاری از رقیبان خامنه‌ای از جمله نامزدان نهضت آزادی یعنی مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی و احمد صدر حاج‌سیدجوادی، رد صلاحیت شدند. او بار دیگر با کسب ۸۵٪ رای در سمت ریاست‌جمهوری ماند.[۷۴]

مهدی بازرگان، دربارهٔ رد صلاحیت خود در این انتخابات گفته‌است:

چون حاکمیت می‌دید که ممکن است ما در انتخابات حائز اکثریت باشیم، چنین تصمیمی گرفت[۷۱]

از جمله سمت‌ها در این دوران:[۵۵]

رهبری

در دیدار با ولادمیر پوتین رئیس‌جمهور وقت روسیه

پس از درگذشت خمینی، خبرگان رهبری در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، سید علی خامنه‌ای را که در آن زمان ریاست جمهوری ایران را به‌عهده داشت، به سمت «رهبر جمهوری اسلامی ایران» برگزیدند.[۷۵]

برگزیدگی به رهبری

پیش از درگذشت خمینی، حسینعلی منتظری برای جانشینی او برگزیده شده‌بود. در ۶ فروردین سال ۱۳۶۸ و همزمان با درگیری منتظری با نظام، روح الله خمینی وی را از این سمت عزل کرد و سپس وی نیز استعفا داد.[۷۶] به گفته محمدرضا مهدوی کنی در کتاب خاطراتش، مسألهٔ قائم مقامی رهبری در قانون اساسی پیش‌بینی نشده‌بود. اما به دلیل مریضی و سالخوردگی خمینی، مجلس خبرگان پیش‌دستی کرد و موضوع قائم مقامی رهبری را پیش‌بینی نمود تا اگر حادثه‌ای برای خمینی پیش بیاید کشور با خلأ روبه‌رو نشود.[۷۷]

پس از درگذشت روح الله خمینی، در ۱۵ خرداد ۱۳۶۸، مجلس خبرگان جلسه فوق العاده ای تشکیل داد. در این جلسه نخست با اکثریت مطلق آرا به استعفای حسینعلی منتظری رسمیت داده شد. سپس، در خصوص انتخاب یک مرجع تقلید بالفعل، که در آن زمان تنها گلپایگانی مطرح بود، بحث شد و توافق حاصل نگردید. نظر اکثریت آن بود که توان مدیریت سیاسی بر مرجعیت دینی اولویت دارد. قانون اساسی در آن زمان مرجعیت را از شرایط رهبری می‌دانست. خبرگان در این موضوع از شورای بازنگری قانون اساسی و استفساریه روح الله خمینی مبنی بر ضروری نبودن شرط مرجعیت پیروی کرد. در ادامه، موضوع شورای رهبری‌ای سه نفره مرکب از علی مشکینی و موسوی اردبیلی و سید علی خامنه‌ای برای جانشینی سید روح‌الله خمینی پیشنهاد شد، که نتوانست آرای کافی را بدست بیاورد. نهایتا اغلب اعضا رأی به رهبری سید علی خامنه ای دادند، هرچند که خود وی صراحتا مخالف بود و خود را شایسته این مقام نمی دانست.[۷۸] سرانجام ۸۰٫۹ درصد حاضران در مجلس خبرگان که شامل ۷۲ درصد کل اعضا بودند، به رهبری سید علی خامنه‌ای رای دادند.[نیازمند منبع] در این جلسه هم چنین هاشمی رفسنجانی پیش از رای‌گیری سخنرانی کرد و به تمجید از او پرداخت.[۷۹]

در پی بازنگری قانون اساسی، در ۶ مرداد ۱۳۶۸ متن جدید از طریق همه‌پرسی به تصویب عمومی رسید و مرجعیت را از شروط رهبری حذف گردید. سپس، خبرگان رهبری مجددا جلسه فوق العاده ای را در ۱۵ مرداد ماه آن سال تشکیل داد و با رأی موافق ۶۰ تن از ۶۴ تن از اعضای حاضر، رهبری سید علی خامنه ای را طبق قانون اساسی جدید مجددا تصویب و تأیید کرد.[۸۰][۸۱]

نقدها

انتخاب خامنه‌ای برای رهبری بحث‌برانگیز بوده‌است. وی یکی از شرط‌های به دست گرفتن امر رهبری یعنی مرجعیت را مطابق با قانون اساسی نداشت. بر اساس اصل صد و نهم قانون اساسی سابق شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری عبارت بود از: صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتا و مرجعیت، بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کافی برای رهبری؛ ولی او عنوان مرجعیت را نداشت.[۷۸] هاشمی رفسنجانی به نقل از خمینی در مجلس خبرگان گفت که وی گفته‌بوده‌است که مرجعیت لازم نیست.[۸۲][۸۳]

خمینی پیش از درگذشتش خود خواستار اصلاح قانون اساسی بود و خود شورایی برای بازنگری در قانون اساسی تشکیل داده‌بود. وی در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامه‌ای به علی مشکینی، رئیس شورای بازنگری قانون اساسی، نوشته بود که:

معتقدم برای رهبری شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور، کفایت می‌کند[۸۴][۸۵]

در سال ۸۳ قاسم شعله‌سعدی نمایندهٔ مجلس‌های سوم و چهارم در نامه‌ای به سید علی خامنه‌ای با وی را حجت‌الاسلام خطاب کرد و گفت در زمان انتصاب به عنوان رهبر، فاقد شرایط تعیین‌شده برای رهبری در قانون اساسی بوده‌است.[۸۶]

مرجعیت

محمد یزدی، به گفته خودش، اولین شخصی بود که مرجعیت خامنه ای را طرح کرد چون بر اساس جلساتی که در زمان ریاست جمهوری و رهبری با وی داشت معتقد بود که وی حائز پایه علمی و قدرت استنباط و اجتهاد می باشد. لذا این مطلب را در خطبه‌های نماز جمعه تهران اعلام کرد.[۸۷] در آذر سال ۱۳۷۳ ، با درگذشت محمدعلی اراکی، مرجع تقلید وقت، موضوع مرجعیت تقلید بعدی مطرح شد. در این زمان برخی از علما نظیر سیدمحمود هاشمی شاهرودی، محمدعلی تسخیری، سید جلال الدین طاهری[۸۸] رضا استادی[۸۹]، سید محمدباقر حکیم[۹۰] حسین راستی کاشانی و هادی روحانی بر مرجعیت وی گواهی دادند.[۹۱] همچنین جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران فهرستی از افراد صاحب صلاحیت برای مرجعیت را منتشر کردند که یکی از این افراد سید علی خامنه ای بود. [۹۲]

در مقابل برخی از علما نیز وی را حائز صلاحیت مرجعیت نمی دانستند. در سال ۱۳۷۶، حسینعلی منتظری عدم کفایت علمی و دینی و نامشروع بودن انتخاب خامنه‌ای را مطرح کرد.[۹۳] وی به فهرست مراجع منتشر شده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بعد از فوت محمدعلی اراکی اعتراض کرد و گفت که ایشان در حد فتوا و مرجعیت نیست.[۹۴] احمد آذری قمی نیز با نوشتن نامه‌ای او را فاقد شرایط مرجعیت برشمرد.[۹۵][۹۶] مهدی خزعلی در این زمینه می‌گوید:ابوالقاسم خزعلی، پدرش، مخالف مرجعیت خامنه‌ای بود و زیر فشار دفتر رهبری از شورای نگهبان استعفا داد.[۹۷] به گفته وی خزعلی به فرزندانش توصیه کرده که از سید علی سیستانی تقلید کنند و این انتخاب را تضعیف رهبری ایشان می دانستند، چراکه که حکم حکومتی رهبر بر مراجع هم نافذ است[۹۸]

در رسانه

در سریال معمای شاه به کارگردانی محمدرضا ورزی در بخش‌هایی از داستان، به مبارزات سیدعلی خامنه‌ای در جریان‌های مربوط به حکومت پهلوی و انقلاب اسلامی پرداخته شده‌است. در این سریال علیرضا مهران، نقش سید علی خامنه‌ای در آن دوران را بازی می‌کند. این سریال محصول شبکهٔ یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.[۹۹]

انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸

سازمان عفو بین‌الملل در اطلاعیه‌ای سخنرانی خامنه‌ای در نماز جمعهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۸۸[۱۰۰] که یک هفته بعد از انتخابات برگزار شد را «چراغ سبز رهبر ایران برای سرکوب» توصیف کرد. اعتراضات فردای آن روز با کشته شدن چند تن از معترضین همراه شد.[۱۰۱][۱۰۲]

دیری نبایست که اعتراضات متوجه خامنه‌ای شد و معترضان با سردادن شعارهایی، عملکرد وی را مورد اعتراض قرار دادند.[۱۰۳]

او در پاسخ به درخواست موسوی اردبیلی، برای آزادی زندانیان سیاسی گفت:

شما در زمان امام راحل عظیم الشان، رئیس شورای عالی قضائی بودید و من رئیس‌جمهور. در آن زمان که متولی قوهٔ قضائیه شما بودید به دستور رهبر فقید انقلاب، مخالفان نظام اعدام می‌شدند. اکنون من دستور نداده‌ام مخالفان نظام را اعدام کنند، آن‌ها را فقط زندانی کرده‌اند، حالا شما به این هم اعتراض می‌کنید؟![۱۰۴][۱۰۵]

در پی حوادث سال ۸۸ دانشگاه اسلو او را در سال ۲۰۰۹ دیکتاتور سال شناخت.[۱۰۶]

در سال ۱۳۹۰ پس از انتشار اسنادی که جزئیات آن پس از یک سال و نه ماه پس از دیداری با نمایندگان مجلس داشته‌است، به مجلس توصیه کرده‌است که قوهٔ قضاییه باید میان معترضان و آشوبگران تمایز قایل شود، اما این تمایز به معنی مصونیت معترضان نیست و آن‌ها نیز باید تاوان آنچه را که می‌گویند، بپردازند.[۱۰۷]

حادثهٔ کهریزک

پس از انتخابات، چند تن از دستگیرشدگان از جمله فرزند عبدالحسین روح الامینی از وفاداران به سید علی خامنه‌ای در بازداشتگاه کهریزک، جان خود را از دست دادند که حتی ادعای شکنجهٔ زندانیان نیز شده‌است. پس از این ماجرا وی دستور تعطیلی بازداشتگاه را صادر کرد.[۱۰۸]

حمله به کوی دانشگاه

در دومین حمله به کوی دانشگاه (حملهٔ نخست در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی روی داده‌بود)، متجاوزان با شعار حمایت از رهبر به ضرب و شتم دانشجویان پرداختند، که خامنه‌ای در نماز جمعهٔ ۲۹ خرداد این عمل را تقبیح کرد.[۱۰۹] وی دستور به رسیدگی به وقایع کوی دانشگاه را صادر کرده‌بود.[۱۱۰]

دیدگاه‌ها و ارزیابی ها

طبق بررسی‌های نشریهٔ فوربیس، سیدعلی خامنه‌ای هجدهمین فرد قدرتمند دنیا در سال ۲۰۱۵ و تنها فرد ایرانی است که جزو صد مرد قدرتمند دنیا قرار گرفته‌است.[۱۱۱] قبل از این، او ۲۶اُمین انسان قدرتمند جهان در سال ۲۰۱۱ و ۲۱اُمین در سال ۲۰۱۲ میلادی[۱۱۲] بوده‌است.[۱۱۳]

موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی در سال ۲۰۰۸ مقاله‌ای با عنوان «بازخوانی خامنه‌ای: دیدگاه جهانی قدرتمندترین رهبر ایران» به قلم کریم سجادپور منتشر کرد.[۱۱۴] مقاله اینچنین آغاز می‌شود: «شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازهٔ سیدعلی خامنه‌ای برای مسایل جاری جهان اهمیت داشته باشد اما درعین‌حال تا این حد برای جهانیان ناشناخته باشد». به نظر می‌رسد این تحلیل که خود مؤسسهٔ کارنگی آن را «تحلیل عمیق سیاسیِ» سیدعلی خامنه‌ای و بر اساس سخنرانی‌ها و نوشته‌های وی در ۳ دهه اخیر می‌داند،[۱۱۵] در ایران چندان با واکنش‌های تند داخلی مواجه نشده‌است.[۱۱۶][۱۱۷]

در مستندی از بزرگمهر شرف الدین در شبکه بی‌بی‌سی فارسی، آنچه خامنه‌ای را از اکثر رهبران و حاکمان تاریخ معاصر ایران متمایز کرده‌است، نگاه منطقی او به سیاست است.[۱۱۸]

اعتقاد به تئوری توطئه و روحیه ضد آمریکایی

در اسفند ۱۳۵۹، هنگامی که بیش از ۱۰۰ هزار نفر برای گرامی داشت درگذشت مصدق و درخواست تشکیل جمهوری دموکراتیک به جای جمهوری اسلامی در دانشگاه تهران گردهم آمدند، سیدعلی خامنه‌ای به شکل تهدید آمیز گفت: «ما مثل آلنده و مصدق لیبرال نیستیم که C.I.A بتواند «ما را» سرکوب کند.»[۱۱۹]

سرژ میشل و پائولو وودز بر این باورند که سخنرانی‌های سید علی خامنه‌ای مجموعه‌ای است از «تهدیدها و شعارهای تو خالی» که با اعتقاد بر تئوری توطئه و روحیهٔ شدید ضد آمریکایی همراه است، او همه جا «دسیسهٔ دشمنان» را می‌بیند و قدرت‌های خارجی را «مستکبر»، «شیطانی»، «آزمند»، «منفور»، «واپس‌گرا»، «برتری‌طلب»، «سرطانی»، «ستمکار»، «زهرآگین» و «تجسم شیطان» توصیف می‌کند. این صفات هم به دولت‌های غربی و هم به سرویس‌های اطلاعاتی‌شان سیا، موساد، اینتلیجنت سرویس، اطلاق می‌شود.[۱۲۰]

خامنه‌ای معتقد است که توهم توطئه، خود یک توطئه است.[۱۲۱] به عقیدهٔ خامنه‌ای انکار دشمنی‌های آشکار آمریکا با نظام و ملت ایران، توطئه‌ای است برای کاهش حساسیت‌ها در مقابل شیطان بزرگ.[۱۲۲]

وی در خصوص مذاکره با آمریکا می‌گوید که بر اساس تجربه، ایالات متحده با استفاده از قدرت رسانه ای، اقتصادی و نظامی اش، کشور طرف مذاکره را وادار به پذیرش مطالبات این کشور می‌کند و در شرایطی که مطالبات خود را نقد می‌گیرد، در برابر وعده‌هایی زیبا می‌دهد که عمدتاً در عمل محقق نمی‌شود؛ بنابراین، تا زمانی که کشور تا حدی قوی نشده که در برابر فشارهای آمریکا حین مذاکرات، یارای مقاومت داشته باشد، مذاکره با آمریکا ممنوع است.[۱۲۳]

اعتقاد به مبانی سکولار در رابطه حکومت با مردم

به نظر سعید برزین، خامنه‌ای رابطه حکومت و مردم را اساساً غیر مذهبی و بر اساس یک «قرارداد اجتماعی» تعریف کرده‌است.[۱۲۴] هر چند روحانیان دست راستی در ایران قائل به چنین قراردادی نیستند.[۱۲۴]

اعتقاد به حاکمیت امر فقیه بر مردم از جهت قانونی و شرعی

سید علی خامنه‌ای، رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران، معتقد است:

اختیارات ولی فقیه در صورت تعارض با اراده و اختیار مردم، بر اختیارات و تصمیمات مردم، مقدم و حاکم است.[۱۲۵][۱۲۶]

او عقیده دارد در نظام «ولایت مطلقه فقیه» ولی فقیه همان حاکم اسلامی است و حکومتش تا قیامت ادامه پیدا می‌کند.[۱۲۷]

از نظر او این حکومت و حاکمیت نه تنها اختیاری نیست،[۱۲۷] بلکه تحت عناوینی چون «مصلحت»، «حفاظت امت از دشمنان» و «اجرای حکم اسلام» گریز و چاره‌ای از آن نیست. او همچنین اعتقاد دارد دایره این حاکمیت می‌تواند تا آزادی شخصی افراد پیش رود. خامنه‌ای همچنین از «واجب بودن» اقدام علیه خواسته و صلاحدید مردم، در شرایطی که آنرا مخالف با آنچه که او «مصالح عمومی اسلام و مسلمین» می‌نامند، سخن به میان می‌آورد و حتی بیان می‌دارد که این تشخیص مصالح بر دوش حاکم مسلمین یا همان «ولی فقیه» است:[۱۲۷]

همچنین بر حاکم مسلمین پس از عهده‌دار گردیدن وظیفه مهم رهبری واجب است، که عنداللزوم دست به اقدامات مناسب بزند و باید خواسته و صلاحدید حاکم مسلمین در مواردی که به مصالح عامه اسلام و مسلمین مربوط می‌شود، برخاسته و صلاحدید عامه مردم، مقدم گردد.

او معتقد است «ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف‌پذیری دستگاه ولایت» بدین معنی که مجموعه دستگاه‌هایی که رهبری در رأس آنها قرار دارد به‌طور دائم با انتخاب آنچه درست‌تر و کامل تر است، خود را بطور مدام متحول کنند.[۱۲۸]

او به تناقض ذاتی در فهم «دشمنان» از مفهوم ولایت فقیه اشاره داشته و گفته‌است که آنها می‌گویند «آنها می‌گویند ولایت فقیه یعنی عمل کردن به فهم فقیه عادل، درحالی که فقیهی که عادل است نمی‌تواند به میل خود عمل کند».[۱۲۸] ولی نظر سید علی خامنه‌ای در این زمینه در تناقض با نظرات حسینعلی منتظری است.[۱۲۸]

به گفته حسن فیروزآبادی، خامنه‌ای در زمستان ۱۳۹۱ از مسوولان حکومتی جهت عمل نکردن به سحنان او گلایه کرد.[۱۲۹]

آزادی بیان

در سال ۲۰۰۰ کمیتهٔ حمایت از روزنامه‌نگاران، وی را جزو ۱۰ دشمن آزادی بیان قرار داد.[۱۳۰]

در اوایل کار مجلس ششم، وقتی طرح اصلاح قانون مطبوعات، تهیه شده‌بود تا در جلسهٔ علنی مجلس مطرح شود، خامنه‌ای با حکم حکومتی خود، دستور داد این طرح مسکوت گذاشته شود.[۱۳۱] این طرح چندی پیش در مجلس پنجم تصویب شده‌بود.[نیازمند منبع]

تاکنون روزنامه‌نگاران بسیاری به دلیل انتقاد از او یا سازمان‌های زیر نظر او دستگیرشده و به زندان افتاده‌اند.[۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴] مانند احمد زیدآبادی، عبدالله نوری، محمد نوری زاد، عیسی سحرخیز، محسن سازگارا و اکبر گنجی اشاره کرد.[۱۳۵]

خامنه‌ای تاکنون چندین بار در زمینه چگونگی رهبری و اداره کشور مورد انتقاد قرار گرفته‌است. به نوشته جلال کیهان منش، اغلب مخالفان وی در ایران توسط دستگاه‌های اطلاعاتی دستگیر، زندانی، محصور، یا حذف می‌شوند.[۱۳۶]

بعضی مخالفانی که در دوره خمینی دستگیر و به زندان افتاده بودند نیز در دوره خامنه‌ای به حصر انداخته شدند؛ از جمله آن‌ها نورالدین کیانوری، رهبر حزب توده ایران، بود که در نامه‌ای به خامنه‌ای پس از رسیدن او به قدرت در نامه‌ای به شرح شکنجه‌های زندان بر خودش، خانواده‌اش، و اعضای حزب توده پرداخت. او به همراه همسرش مریم فیروز پس از اعتراف اجباری در زیر شکنجه به «خانه امن» منتقل و تا هنگام مرگ در آنجا نگاه داشته شدند.[۱۳۷]

پس از فوت خمینی و در پی انتشار فهرستی از سوی حوزه علمیه قم که در آن نام مراجع تقلید آورده شده بود، خامنه‌ای به عنوان مرجع تقلید معرفی شد. چنین چیزی واکنش تعدادی از مراجع تقلید را دربرداشت. آن‌ها بر این باور بودند که خامنه‌ای درجه مرجعیت ندارد. در سال ۱۳۷۶ و چند ماه پس از انتخابات دوم خرداد، حسینعلی منتظری که یکی از استادان او بود، در یک سخنرانی به شدت از خامنه‌ای انتقاد کرد و گفت:

آقای خامنه‌ای شما که در شان و حد مرجعیت نیستید… محمد مؤمن (عضو شورای نگهبان) به من گفت یکی از این آقایان (نماینده سیدعلی خامنه‌ای در دفتر استفتائات) می‌رود در دفتر ایشان در قم می‌نشیند و مسائل را مطابق نظر آقای خامنه‌ای جواب می‌دهد به ایشان گفتم ایشان که رساله ندارد، شما چگونه فتوا را بر طبق نظر ایشان جواب می‌دهید؟ گفت ما روی تحریر امام [خمینی] جواب می‌دهیم! گفتم مردم آخر مسئله ایشان را می‌خواهند، گفت: می‌گویند ایشان فتوایش مثل فتوای امام است، ما روی تحریر امام جواب می‌دهیم! خوب این معنایش مبتذل کردن مرجعیت شیعه نیست؟[۱۳۶]

این سخنرانی (معروف به سخنرانی ۱۳ رجب) حصر منتظری را در پی داشت. این حصر برای شش سال ادامه یافت تا آنکه سرانجام در اواسط دوره دوم دولت اصلاحات در آن بازنگری شد. در رسانه‌های رسمی ایران برای سال‌ها از منتظری به بدی یاد می‌شد و او را «ساده‌لوح» و عامل غرب و ضدانقلاب می‌نامیدند. حسینعلی منتظری تا هنگام مرگ در آذر سال ۱۳۸۸ منتقد رهبری سید علی خامنه‌ای باقی ماند و در سخنرانی‌هایش درخواست انتخابات آزاد، واگذاری قدرت و اجازه انتقاد از او داشت.[۱۳۸]

پس از انتخابات جنجال‌برانگیز ۱۳۸۸ در ایران، انتقاد از روش رهبری خامنه‌ای بالاتر گرفت. کسانی چون محمد نوری‌زاد و مهدی خزعلی از جمله کسانی بودند که با نوشتن نامه‌های انتقادی از او، روش برخورد نیروهای زیر فرمانش را در برخورد و کشتن معترضان به انتخابات زیر سؤال بردند. پاسخ حکومت به این افراد دستگیری و شکنجه آن‌ها بوده‌است؛ به گونه‌ای که نوری‌زاد و خزعلی هر دو بارها توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.[۱۳۹] در یکی از واپسین نامه‌های خود به خامنه‌ای، نوری‌زاد او را به دلیل کارنامه سیاسی اش به عدم کفایت سیاسی و توانایی رهبری کشور متهم کرد.[۱۴۰]

فرهنگ ایرانی

سید علی خامنه‌ای بر این باور است، که به جای تأکید بر ایران قبل اسلام، باید بر ایران بعد از اسلام تأکید شود زیرا به عقیدهٔ او افتخارات ایران بعد از اسلام برجسته تر از افتخارات ایران قبل از اسلام است.[نیازمند منبع]

او همچنین بیان کرده که پیشرفت‌های حکومت‌های دیلمی، سلجوقی و صفوی با پیشرفت‌های ایران قبل اسلام، قابل مقایسه نیست.[۱۴۱]

شعر و ادبیات

خامنه‌ای تعداد زیادی رمان و شعر خوانده‌است.[۱۴۲] وی به شعر و ادبیات روسی علاقه‌مند است. میخاییل شولوخف و الکسی تولستوی از نویسندگان مورد توجه وی هستند.[۱۴۲] وی سعی داشته همه ساله گپ و گفتی دوستانه با شاعران داشته باشد، برگزاری شب شعرهای نیمه رمضان که توسط خامنه‌ای برگزار می‌شود، تبدیل به یک آیین فرهنگی شده‌است که احتمالاً حاکی از علاقه وی به شعر و ادبیات است.[۱۴۲] ولی برخی برگزاری این جلسات را فرایندی دستوری و یک‌طرفه می‌دانند که بموجب آن قرار است شاعران، مجری اوامر بخشنامه‌ای وی باشند.[۱۴۲] گاهی در این جلسات شاعرانی از تاجیکستان، هند و افغانستان نیز حضور یافته‌اند.[۱۴۲]

او از نوجوانی کتاب‌های مختلف و رمان‌های ایرانی و خارجی بسیاری مطالعه کرده‌است.[۱۴۳] و نگاه بسیار حرفه‌ای به رمان دارد.[۱۴۴][۱۴۵]

او در هنگامی که در شهر مشهد حضور داشته در انجمن‌های ادبی حاضر می‌شده و اشعاری نیز دارد. تخلص وی در اشعاراش امین است.[۲۸]

او اعتقاد دارد انقلاب، با آثار سینمایی و رمان به دنیا شناسانده می‌شود: «انقلاب بدون رمان نمی‌شود. انقلاب روسیه و انقلاب فرانسه با رمان‌هایشان معرفی شدند. یا بدون فیلم خوب نمی‌شود.»[۱۴۶]

موسیقی

معیارهای خامنه‌ای در مورد حلال یا حرام بودن موسیقی معیارهایی متغیر و مبهم است.[۱۴۷] خامنه‌ای همچون خمینی و منتظری تشخیص حلال یا حرام بودن موسیقی را موکول به نظر عرفی مکلف نموده‌است. عرف عام دربارهٔ موسیقی معیاری مبهم و متغیر است. چون تأثیر یک قطعه موسیقی بر شنوندگان مختلف و حتی بر شنونده واحد همیشه ثابت و یک دست نیست.[۱۴۷] وی، به تبعیت از اکثر فقهای شیعه، سازها را نیز بدون ارائه معیار طبقه‌بندی، به دو نوع «آلات مختص حرام» و «آلات مشترک» تقسیم کرده که این‌گونه تفکیک نیز ناممکن است چون آنچه محتوا و شکل و در نتیجه، تأثیر یک اثر موسیقایی را تعیین می‌کند، آهنگسازان و نوازندگان هستند و نه سازها.[۱۴۷]

زنان

خامنه‌ای در سخنرانی‌های خود به مناسبت‌های گوناگون دیدگاه خود دربارهٔ زنان و نقش آنان را در جامعه بیان کرده‌است. این دیدارها گاه به مناسبت روز زن در ایران بوده‌اند و گاه با فعالان زن در جهان عرب. دولت ایران اغلب به تبلیغ دیدگاه‌های او دربارهٔ زنان می‌پردازد و بسیج ایران نیز برپایه این دیدگاه‌ها منشوری تهیه کرده‌است تا به تبیین «زن مسلمان طراز انقلاب اسلامی» بپردازد.[۱۴۸]

در ژوئیه ۱۹۹۷، او اندیشهٔ مشارکت برابر زنان در جامعه را منفی و ابتدایی و کودکانه خواند.[۱۴۹] به باور وی، حضور زنان در پست‌های اجرایی کشور مایه افتخار نیست و نوعی انفعال در برابر گفتمان غربی به‌شمار می‌رود.[۱۵۰] او همچنین «خانه‌داری» و «فرزندآوری» را مجاهدت و هنر زنان دانسته‌است.[۱۵۱]

ارزش راستین زن با این سنجیده می‌شود که او چه میزان محیط خانواده را برای همسر و فرزندانش همانند بهشت می‌کند.[۱۴۹]

همزمان با رهبری سید علی خامنه‌ای، سیاست‌های محدودیتی برای زنان ایران دنبال شد. این شامل جلوگیری از سفر به خارج زنان بی‌اجازه «ولی» (که اغلب شوهر یا پدر می‌باشد) و جداسازی جنسیتی می‌شود.[۱۴۹] سرکوب زنان از راه کنترل پوشش هر سال توسط گشت‌های ارشاد اعمال می‌شود و زنان ناچار به بر سر گذاشتن حجاب می‌شوند. سرپیچی از این قانون اغلب دستگیری و جریمه نقدی به همراه دارد.[۱۵۲] در ژوئن ۱۹۹۸، سید علی خامنه‌ای دستور به «سرکوب رفتارهای سرکشانه زنان» داد و تا میانه اوت همان سال، ۱۸۰۰ زن و مرد به دلیل آنچه «پوشش نامناسب و رفتار هرزه» خوانده شد توسط پلیس دستگیر شدند. این دوره همچنین شاهد سرکوب روزنامه‌نگاران زن و روزنامه‌ها و مجلات ویژهٔ زنان همچون مجله زنان بود.[۱۴۹]

انتقاد از سفرهای خارجی

او در خطبه‌های نماز عید فطر سال ۱۳۹۷ شمسی، در انتقاد از سفرهای خارجی مردم گفت:[۱۵۳]

کسانی که عادت کرده‌اند به سفرهای خارجی بروند، این سفرها را ترک کنند البته غیر از سفرهای زیارتی و حج و عتبات که مورد نظر نیست و این قدر خرج و هزینه هم ندارد و برکاتی هم دارد اما سفرهای تفریحی زائد را کنار بگذارند.

اتهامات

ماجرای کرخه کور

نوشتار اصلی: عملیات نصر

بنا بر ادعای ابوالحسن بنی‌صدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را بر عهده داشته‌است، خامنه‌ای در جریان جنگ ایران و عراق و در نبرد کرخه کور در جبهه جنگ حضور یافته ولیکن فرار وی از منطقه عملیاتی موجب تضعیف روحیه و فرار سربازان شده‌است.[۱۵۴] خود خامنه‌ای در جلسه مجلس شورای اسلامی می‌گوید: «شانزدهم [دی ماه] هم تا حدود ساعت سه تا سه و نیم بعد از ظهر من بودم که آقای بنی صدر هم بود و نیروهای ما به تدریج شروع کردند به ضربت خوردن. یعنی نیروهای عراقی، نیروی کمکی بزرگی به کمکشان آمد و نیروهای ما را از پهلو مورد هدف قرار دادند که این برای ما قابل محاسبه نبود، و محاسبه نشده بود برای نیروهای ما و دستگاه اطلاعاتی ما، این بود، که نیروهای ما شروع کردند به عقب‌نشینی کردن… و همه آن ساعت بینی و بین الله تلاش می‌کردند، یعنی من آن کسانی را که مسئولان سطح بالا هستند، نظامی یا غیرنظامی نیافتم که تلاش نکنند. البته در آن ساعت که من آمدم آقای بنی صدر نبود. یا غذا می‌خورد یا نماز می‌خواند یا خوابیده بود، به هر حال نبود. یکی دو ساعتی، لکن بعد که آمدیم، ایشان بوده آنجا حدود چند ساعت هم آنجا بود و نیروهای ما وقتی منهدم شدند، ایشان آنجا بود، شاهد بود و بعداً آمده بود برای ما نقل می‌کرد. علی‌أی‌حال، در هویزه که بچه‌های ما شهید شدند، من به‌طور قطع نفی نمی‌کنم، ولی من به هیچ وجه از کسانی یک تعلل عمدی، سستی عمدی، خیانت خدای نکرده مشاهده نکردم.»[۱۵۵] از سوی دیگر سایت مشرق نیوز ادعا دارد که در جریان جنگ اساساً چنین اتفاقی نیافتاده است. همچنین سخنان خامنه‌ای علیه بنی‌صدر در مجلس نه در پاسخ نمایندگان سؤال‌کننده از وی در مورد فرار از جنگ، بلکه در جریان جلسه رای عدم کفایت در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ می‌باشد.[۱۵۶]

حسین علایی بی‌تجربگی و عدم برنامه‌ریزی درست برای رزمندگان سپاه پاسداران و نیز ناهماهنگی در عقب‌نشینی نیروها را عامل شکست می‌داند و می‌گوید: «عقب‌نشینی سریع واحدهای لشکر ۱۶ در این عملیات، آسیب روحی زیادی به رزمندگان وارد نمود و آن‌ها را دچار یأس و سردرگمی کرد.»[۱۵۷] در خاطرات علی صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش در زمان جنگ، نیز ذکر شده در سال نخست جنگ قرارگاه مشترکی برای هماهنگی نیروهای عملیاتی ارتش و سپاه وجود نداشته‌است.[۱۵۸]

ترور میکونوس

نوشتار اصلی: ترور میکونوس

در ۲۱ فروردین ۱۳۷۶، دادگاهی در آلمان، که به پرونده ترور میکونوس رسیدگی می‌کرد، در طی حکمی کمیته امور ویژه جمهوری اسلامی را، که سید علی خامنه‌ای یکی از اعضای آن بود، به دادن دستور این ترور، متهم کرد.[۱۵۹]

مرتضی سرمدی معاون ارتباطات وزیر امور خارجه ایران، در آن زمان اتهامات دستگاه قضائی آلمان را به شدت رد کرد و گفت: «ایران معتقد است مقامات قضایی آلمان و دستگاه قضایی این کشور تحت نفوذ صهیونیست‌ها به مبارزه سیاسی کثیفی علیه جمهوری اسلامی ایران دست یازیده‌اند.»[۱۶۰]

پس از این حکم، آلمان و ایران سفرای خود در دو کشور را فرا خواندند و آلمان چهار دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج کرد، تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز، سفرای خود را از ایران فراخواندند. ایران نیز در پاسخ به این حرکت اتحادیه اروپا، تمام سفیران خود را از کشورهای عضو این اتحادیه فرا خواند و روابط دو طرف دچار بحران شد.[نیازمند منبع]

که تا سه ماه بعد و پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ادامه داشت.[۱۶۱][۱۶۲]

این واقعه، موجی از اعتراضات را در میان مردم ایران علیه آلمان برانگیخت.[۱۶۳] صدها تن از ایرانیان مخالف حکومت پس از اعلام حکم به شادمانی و رقص در خیابانهای آلمان پرداختند و آلمان به شهروندانش درمورد سفر به ایران هشدار داد.[۱۶۴]

بمب‌گذاری آمیا

در دیدار با لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا رئیس‌جمهور وقت برزیل
نوشتار اصلی: بمب‌گذاری آمیا

نشریه نیویورک تایمز، مدعی است، که عبدالقاسم مصباحی، یکی از افراد بلندپایه وزارت اطلاعات ایران که درسال ۱۹۹۶ به آلمان گریخت، در مصاحبه‌ای با بازپرس دادگاه آمیا، که برای رسیدگی به پرونده بمب‌گذاری آمیا برگزار شده بود، خامنه‌ای را متهم کرد که عامل اصلی این ترور بوده و ۲۰۰ میلیون دلار از حساب مشترک خود با احمد خمینی در بانک سوئیس را صرف این کار کرده‌است. در نهایت دادگاه آرژانتین هیچ حکمی دربارهٔ خامنه‌ای صادر نکرد[۱۶۵] ... و نیز مقامات ایرانی مدعی هستند که، تاکنون هیچ مدرکی علیه دخالت جمهوری اسلامی ایران در این خصوص ارائه نشده و سیستم قضایی آرژانتین را فاسد و موضوع را توطئه‌ای سیاسی از سوی «صهیونیستها» و «آمریکا» تلقی می‌کنند.[۱۶۶]

اینترنت و حضور در شبکه‌های اجتماعی مجازی

در دوران رهبری خامنه‌ای بر ایران، این کشور شاهد ورود فناوری‌های نوین ارتباطی همانند اینترنت بود. با اینکه جمعیت زیادی از جوانان ایران به اینترنت دسترسی دارند، خدمات اینترنت در این کشور با محدودیت‌هایی روبرو است که اغلب از سوی نهادهای مرتبط با رهبر اعمال می‌شوند.[۱۶۷] به گفته احمد علم‌الهدی، خامنه‌ای مخالف بالا بردن سرعت اینترنت در ایران است و برای مقابله با آن دستور داده‌است.[۱۶۸]

با این حال دفتر خامنه‌ای در فضای مجازی فعالیت دارد و علاوه بر اداره یک سایت اینترنتی بسیار فعال و به لحاظ فنی پیشرفته، بر روی شبکه‌های اجتماعی فیس بوک،[۱۶۹] توییتر و اینستاگرام نیز حضور دارد.[۱۷۰][۱۷۱] به باور خامنه‌ای استفاده از فیس بوک در شرایطی که موجب «مفسده، تقویت دشمنان اسلام یا خوف ارتکاب گناه» نباشد بلامانع است.[۱۷۲]

نامه‌های سرگشاده خطاب به غرب

سید علی خامنه‌ای در طی سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ نامه‌هایی را برای جوانان جهان غرب و به‌طور خاص جوانان اروپا و آمریکای شمالی فرستاد. خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی و عموم جوانان در کشورهای غربی سر تیتر نامه‌های وی بودند که به ۵۲ زبان دنیا ترجمه شد.[۱۷۳][۱۷۴][۱۷۵]

جراحی پروستات

در صبح ۱۷ شهریور ۱۳۹۳، وبسایت رسمی سید علی خامنه‌ای از عمل جراحی پروستات وی خبر داد. علیرضا مرندی، رئیس تیم معالج وی اعلام کرد: «مدتی بود که این عارضه در رهبر انقلاب ایجاد شده بود و نظر پزشکان این بود که اکنون زمان مناسبی برای عمل است و رهبر معظم انقلاب نیز از نظر پزشکان معالج تبعیت کردند … رهبری پس از هفت روز درتاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۹۳ از بیمارستان مرخص شدند.» عمل جراحی پروستات رهبر ایران با موفقیت انجام شد.[۱۷۶]

کتاب‌شناسی

تالیف‌ها و پژوهش‌ها

ترجمه‌ها

آثار در مورد وی

  • ولی مجدد یا رهبر احیاگر

این کتاب را نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان نوشته‌است.[۱۸۱]

  • فتوای هسته‌ای از منظر حقوق بین‌الملل[۱۸۲]

این کتاب را جابر سیوانی زاد در مورد فتوای سید علی خامنه‌ای در مورد برنامه هسته‌ای ایران از منظر حقوق بین‌الملل نگاشته‌است.[۱۸۳]

کتابی است که به زندگینامه و خاطرات سید علی خامنه‌ای می‌پردازد.[۱۸۴]

تقریظ‌ها

سید علی خامنه‌ای که خود دارای تالیفاتی می‌باشد،[۱۸۵][۱۸۶] ضمن تأکید بر ضرورت مطالعه و کتابخوانی، بر کتابهای بسیاری به ویژه کتاب‌هایی که در زمینه جنگ ایران و عراق نگاشته شده‌اند، تقریظ نوشته و آن‌ها را مورد توجه قرار داده‌است که این امر موجب معرفی این کتاب‌ها به اجتماع و بالارفتن تیراژ آن‌ها نیز شده‌است.[۱۸۷][۱۸۸] از جمله کتاب‌هایی که مورد تمجید وی قرار گرفته و او بر آن‌ها تقریظ نوشته‌است، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

آب هرگز نمی‌میرد،[۱۸۹][۱۹۰] همپای صاعقه،[۱۹۱][۱۹۲][۱۹۳] دا، تن‌تن و سندباد، جنگ پابرهنه،[۱۹۴][۱۹۵] آن بیست و سه نفر،[۱۹۶][۱۹۷] من زنده ام،[۱۹۸] لشکر خوبان،[۱۹۹] گلستان یازدهم،[۲۰۰] وقتی مهتاب گم شد، دختر شینا،[۲۰۱][۲۰۲] سرباز کوچک امام، پنجره‌های تشنه، پایی که جا ماند،[۲۰۳] آتش به اختیار، از الوند تا قراویز، خاک‌های نرم کوشک، عباس دست طلا، یاور صادق.[۲۰۴][۲۰۵] و کتاب‌های دیگر.[۲۰۶] وی همچنین به تقریظ یا تمجید برخی از کتاب‌های خارجی نیز پرداخته‌است، همانند "بینوایان (ویکتور هوگو)"، "مهاتما گاندی (رومن رولان)"، لذات فلسفه (ویل دورانتدن آرام (میخائیل شولوخوف)، و غیره.[۲۰۷]

اسلام آنلاین بازدید : 541 یکشنبه 12 اسفند 1397 نظرات (0)

دجال آخرالزمان کیست و کی ظهور می کند؟

دجال آخرالزمان ، دجال
دجال در لغت به معنای فردی بسیار دروغ گو و فریب دهنده است که طبق روایات،قبل از ظهور امام زمان(عج) پیدا می شود.

دجال آخرالزمان کی میباشد؟و چه زمانی ظهور می کند؟

 دجال آخرالزمان
دجال آخرالزمان
دجال در لغت به معنی فردی که بسیار دروغگو ،فریب دهنده است و دجال شخصی که می گویند پیش از حضور مهدی موعود پیدا می شود و بسیاری از مردم فریبش را می خورند.

دجال کیست؟

واژه المسیح الدجال ( در عربی به معنی مسیح دروغین ) 400 سال پیش از اسلام برای ترجمه ( Mšīḥā Daggālā ) از سریانی به عربی استفاده شده است؛ که معادل یونانی دجال(antichristos) و معادل فارسی دجال ضدمسیح است.

 دجال آخرالزمان

دجال آخر الزمان کیست 

در روایات اسلامی دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان ظهور می کند. و او با انجام کارهای شگفت انگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را می فریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی می کند و سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت می رسد.

 خداوند هیچ پیامبری را به رسالت برنگزید مگر آن که قومش را از دجال ترسانید و خداوند آن را تا به امروز بر شما تاخیر انداخته و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و دجال بر الاغی که فاصله دو گوشش یک میل است خروج می کند و به مراهش بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب است و بیشتر پیروانش یهود و زنان و اعرابند و به همه کرانه های زمین بجز مکه و مدینه و حومه این دو شهر، گذر می کند.

تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمی گردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده می شود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده می شود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروج دجال بوده اند.

 در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین (سنی وشیعه) وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود می باشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت می باشد.

یکی از علائم ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در برخی روایات از علائم حتمی شمرده شده، خروج شخصی به نام «دجال» است. او یک طاغوت بسیار حیله گر است و عده بسیاری را با خود همراه می کند.

دجال در مسیحیت

صلیب پطرس (صلیب وارونه) اغلب به عنوان نماد دجال شناخته می شود. عبارت دجال در عهد جدید چندین بار تنها در رساله یوحنا آمده است. و مقصود کسی است که با مسیح مقاومت یا ضدیت می کند. و مدعی آن باشد که خود در جای مسیح است.
در نامه اول یوحنا آمده است:دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند آن دجال است که پدر و پسر را انکار می نماید. باز در همان رساله آمده است:«شنیده اید که دجال می آید الحال هم دجالان بسیار ظاهر شده اند و از این می دانم که ساعت آخر است.»

در جای دیگر در همان رساله می گوید:«و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند از خدا نیست و اینست روح دجال که شنیده اید که او می آید و الان هم در جهان است.»برخی از علمای مسیحی از جمله صاحب قاموس کتاب مقدس دجال را اسم عام می داند و به تصور وی مراد از دجال و دجالان کسانی هستند که مسیح را تکذیب کنند و این معنا از عبارات انجیل نیز استفاده می شود. همچنین گفته شده دجال یا ضد مسیح شخصی است که در آخرالزمان قیام کرده و مسیح، رجعت کرده او را از پای در خواهد آورد.

ویژگی های دجال در اسلام

در روایات اسلامی و روایاتی منتسب به محمد، پیامبر مسلمانان، یکی از نشانه های دوران ظهور و آخر الزمان خروج دجال است. ظهور دجال از نشانه های برپایی قیامت دانسته شده است. دجال فردی با یک چشم و صورتی کریه و موهایی تابداراست که بر پشانیش کلمه کفر حک شده است.

دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان خروج می کند. او انجام کارهای شگفت انگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را می فریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی می کند.

او سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت می رسد. تا زمان ظهور دجال او در جزیره ای در اقیانوس هند به سر می برد که از آن صدای موسیقی به گوش می رسد. روایات دیگری وجود دارد که در کوهی در جزیره ای در بند است و اهریمنان به او غذا می رسانند  

دجال در روایات اهل سنت

قسمت عمده روایات در مورد دجال را «احمد حنبل» در کتاب «مسند»و «ترمذی»در «صحیح»خود و «ابن ماجه»در «سنن»و «مسلم»در «صحیح» و «ابن اثیر»در«نهایه»از عبدالله بن عمر و ابوسعیدخدری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کرده اند.

 دجال اهل سنت

دجال در احادیث اهل سنت

«صائد بن صید» که در زمان محمد می زیسته و محمد او را از مصادیق دجال معرفی کرده است و چون بعداً از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کرده اند دجال موعود همان «صائد بن صید» است و در نتیجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند.بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد بخصوص نمی دانند بلکه آن را عنوانی می دانند کلی برای افراد پر تزویر حیله گر و حقه باز که برای فریب مردم از هر وسیله ای استفاده می کنند. دجال شخصی است که حق را با باطل آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف شیطانی خود استفاده می کند.

منبع :نمناک

اسلام آنلاین بازدید : 362 یکشنبه 12 اسفند 1397 نظرات (0)

سه دوره تلاوت قرآن کریم، به همراه ترجمه صوتی فارسی

 

 

سه دوره تلاوت قرآن کریم، به همراه ترجمه صوتی فارسی

 

 

همه افراد زمان های کوتاهی در زندگی دارند که میتوانند از آنها به نحو احسن استفاده کنند. برای مثال زمان هایی که در اتومبیل، مترو و یا اتوبوس منتظر رسیدن به محل کار یا منزل خود هستید. در این زمان ها میتوانیم با گوش فرا دادن به آیات قرآن هم با قرآن نزدیکتر شویم و هم بهترین استفاده را از این زمان ها ببریم.


این کار زمانی لذت بخش تر میشود که ترجمه فارسی قرآن را نیز به صورت صوتی به همراه داشته باشید.


در این مطلب تلاوت قرآن به صورت ترتیل با کیفیت بالا و ترجمه فارسی آن به صورت آیه به آیه را برای شما آماده کرده ایم.

 

این مجموعه شامل 3 دوره صوتی است که به ترتیب توسط الطنیجی، شاطری و مشاری العفاسی تلاوت شده است.

 

علاوه بر مجموعه سوره ها به صورت یکجا، یک سوره بصورت جداگانه، برای نمونه جهت دانلود قرار داده شده است. به این ترتیب قبل از دانلود کل مجموعه میتوانید یکی از سوره های آن را گوش کنید و اگر کیفیت فایل صوتی مورد پسند شما بود کل مجموعه سوره ها را به صورت یکجا دانلود کنید.

 

 




 

سه دوره تلاوت قرآن کریم، به همراه ترجمه صوتی فارسی را دانلود کنید:

 

  دانلود (حجم 3.8 گیگابایت)

 

  دانلود نمونه یکی از سوره ها (حجم 9.7 مگابایت)

 

 تاریخ انتشار: 96/01/28

 

 سایر دانلودهای قرآنی

 مشخصات:


● تعداد : 344 فایل صوتی
● زمان : 159 ساعت 3 دقیقه
● فرمت : MP3
● کیفیت : 128 کیلوبیت
● قابل پخش در : کامپیوتر، موبایل، پخش ماشین، و سایر دستگاه های پخش آهنگ
 منبع :سرزمین دانلود
اسلام آنلاین بازدید : 492 یکشنبه 12 اسفند 1397 نظرات (0)

اولین نرم افزار بومی و یکی از برترین نرم افزار های قرآن کریم با امکانات فوق العاده " قرآن من " است که نصب آن را به شما پیشنهاد میکنیم.

به گزارش دریچه فناوری گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان با فرارسیدن ماه رمضان کاربران به دنبال یک قرآن خوب برای گوشی هوشمند و تبلت خود هستند به این منظور ما اولین نرم افزار بومی قرآن کریم را به شما معرفی میکنیم.

دانلود نسخه جدید نرم افزار دانلود نسخه جدید نرم افزار

 در زمانی که نرم افزار قرآن بومی مناسبی در بازار نرم افزاری ایران وجود نداشت، نرم افزار "قرآن من" در سال 1392 توانست توجه کاربران زیادی رو به خود جلب کند.
 تمام امکانات این نرم افزار  به صورت کاملا رایگان در اختیارتان قرار دارد.
به جرات می توان این نرم افزار را یکی از بهترین نرم افزارهای جامع قرآن کریم دانست.

امکانات این نرم افزار  در نسخه جدید:

  • لیست سوره های قرآن در چهار نوع ترتیب (ترتیب عادی، ترتیب الفبایی، ترتیب نزول، تعداد آیات)
  • بیش از 100 ترجمه از قرآن کریم از بیش از 40 زبان زنده دنیا
  • جستجو در نام سوره ها
  • اعلام نزدیک شدن به آیه سجده دار در هنگام پخش ترتیل قرآن
  • اطلاعات مربوط به فضایل و شأن نزول سوره ها و آیات همراه با
  • بیش از 10 دوره قرائت ترتیل کامل قرآن کریم
  • حرکت متن قرآن به همراه صوت
  • 4 دوره ترجمه گویا در سه زبان
  • امکان پخش ترتیل یا ترجمه گویا یا ترتیل و ترجمه گویا به صورت همزمان
  • امکان مشخص کردن تعداد تکرار آیات برای علاقه مندان به حفظ قرآن
  • امکان رنگی کردن اعراب، علامات وقف و اسماء جلاله به دلخواه کاربر (نیاز به نسخه های بالای اندروید)
  • امکان تعیین فاصله بین خطوط متن ترجمه و قرآن کریم
  • امکان یادداشت گذاری برای هر سوره
  • امکان پیمایش قرآن به چهار صورت سوره ، جزء، حزب و صفحه ای
  • شش دوره آموزش صوتی قرآن کریم (تجوید، روخوانی، روانخوانی، حفظ)
  • تفسیر صوتی قرآن کریم (حجة الاسلام و المسلمین قرائتی)
  • بخش مرکز دانلود برای دریافت محتواهای متنی و صوتی مورد نیاز نرم افزار از طریق اتصال به اینترنت
  • امکان ایجاد یادآوری جهت مطالعه قرآن به تعداد نامحدود
  • راهنمای تصویری نرم افزار (نیاز به اینترنت)

 

دانلود نسخه جدید نرم افزار دانلود نسخه جدید نرم افزار

 

 • دانلود و مشخصات فایل
 


قبل از رفتن به نمایشگاه کتاب این نرم افزار را دانلود کنید.
حجم: 8.3 مگابایت
نسخه: 2.0.0
نوع فایل: zip برای آندروید
 
انتهای پیام/
اسلام آنلاین بازدید : 556 یکشنبه 12 اسفند 1397 نظرات (0)

عبدالحمید اسماعیل‌زهی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به ناوبری پرش به جستجو

عبدالحمید اسماعیل زهی
Molavi Abdul Hamid.jpg
زادروز سال ۱۳۲۶
روستای مکسان (ایرانشهر)
محل زندگی مقیم شهر زاهدان
دانش‌آموختهٔ سند پاکستان، پنجاب، حوزه علمیه بدرالعلوم رحیم یارخان
پیشه امام جمعه اهل سنت مقیم شهر زاهدان و مدیر مدرسه علوم دینی دارالعلوم زاهدان
سال‌های فعالیت معاصر
شناخته‌شده برای عالم مسلمان،
دین اسلام
مذهب سنی حنفی
آثار درس بخاری (شرح مختصر صحیح بخاری)[نیازمند منبع]
استادها عبدالغنی جاجروی
شاگردها عبدالغنی بدری
احمد نارویی
وبگاه
وب‌گاه عبدالحمید اسماعیل زهی

عبدالحمید اسماعیل زهی ملقب به مولوی عبدالحمید، عضو اتحادیه جهانی علمای مسلمان، عضو مجمع فقهی مکه، امام جمعه اهل سنت مقیم شهر زاهدان و مدیر مدرسه علوم دینی دارالعلوم زاهدان، سرپرست شورای هماهنگی مدارس اهل سنت استان سیستان وبلوچستان می‌باشد.[۱][۲][۳]

او به تبعیض مذهبی در ایران و اجازه نداشتن برگزاری عیدها و نماز اهل سنت و داشتن مسجد جداگانه در شهرهایی مانند تهران اعتراض کرده‌است.[۴][۵][۶]

او چندین بار تأکید کرده اعدام راه حل مناسبی برای مهار جرایم نیست.[۷] و در ۹ بهمن ۱۳۸۸ یک روز بعد از اعدام محمدرضا علی‌زمانی و آرش رحمانی پور، از نحوه برخورد حکومت ایران با اعتراض‌ها و انتقادها، افزایش اعدام‌ها و اعتراف‌گیری با اعمال فشار و شکنجه انتقاد کرد.[۸]

او در خطبه‌های نماز جمعه نسبت به واقعه تخریب مقبره حجر بن عدی در سوریه موضع گرفت و آن را محکوم کرد.[۹]

همچنین وی از اقدامات گروه جندالله در منطقه انتقاد کرده و آن را فتنه‌گرانه خوانده‌است و خواستار بررسی و تحقیق مسئولان در مورد عوامل اصلی شکل‌گیری این گروه شده‌است.[۱۰]

او اظهاراتی در مورد زلزله کرمانشاه داشت که موجی از واکنش‌ها ی منفی را در پی داشت.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]

عبدالحمید اسماعیل زهی مدیریت دارالعلوم زاهدان را از سال ۱۳۵۶ به بعد و با دستور عبدالعزیز ملازاده بانی این مرکز و مدیر آن به دلیل بیماری قلبی و فعالیت‌های سیاسی وی به عهده دارد. عبدالحمید با مدیریت خود توانسته فعالیت بسیار زیادی برای پیشبرد اهداف دینی و سیاسی این مرکز نماید به گونه‌ای که اکنون تعداد طلاب این مدرسه بیش از هزار نفر است. همایش بزرگ دانش‌آموختگی طلاب دارالعلوم زاهدان با شرکت چند صد هزار نفری مردم یکی از فعالیت‌های بزرگ عبدالحمید اسماعیل زهی است[نیازمند منبع] که سالانه در پایان سال تحصیلی مدارس اهل سنت در زاهدان برگزار می‌شود.

کانون مدافعان حقوق بشر جایزهٔ تلاشگر حقوق بشر سال ۱۳۹۳ خود را به خاطر تلاش «برای برقراری روابط آشتی‌جویانه بین اقوام و گرایش‌های مختلف مذهبی در استان سیستان و بلوچستان» به او اهدا کرد.[۱۶][۱۷]

اسلام آنلاین بازدید : 377 یکشنبه 12 اسفند 1397 نظرات (0)
صالح‌پور در گفتگو با دانشجو مطرح کرد
 
دبیر سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان گفت: در اعتراض به بی‌کفایتی مدیریتی در خودروسازی درخواست تجمعی در مقابل وزارت صمت را داده‌ایم که هنوز پاسخی نسبت به اخذ و یا رد این درخواست داده نشده است.

سیدعلی صالح پور، دبیر واحد سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در گفتگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، گفت:‌ مشکلات معیشتی و اقتصادی در بازار خودرو سازی که یکی از بازارهای سرمایه است به جایی رسیده است که داشتن خودرو را به رویایی ناممکن تبدیل کرده است.

 

وی با اشاره به عملکرد نادرست برخی مدیران افزود: سیاست های غلط و ناقص وزارت صمت باعث افزایش بی محابای قیمت ها و ناتوانی در تحویل خودرو های پیش فروش شده، شده است. 

 

این فعال دانشجویی گفت: ما در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در اعتراض به بی کفایتی مدیریتی در خودرو سازی و عدم ساماندهی وضعیت نا به سامان خودرو سازی توسط وزارت صمت بنا به حق قانونی خود درخواست تجمعی مسالمت آمیز در مقابل وزارت صمت را داده ایم که متاسفانه با گذشت حدود 10 روز از درخواست ما به استانداری تهران هنوز پاسخی نسبت به اخذ و یا رد این درخواست داده نشده و ما دانشجویان را نسبت به مطالبه به حق خود محروم می کنند.

 

صالح پور تاکید کرد: دولت که از داشتن سخنگو برای پاسخگویی به مردم گریزان است، عدم پاسخ به درخواست تجمع را کاری بعید نمی‌داند؛ اما ما منتظر پاسخگویی از جانب مسئولان زی ربط هستیم

منبع : خبر گزاری دانشجو

اسلام آنلاین بازدید : 648 چهارشنبه 18 مهر 1397 نظرات (0)
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مقاله دربارهٔ دولت خلفای راشدین است. برای مقاله‌ای که در مورد خود خلفای راشدین است، خلفای راشدین را ببینید.
خلافت راشدین
الخلافة الراشدة
گزینش خلیفه به روش‌های مختلف (شورا، وصیت، شورای خلافت) شرط بیعت مردم

 

 
۶۳۲–۶۶۱

پرچم

اوج گسترش خلافت راشدین در سال ۶۵۴م، زمان خلافت عثمان بن عفان بود.
پایتخت مدینه (۶۳۲–۶۵۶م)
کوفه (۶۵۶–۶۶۱م)
زبان‌(ها) عربی (زبان رسمی)
زبان‌های دیگر: آرامی، ارمنی، آمازیغی، گرجی، یونانی، قبطی، عبری باستانی، زبان‌های ترکی‌تبار، زبان پارسی میانه، کردی
دین اسلام (دین رسمی).
اقلیت‌ها بزرگ و کوچک: مسیحیت، ویهودیت، ومندائیان، ومزدیسنا
دولت خلافت
خلیفهٔ رسول‌الله، امیرالمؤمنین
 - ۶۳۲–۶۳۴ (۱۱–۱۳ قمری) ابوبکر
 - ۶۳۴–۶۴۴ (۱۳ تا ۲۳ قمری) عمر
 - ۶۴۴–۶۵۶ (۲۳ تا ۳۵ قمری) عثمان
 - ۶۵۶–۶۶۱ (۳۵ تا ۴۰ قمری) علی
 - ۶۶۱ (۴۰ تا ۴۱ قمری) حسن
تاریخچه  
 - تأسیس ۶۳۲
 - انقراض ۶۶۱
مساحت ۹۰۰۰۰۰۰کیلومترمربع (۳٬۴۷۴٬۹۱۹مایل‌مربع)
جمعیت
 -  ۴۰۳۰۰۰۰۰ 
     تراکم جمعیت ۴٫۵ /کیلومترمربع (۱۱٫۶ /مایل‌مربع)
یکای پول دینار، درهم
امروزه بخشی از

ٰ

گاهشمار خلافت راشدین
رویدادهای مهم در خلافت راشدین
خلافت ابوبکر
۶۳۲ شروع جنگ‌های ارتداد.
۶۳۳ پیروزی ابوبکر در جنگ‌های ارتداد
لشکرکشی خالد بن ولید به نواحی مرزی ساسانیان در کرانه فرات
فتح سرزمین‌های غربی فرات از جمله حیره
۶۳۴ جنگ پل، پیروزی سپاه ساسانیان به فرماندهی بهمن جادویه
ژانویه-ژوئیه چند نبرد با روم شرقی و پیروزی در نبرد اجنادین
فتح نواحی جنوبی شام
درگذشت ابوبکر
خلافت عمر
ژوئیه-اوت محاصره و فتح دمشق توسط مسلمانان
۶۳۵ فتح فلسطین توسط مسلمانان
۶۳۶
اوت
نبرد یرموک درهم شکستن سپاه روم شرقی در شام
نوامبر نبرد قادسیه درهم شکستن سپاه ساسانیان در عراق
۶۳۶-۶۳۷ محاصره و فتح اورشلیم
۶۳۷
ژانویه-مارس
محاصره و فتح تیسفون پایتخت ساسانیان
آوریل نبرد جلولا، فتح کامل سرزمین‌های ساسانیان در عراق
۶۳۷
آگوست
محاصره و فتح حلب
اکتبر فتح انطاکیه
۶۳۸–۶۳۹ شکست روم شرقی
فتح جزیره، آناتولی شرقی و ارمنستان بیزانس
۶۳۹ لشکرکشی عمروعاص به مصر
۶۴۰ ژوئیه نبرد هلیوپولیس چیرگی بر سپاه روم شرقی در مصر
دسامبر عقد معاهده تسلیم مصر
۶۴۱
مارس-سپتامبر
فتح اسکندریه و تسلط کامل بر مصر
۶۴۰–۶۴۲ فتح خوزستان
۶۴۲–۶۴۳ لشکرکشی مسلمانان به افریقیه و فتح طرابلس
۶۴۲ جنگ نهاوند، شکست سنگین ساسانیان، فروپاشی این دولت و متعاقباً فتح جبال، ری و اصفهان
خلافت عثمان
۶۴۴ درگذشت عمر
۶۴۵ دفع حملات روم شرقی به شام و مصر و تصرف دوباره اسکندریه توسط عمرو عاص
۶۴۴–۶۴۵ فتح ارمنستان ایران
۶۴۷–۶۴۸ فتح مجدد افریقیه (لیبی)
۶۴۳–۶۴۸ فتح فارس، کرمان، سیستان و مکران
۶۴۹ فتح قبرس
۶۵۱ کشته شدن یزدگرد سوم، پایان امپراتوری ساسانی و تصرف سرزمین ایران
۶۴۳–۶۵۱ فتح آذرآبادگان
۶۴۳–۶۵۲ فتح خراسان
شروع کشمکش‌های داخلی در دولت عثمان
۶۵۵ نبرد دکل، پیروزی مسلمانان در مقابل امپراتوری روم شرقی در نبردی دریایی
۶۵۶ کشته شدن عثمان
خلافت علی
۶۵۷ درگرفتن نبرد جمل، بین طلحه، زبیر و عایشه با علی و پیروزی علی
۶۵۷ انتقال پایتخت خلفای راشدین از مدینه به کوفه در عراق توسط علی
۶۵۷ جنگ صفین بین علی و معاویه و کشیده شدن سرانجام نبرد به حکمیت
تقسیم قلمور خلافت به دو قسمت یکی تحت نظر علی و دیگر در دست معاویه
۶۶۱ قتل علی توسط یکی از خوارج
خلافت حسن
۶۶۱ به امضا رسیدن صلح حسن با معاویه
پایان کار این دولت و تأسیس خلافت امویه
 
بخشی از مجموعه مقاله‌های:
خلافت اسلامی
الخِلافَةُ الإِسلامِیَّة
Mohammad adil-Rashidun empire-slide.gif
نشان درگاه درگاه اسلام
تاریخ ایران
تاریخ ایران
پیش از تاریخ
ایران پیش از تاریخ ۱۰۰۰۰۰–۳۲۰۰ پیش از میلاد
دوران دیرینه‌سنگی ایران ۱۰۰۰۰۰–۱۰۰۰۰ پیش از میلاد
تمدن‌های پیش از تمدن ایلام‏ ۱۰۰۰۰–۳۲۰۰ پیش از میلاد
 
دوران باستان
پیش‌ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پیش از میلاد
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پیش از میلاد
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پیش از میلاد
 
شاهنشاهی
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پیش از میلاد
(سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پیش از میلاد)
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پیش از میلاد
اشکانیان ۲۴۷ پیش از میلاد–۲۲۴ پس از میلاد
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
 
سده‌های میانه
خلافت راشدین ۶۵۱–۶۶۱
امویان ۶۶۱–۷۵۰
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
طاهریان ۸۲۱–۸۷۳
زیاریان
۹۲۸–۱۰۴۳
صفاریان
۸۶۷–۱۰۰۲
آل بویه
۹۳۴–۱۰۵۵
سامانیان
۸۷۵–۹۹۹
 
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانیان
۱۳۳۵–۱۳۵۷
مظفریان
۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلایریان
۱۳۳۶–۱۴۳۲
سربداران
۱۳۳۷–۱۳۷۶
 
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقویونلو
۱۴۰۶–۱۴۶۸
تیموریان
۱۴۰۵–۱۵۰۷
آق‌قویونلو
۱۴۶۸–۱۵۰۸
مرعشیان
۱۳۵۹–۱۵۸۲
 
معاصر اولیه
صفویان
۱۵۰۱–۱۷۲۱
هوتکیان
۱۷۰۹–۱۷۳۸
 
افشاریان ۱۷۳۸–۱۷۵۰
زندیان
۱۷۵۰–۱۷۹۴
افشاریان
۱۷۵۰–۱۷۹۶
 
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
 
معاصر
دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز
این جعبه:

خلافت راشدین (به عربی: الخلافة الراشدة) یا خلافت اولیه[۲] نخستین حکومت اسلامی تحت نام خلافت است که در روز درگذشت محمد پیامبر اسلام، در دوشنبه ۲۸ صفر سال ۱۱ ه‍. ق[ه. ق ۱] برابر با ۱۰ ژوئن سال ۶۳۲میلادی پدید آمد.[۳] و تا سال ۴۰ هجری به طول انجامید. فرمانروایان از صحابه محمد و از طایفه قریش[۴] به ترتیب ابوبکر (حاکم ۶۳۲–۶۳۴)، عمر بن خطاب (حاکم ۶۳۴–۶۴۴)، عثمان بن عفان (حاکم ۶۴۴–۶۵۶) و علی بن ابی‌طالب (حاکم ۶۵۶–۶۶۱) بودند.[۵] اهل سنت که منزلت دینی ویژه‌ای برای حاکمان این حکومت قائلند حکومتشان را خلافت راشدین[پانویس ۱] به معنای «خلافت هدایت شده» می‌نامند، اما آنان که مشروعیت برخی از این خلفا را قبول ندارند، بخصوص شیعیان، از این عنوان استفاده نمی‌کنند.[۶]

محمد، پیامبر اسلام، با عقد میثاق مدینه امتی را ایجاد کرد[۷] سپس از طریق جنگ یا عهدنامه، حجاز و مناطق شرقی و جنوبی شبه جزیره عربستان را فتح کرد.[۸] با فوت محمد بر سر جانشینی وی اختلافت به وجود آمد اما سرانجام ابوبکر جانشین او شد.[۹] اهل سنت معتقدند محمد جانشینی برای خود برنگزید حال آنکه شیعیان با استناد به واقعه غدیر خم معتقدند محمد، علی را به جانشینی (خلافت) منصوب کرد.[۱۰]

خلافت ابوبکر با دو بحران سرپیچی گروهی از مسلمانان از پرداخت زکات و پیامبران نو ظهور همراه بود که ابوبکر با این دو گروه وارد جنگ‌هایی به نام جنگ‌های ارتداد گشت. پس از تسلط بر شبه جزیره عربستان، مسلمانان وارد جنگ با ساسانیان و بیزانس شدند و توانستند در جبههٔ عراق بر سرزمین‌های غربی فرات از جمله حیره، الانبار دومه جندل در جبههٔ شام بر بخش جنوبی سوریه و فلسطین چیره شوند. پس از مرگ ابوبکر عمر جانشینش می‌شود که بیشترین مساحت کشورگشایی‌های مسلمانان در زمان وی روی داد و شام، عراق، مصر و بخش عمده‌ای از ایران تسخیر شد. گسترش قلمرو در زمان عمر، چالشی بود که مسلمانان را مجبور کرد که برای نخستین‌بار از ساماندهی‌های دیگر کشورها نظیر امپراتوری روم شرقی و ساسانیان برداشت کنند؛ لذا مسلمانان از تقسیمات کشوری، دفتر محاسبه (دیوان)، تاریخ‌نگاری و نظام پولی آنان تقلید کردند.

عمر توسط یک ایرانی به نام پیروز نهاوندی زخمی کشنده خورد. وی در بستر مرگ شورای خلافت شش نفره‌ای را معین کرد تا خلیفهٔ بعدیش را تعیین کنند. عثمان توسط شورا برگزیده شد و بعد از مرگ عمر در رأس قدرت قرار گرفت. خلافت راشدین در زمان عثمان به بیشترین حد گسترش خود رسید، به‌طوری‌که مسلمانان تقریباً همهٔ قلمروی ساسانیان و بخش‌های آسیایی و آفریقایی امپراتوری روم شرقی جز غرب آناتولی را فتح کردند؛ بدین ترتیب قلمروی مسلمانان از شمال تا قفقاز، از غرب تا تونس، از شرق شامل تا افغانستان بود و شبه جزیره عربستان، شام، فلات ایران، بین‌النهرین، شرق آناتولی و مصر و لیبی را دربرمی‌گرفت. نقش اساسی در کشورگشایی‌ها را فرماندهانی نظیر خالد بن ولید، عمرو عاص و سعد بن ابی‌وقاص بازی کردند.[۱۱]

سال ۶۵۱ آشوب‌هایی در خلافت آغاز شد و ۶۵۶م به کشته شدن عثمان توسط شورشیان مسلمان انجامید و مردم با علی بیعت کردند. خلافت علی با جنگ‌های داخلی میان مسلمانان شناخته شده به نام فتنه اول همراه بود. علی نخست در نبرد جمل با گروهی از مخالفان به رهبری طلحه، زبیر و عایشه که بصره را تصرف کرده بودند جنگید و آن‌ها را شکست داد. از سوی دیگر، معاویة ابن ابی‌سفیان، حاکم شام، از بیعت سرباز زد و به بهانهٔ قصاص قاتلان عثمان با علی به مخالفت برخاست. علی با معاویه در صفین نبرد کرد و به ناچار به حکمیت تن درداد. در نتیجهٔ حکمیت، خلافت به دو سرزمین به مرکزیت کوفه و دمشق تقسیم شد، که بخش اول تحت فرمان علی و دیگری در دست معاویه بود. سپس، علی با گروهی از مخالفان موسوم به خوارج جنگید. نهایتاً، علی به دست یکی از خوارج، ابن ملجم مرادی، در ۶۶۱ میلادی کشته شد. حسن بن علی پس از پدر به امامت (در دیدگاه شیعیان) و خلافت مشغول شد؛ ولی پس از مدت کوتاهی قرارداد صلح با معاویه را پذیرفت[۱۲] و به سود معاویه از خلافت کناره‌گیری کرد. با پایان خلافت حسن بن علی و قرارداد صلح او با معاویه، خلافت راشدین جای خود را به خلافت امویان داد که از ۴۱ ه‍.ق (۶۶۲م) تا ۱۳۲ ه‍.ق (۷۵۰م) حکومت کرد.

محتویات

واژگان‌شناسی

نوشتار‌های اصلی: خلیفه و امیرالمؤمنین

اصطلاح «خلیفه» در اسناد دست اول مربوط به دوره خلافت راشدین یافت می‌شود و به رسیدی به دو زبان عربی-یونانی در سال ۶۴۳، اواخر خلافت عمر، مربوط می‌گردد.[۱۳] اما در خصوص کاربرد خلیفه در معنای سیاسی آن اختلاف وجود دارد. پیش از اسلام حاکمان و شاهان عرب از عنوان ملک یا عناوین دیگر از این ریشه استفاده می‌کردند.[۱۴] مادلونگ و برخی دیگر از اسلام پژوهان می‌گویند عنوان «خلیفه رسول‌الله» به معنای جانشین پیامبر خدا را نخستین بار ابوبکر، برای خود به کار برد.[۱۵] اما به نوشته وداد کادی و آرام شاهین، بعید است ابوبکر لقبی را برای خود استفاده کرده باشد و احتمالاً بعداً در دوره عباسیان این موضوع را جعل کرده‌اند تا نشان دهند تعبیر «خلیفه»، که بعداً رواج یافت، خلاصه‌ای از «خلیفه رسول‌الله» بوده‌است، نه «خلیفة الله».[۱۶]

برخی نویسندگان نظیر پاتریشیا کرون[۱۷] و مادلونگ[۱۸] می‌گویند عثمان نخستین بار لقب «خلیفة الله» را برای خود به کار برد. به نوشته کرون و مارتین هیندز برخلاف ترجمه گلدزیهر، خلیفه در اینجا به معنای «قائم مقام خدا» می‌باشد و نه «جانشین خدا». به نظر کرون و هیندز وقتی در آن دوران واژه «خلیفه» به تنهایی به کار می‌رفت به معنای «خلیفة الله» بود و نه «خلیفه رسول‌الله» چنین عنوانی بیانگر اقتدار دینی شدیدی است.[۱۹] در مقابل وداد کادی و آرام شاهین می‌گویند مواردی که لقب «خلیفة الله» برای عثمان به کار رفته‌است، بعداً در دوره امویان جعل شده‌است. همچنین شیعیان و دیگر هواداران علی، از کاربرد عنوان خلیفه برای رهبران سیاسی خود اجتناب می‌کردند.[۲۰]

نخستین بار کاربرد «خلافت» به عنوان یک نهاد سیاسی در زمان هشام بن عبدالملک رخ داد. عبارت «خلافت» در اصطلاح هم شخص «خلیفه»، هم نهاد سیاسی قانونی حکومت بر مسلمانان، هم به دوران این حکومت و هم به حوزه تحت حکومت شامل قلمرو و اتباع حکومت اطلاق می‌شد در مقابل «امام» و «امامت» را به جای «خلیفه» و «خلافت» به کار می‌بردند و جوامع غیر مسلمانان نیز بخصوص در سدهٔ نخست از این اصطلاح برای اشاره به دولت مسلمان استفاده نمی‌کرده‌اند. نهاد خلافت به‌تدریج در خلال زمان تحول یافت و بالاخره در اوایل دوره عباسیان در نیمه دوم سده هشتم میلادی، در قالب یک مفهوم اصطلاحی تثبیت شد و هر چند اسمی ادعای حاکمیت بر تمام قلمرو مسلمانان را داشت، تعداد کمی از خلفا توانستند این حاکمیت را عملاً بر همه مناطق و مردم مسلمان اعمال کنند. خلیفه فقط در دوران اولیه اسلام قدرت واقعی سیاسی را در اختیار داشت و بعداً به یک مهره سیاسی در اختیار فرماندهان نظامی و مقامات اداری تبدیل شد. نه تنها اصطلاح خلافت در طول زمان متحول شد، بلکه خود نهاد خلافت نیز در خلال زمان بسیار تغییر کرد.[۲۱]

تعبیر «خلفای راشدین یا راشدون» به معنای خلفای هدایت شده، تعبیری راست کیشانه یا پدرسالارانه ارائه می‌دهد و این دوره را به صورت عصر حماسی جلوه می‌دهد. به نوشته دانشنامه اسلام بریل، اما این تعبیر برای آن زمان نابهنگام است زیرا نظام عقاید و اعمال مذهبی مدون و مقبول عامه وجود نداشته‌است، تا بتوان چنین تعبیری را دربارهٔ آن به کار برد.[۲۲]

تاریخ

پیشینهٔ تاریخی

وضعیت منطقه بخصوص امپراتوری‌های ساسانی و روم شرقی

امپراتوری بیزانس، امپراتوری ساسانیان و دیگر قدرت‌های محلی پیش از ظهور اسلام در سال ۶۰۰میلادی.

در طی سده‌های چهارم تا ششم میلادی، ساسانیان دولت لخمیان را از قبایل عرب حیره تأسیس کردند و در برابر آن رومیان دولت غسانیان را ایجاد کردند. در پایان سده ششم میلادی امپراتوری‌های ساسانی و بیزانس به این نتیجه رسیدند که حفظ دولت‌های وابسته عرب، یعنی لخمیان و غسانیان، به عنوان نیروهایی مسلط در برابر عرب‌های منطقه ارزشی ندارد. هرچند این دولت‌ها از بین رفتند، اما سبب شدند قبایل عرب عراق و شام کارآزموده تر، سازمان یافته تر و ثروتمندتر شوند.[۲۳] برخی می‌گویند اگر این دولت‌ها، در سده هفتم همچنان پابرجا بود، می‌توانست به عنوان مانعی در برابر حمله سپاه عرب مسلمان عمل کند. در مقابل، با از بین رفتن این رابطه، قبایل این منطقه که به لحاظ نظامی کارآزموده شده بودند، به امید کسب منابع مالی به صف مسلمانان پیوستند.[۲۴]

جنگ ۲۵ ساله ایران و روم که از ۶۰۲ تا ۶۲۸ به طول انجامید، زمینه ساز پیدایش خلافت اسلامی به عنوان یک امپراتوری جدید شد. این جنگ نظم سیاسی را که طی سه سده بر این منطقه حاکم بود، فروریخت و خلأ قدرتی را پدیدآورد، که در پی آن سپاهیان مسلمان عرب آن دو امپراتوری را شکست دادند و امپراتوری نوپدید خلافت را بنا نهادند.[۲۵] طی این جنگ، نخست خسروپرویز سرزمین‌های شام و مصر را تصرف کرد، ولی در پایان، ضدحمله هراکلیتوس منجر به شکست و عقب‌نشینی ساسانیان گردید. در پی آن، خسروپرویز به قتل رسید و دوره‌ای چندساله از هرج و مرج سیاسی دربار ساسانیان را فراگرفت. نهایتاً، یزدگرد سوم بر تخت نشست. هرچند، سپاه امپراتوری ساسانی، در جنگ آسیب چندانی ندیده بود و همچنین موانع طبیعی شامل رودخانه‌های فرات و دجله و نیز کوه‌های زاگرس از سرزمین ایران در برابر مهاجمان دفاع می‌کرد، اما، امپراتوری ساسانی به علت اختلافات سیاسی داخلی بیش از آن ضعیف شده بود که بتواند در برابر حمله سپاهیان مصمم مسلمان مقاومت کند.[۲۶]

این جنگ هر دو امپراتوری را فرسوده کرد و در خصوص ساسانیان، منجر به یک بحران سیاسی داخلی شد. هرچند جنگ با پیروزی روم شرقی به پایان رسید، اما امپراتوری روم نیز وضع بهتری نداشت. برخی از ثروتمندترین مناطق این امپراتوری، یعنی شام و مصر، طی دو دهه تحت اشغال بودند. همچنین، مردمان این سرزمین‌ها دیگر امپراتوری روم را به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر زندگی نمی‌دیدند. به علاوه، امپراتوری ذخایر ثروتش را در خلال جنگ هزینه کرده بود و دیگر منبعی برای تأمین مالی قوا در برابر سپاه مسلمانان نداشت.[۲۷]

پیدایش امت و دولت اسلامی در عربستان

نوشتار اصلی: محمد
نوشتار(های) وابسته: میثاق مدینه و غدیر خم

محمد احتمالاً بین ۵۶۷ تا ۵۷۳ م که مقبول‌ترین سال، ۵۷۱ میلادی است متولد شد.[۲۸] به باور مسلمانان محمد در یکی از شب‌های سال ۶۱۰. م، به پیامبری رسید.[۲۹] بنابر زندگینامهٔ ابن اسحاق، محمد تا سه سال دین تازهٔ خود را پنهانی تبلیغ می‌کرد.[۳۰] بعد از آن محمد دینش را به صورت علنی تبلیغ کرد.[۳۱][۳۲] طی ۱۳ سال دعوت در مکه، تعداد اندکی به اسلام گرویدند که با مخالفت برخی قبیله‌های قریش روبه‌رو شدند و با آنان با خشونت رفتار می‌شد. محمد برای رهایی از آزار و اذیت‌ها به همراه پیروان خویش، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، به شهر یثرب (که بعدها مدینةالنبی نامیده شد)، هجرت کرد. او در مدینه توانست قبایل در حال جنگ اوس و خزرج را متحد کند.[نیازمند منبع] وی بر پایه مسلمانان مهاجر مکه و یهودیان مدینه با عقد میثاق مدینه جامعه و دولتی نوین با نام امت تأسیس کرد.[۳۳] این پیمان مفهوم ساختار اجتماعی امت را به عنوان اجتماعی یکسان از مؤمنان تعریف می‌کند که دربردارندهٔ یهودیان نیز می‌شد؛ اما غیر یکتاپرستان مدینه را دربرنمی‌گرفت.[۳۴][۳۵] سپس بین مسلمانان با قبایل مکه و هم پیمانان آن‌ها جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال جنگ با مکه، محمد به همراه پیروانش که تا آن زمان به بیش از ده هزار نفر بالغ شده بودند، شهر زادگاهش را فتح کرد. به‌تدریج و بخصوص پس از فتح مکه از طریق جنگ و عمدتاً معاهده حجاز و مناطق شرقی و جنوبی شبه جزیره عربستان را فتح کرد و بیشتر مردم شبه جزیره عربستان به اسلام گرویدند و امت اسلام به کل این سرزمین گسترش یافت.[۳۶]

از سوی دیگر، از سال پنجم هجری، محمد لشکرکشی به سمت شام را آغاز کرد. نخستین هدف دومة الجندل در میانه راه مدینه و دمشق بود. در سال نهم هجری، وی خالد بن ولید را با سپاهی به آن سو فرستاد که دومةالجندل و تبوک را فتح کرد. طبق روایات تاریخی مسلمانان، محمد از سال ۶ و ۷ هجری نامه‌هایی را برای سران حکومت‌های همسایه شامل هراکلیتوس، امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشه، خسرو پرویز شاه ساسانی و چند تن دیگر فرستاد و آن‌ها را دعوت به دین اسلام کرد. اما همگی این دعوت را رد کردند. بیشترین تاریخ پژوهان مدرن این اقدامات را منشأ فتوحات بعدی مسلمانان می‌دانند، که در زمان خلافت راشدین رخ داد.[۳۷]

جانشینی محمد

نوشتار اصلی: جانشینی محمد

محمد ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱ مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش عایشه در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت.[۳۸][۳۹] گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.[۴۰] این امر درحالی بود که، علی[۴۱] به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند،[۴۲] نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود.[۴۳][۴۴] گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۴۵]

این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.[۴۶][۴۷] علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.[۴۸] به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۴۵] بدین ترتیب به‌تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدیدمی‌آورد.[۴۹]

خلافت ابوبکر (۱۱–۱۳هـ/۶۳۲–۶۳۴م)

نوشتار‌های اصلی: ابوبکر و جنگ‌های ارتداد
نوشتار(های) وابسته: سقیفه بنی‌ساعده و جنگ زنجیر
قلمرو خِلافت راشدین در اواخر زندگی ابوبکر.

پس از درگذشت محمد، بیشتر قبیله‌های عربی بجز مکه، طائف و قبائل موجود در حومهٔ سه شهر مذکور در مقابل ابوبکر دست به شورش زدند. دلایل خیزش متفاوت بود، برخی از دیدن اسلام منصرف شدند گروه دیگر نیز به پشتیبانی از مدعیان پیامبری (متنبیان) پرداختند.[۵۰] هرچند برخی قبایل پذیرفتند با ابوبکر بیعت کنند مشروط بر آنکه زکات را نپردازند، اما ابوبکر هیچ گونه سازش در خصوص زکات را نپذیرفت و آن را به‌منزله معیاری برای پذیرش اسلام از سوی قبایل طرح کرد و دستور داد با هر کس از پرداخت زکات مطابق سهمی که به محمد می‌پرداخت خودداری کند، به عنوان مشرک بجنگند. عمر این رویه ابوبکر را نقد کرد و مشروعیت جنگ با کسانی که زکات نمی‌پردازند، بعداً موضوع بحث فقها واقع شد. مادلونگ می‌نویسد طبق معیارهای قرآنی این افراد را حداکثر می‌توان نفاق تلقی کرد، نه شورشی یا مرتد.[۵۱]

ابوبکر فرماندهی سپاه مسلمانان در جنگ‌های رده را عمدتاً به بزرگانی از قبیله قریش بخصوص تیره بنو عبدشمس نظیر یزید بن ابوسفیان و تیره بنی مخزوم نظیر خالد بن ولید سپرد و کمتر کسی از مهاجران نخستین و انصار را به فرماندهی گماشت. همچنین با شروع فتوحات، فرماندهی سپاه عراق را به خالد بن ولید و فرماندهی سپاه شام را به یزید بن ابی سفیان سپرد. ویلفرد مادلونگ بر این نظر است که وی قصد داشت به این ترتیب رضایت خاطر قریش را از خلافت جدید فراهم سازد.[۵۲]

ابوبکر به سپاهش گفته بود با هر که به اسلام گروید ستیز نکنند[۵۳] ولی وقتی مسلمانان مالک بن نویره را شکست دادند و یارانش را اسیر کردند، ضرار بن ازور او را کشت؛[۵۴] در حالی که وی و قبیله‌اش اسلام آورده بودند، اما به نظر می‌رسد جرمشان سرباز زدن از بیعت با ابوبکر بوده‌است.[۵۵] گردانی از سپاه مسلمانان، به فرماندهی شرحبیل بن حسنه به دست نیروهای مُسیلمه، که مدعی نبوت بود، شکست خورد. سپس خالد بن ولید به او یاری رساند و با مُسیلمه و هم‌پیمانانش از قبیلهٔ بنی حنیفه، ستیز کرد و تعداد زیادی از آن‌ها را به قتل رساند. مسیلمه خودش هم به دست وحشی بن حرب پس از مبارزه طلبیده شدن کشته شد.[۵۶] بعد از شکست دادن مُسیلمه، گروه‌های از اسلام برگشته یکی پس از دیگری از دست مسلمانان شکست خوردند تا به کلی این خیزش سرکوب شد و عرب‌ها خود را برای یورش به عراق، سوریه و مصر آماده کردند.[۵۷][نیازمند منبع]

در روزهای پس از پیروزی ابوبکر در جنگ‌های رده، مثنی بن حارث شیبانی یکی از رهبران عرب‌ها که با ساسانیان در عراق به مبارزه می‌پرداخت با ابوبکر در مدینه ملاقات کرد و از وی پشتیبانی طلبید. ابوبکر به او جواب مثبت داد و به کمش شتافت و خالد بن ولید را برای اولین حملهٔ نظامی اسلامی به خارج شبه جزیرهٔ عربستان فرستاد.[۵۸] خالد بن ولید از یمامه در محرم سال ۱۲ه‍.ق به سوی عراق روانه شد.[۵۹]

نخستین نبرد خالد در مقابل ارتش ساسانی به فرماندهی «هرمز» در نبرد زنجیر بود. مسلمانان در این نبرد پیروز می‌شوند و خالد به المثنی دستور می‌دهند که باقی‌مانده سپاه شکست خورده ساسانی را تعقیب کند.[۶۰][۶۱] هنگام تعقیب نیروهای کمکی به سپاه ساسانی پیوستند اما دوباره در نبرد ثنی از دست مسلمانان شکست خوردند.[۶۰][۶۲] ساسانیان با هم‌پیمانان عرب خود از قبیله بنی بکر با سپاه مسلمانان وارد نبرد ولجه شدند. خالد با استفاده از حرکت گازانبری آنان را شکست داد.[۶۳] سپاه ساسانی پس از تجدید قوا وارد نبرد الیس با مسلمانان شدند. در این نبرد خالد با خدای خود نذر کرد که اگر خدایش به وی اسیری داد، رودی از خون آن اسیران به راه بیندازد لذا پس از پیروزی همهٔ اسیران را گردن زد.[۶۴][۶۵][۶۶]

برای استحکام پایه‌های پیروزی، مسلمانان به حیره، پایتخت عراق، رفتند و آنجا را محاصره کردند و مردم آنجا قبول کردند که به مسلمانان جزیه بپردازند.[۶۷][۶۸] بعد از حیره خالد به استان انبار رفت. مردم این شهر دور خود گودال حفر کرند. خالد با بررسی گودال (خندق) در تنگترین قسمت چند شتر قربانی انداخت و از گودال عبور کرد و آنجا را به تسخیر خود درآورد.[۶۶][۶۹][۷۰] خالد به سوی عین التمر رفت و در آنجا با سپاهی از ایرانیان و متحدان عربشان از طائفه بنی النمر بن قاسط و تغلب مواجه شد و در نبرد عین‌التمر بر آن‌ها پیروز شد.[۷۱]

از سوی دیگر، ابوبکر چهار سپاه که هرکدامشان ۸٬۰۰۰ رزمنده داشت به سوی شام فرستاد.[۷۲] ابوبکر به فرماندهانش فرمان داد مستقل از هم بجنگند ولی اگر شرایط ویژه‌ای پیش‌آمد، همگی از ابوعبیده جراح فرمان برند.[۷۳] مسلمانان نبرد اجنادین را شروع کردند، رهبریش هم به دست خالد بن ولید بود که از عراق ره‌سپار شام شده‌بود.[۷۴][نیازمند منبع] سپاه راشدین در این نبرد پیروز شد و بخش جنوبی سوریه و فلسطین به قلمروی راشدین اضافه گشت.[۷۵] ارتش راشدین پس از این نبرد دوباره پخش شدند و مشغول انجام مأموریت‌هایی بودند که ابوبکر به آن‌ها داده بود. خالد نیز با ابوعبیده به سوی دمشق رفت و آنجا را محاصره کرد.[۷۶]

خلافت عُمر (۱۳–۲۴هـ/۶۳۴–۶۴۴م)

پس از مرگ ابوبکر در ۱۳ هجری/۶۳۴ میلادی عمر به خلافت مسلمانان منصوب شد. مسئله اینکه آیا ابوبکر وی را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد یا نه، مورد بحث تاریخ نگاران و حقوق دانان بوده‌است. لوی دلا ویدا و کائتانی معتقدند که عمر به سنت قدیمی اعراب، خلافت را به صورت دفاکتو با حمایت صحابه از آن خود کرد. کائتانی همچنین معتقد است که عمر چه قبل و چه بعد از خلافت با اشراف مکه مانند آل امیه روابط حسنه داشته و به سمت آن‌ها تمایل داشته‌است. اما مادلونگ نظر دیگری دارد و معتقد است که برخی افراد قریش مانند خالد بن ولید که در زمان ابوبکر والی بوده‌اند، مخالف خلافت عمر بوده‌اند و از آنجایی که ابوبکر به عمر وابستگی قابل توجهی داشت، چاره‌ای نداشت که عمر را به خلافت بعد از خودش برگزیند.[۱۲] در دوران حکومت عمر قلمرو اسلامی به شکل بی‌سابقه‌ای گسترش یافت و همه سرزمین‌های تحت حکومت ساسانیان و دو سوم امپراتوری روم شرقی را دربر گرفت.[۷۷]

تابلوی روغنی که لحظهٔ پیروزی مسلمانان بر روم در یرموک بازسازی کرده‌است.
نقاشی تخیلی مسلمان زمانی که وارد بیت‌المقدس می‌شوند.

در جبهه شام، ابوبکر پس از نبرد اجنادین و در خلال محاصره دمشق[۷۶] می‌میرد و عمر ادارهٔ سپاهیان را به عهده می‌گیرد. نخستین تصمیمش هم برکناری خالد بن ولید و گماشتن ابوعبیده جراح به فرماندهی سپاه مسلمانان بود.[۷۸] اما خالد زیر نظر فرماندهی ابوعبیده به عنوان یکی از زیر دستانش باقی ماند[۷۹][۸۰] و مسلمانان دمشق را با شرط پرداخت جزیه بدون نبرد تسخیر کردند.[۷۶] عمر افرادی مانند ابو عبیده بن مسعود و سعد بن ابی وقاص را که پشتوانه قبیله‌ای محکمی نداشتند و جزو قبایل پایین به حساب می‌آمدند و ترسی از آنان به جهت ایجاد یک حکومت مستقل در مناطق فتح شده نبود، را به فرماندهی منصوب کرد.[۱۲] سپاه مسلمانان پس از تسخیر دمشق نبرد بیسان را با روم، پس از اینکه رایزنی‌های دو سپاه به شکست انجامید، در سال ۱۳ هـ/ (۶۳۴م) انجام داد،[نیازمند منبع] این نبرد به چیرگی مسلمانان بر حمص و بقاع انجامید.[۸۱] سپس مسلمانان با رومیان نبرد یرموک انجام دادند که شش روز ادامه داشت،[۸۲] در پایان نبرد، روم شکست سختی از مسلمانان خورد.[نیازمند منبع] پس از یرموک دوباره سپاه اسلام چهار بخش شد و به تصرف دیگر سرزمین‌های باقی‌مانده در شام پرداختند.[۸۳] در میان شهرهایی که این سپاه محاصره کرد اورشلیم بود که ماه‌ها محاصره‌اش طول کشید، سرانجام مردمان این شهر خواستند تسلیم شود، برای همین، رهبرشان را برای آشتی فرستادند، رهبرشان گفت که این شهر را تنها به عمر تسلیم می‌کند،[۸۴] در این هنگام عمر دو دل شد، صحابه نیز به دو گروه شدند، شاخه‌ای از آنان مخالف رفتن عمر و شاخه‌ای دیگر موافق این کار بودند،[۸۵] در پایان عمر بر این شد که به آنجا برود، در سال ۱۵ هـ، عمر کلید اورشلیم را دریافت کرد.[۸۶][۸۷]

پس از پایان تصرف شام، عمرو عاص بعد از اجازه گرفتن از عمر، به سوی مصر رفت تا آن را به قلمروی دولت اضافه کند.[نیازمند منبع] چند دژ را گشود سپس به سوی دژ بابیلون رفت، عمرو عاص تا بر این دژ چیره شود نزدیک شش ماه آن را محاصره کرد.[نیازمند منبع] پس از آن سال ۶۴۱م بر فسطاط تسلط یافت،[۸۸] و در ادامه اسکندریه را نیز تصرف کرد،[۸۹] پس از آن برقه (هم‌اکنون شرق لیبی) را هم بدون مقاومت جدی تصرف کرد[نیازمند منبع]. سپس عمروعاص خواست در آفریقا (مقصود تونس) کارزار کند ولی عمر از ترس گسترش مسلمانان در سرزمین‌های گمنام به عمرو عاص اجازه نداد.[نیازمند منبع] عمر به نشانه یک تدبیر سیاسی برای جلوگیری از جدایی‌طلبی عمرو عاص، نام‌برده را فرماندار مصر کرد اما با این وجود، زبیر را به آنجا فرستاد تا بر عمرو نظارت داشته باشد.[۱۲]

نقاشی ایرانی، برای جنگ قادسیه که دروازه‌های عراق به دست مسلمانان گشوده شد.

اما در جبهه نبرد در ایران، پس از رهسپار شدن خالد به جبهه شام، رهبری سپاه باقی‌مانده برای جنگ با ساسانیان در عراق بر عهده مثنی گذاشته شد. در این هنگام یک فرمانده نظامی به نام رستم فرخزاد، وضعیت حکومت ساسانیان را سامان داد و توانست به کشمکش‌های طولانی در حکومت ساسانی پایان دهد و ایرانیان را قوی سازد.[نیازمند منبع] به همین دلیل مثنی در اواخر سال ۱۳ هـ به مدینه رفت تا با ابوبکر در مورد این قضیه گفتگو کند و از او برای پیشروی در قلمروی ساسانیان، با وجود تغییرات یادشده کمک بگیرد.[۹۰] ولی وقتی به مدینه رسید ابوبکر را در بستر مرگ یافت. زمانی که مثنی تغییرات ساسانیان را برای ابوبکر گفت، ابوبکر عمر را فراخواند و به عمر وصیت کرد که مردم را هر روز برای جنگیدن با ساسانیان تشویق کند،[۹۱] و بعد از آن پس از چند ورز درگذشت.[۹۲] عمر تلاش برای گردآوری سرباز برای رویارویی با ساسانیان را آغاز کرد؛[۹۳] عمر سپاهی بالغ بر ۱٬۰۰۰ از مردان مدینه جمع‌آوری کرد و به سوی قلمرو ساسانیان روانه ساخت،[۹۴] وی همچنان به گردآوری سرباز ادامه داد و این موضوع در شبه جزیرهٔ عربستان ابلاغ عمومی شد و بین قبله‌های عرب، برای جمع‌آوری سرباز می‌گشتند و آن‌ها را برای جنگ تهییج می‌کردند،[نیازمند منبع] عمر به دنبال آن پی‌درپی کمک به جبهه جنگ با ایران ارسال کرد و سخنرانان و شعرای ماهر را برای به‌شور آوردن عرب‌ها به کار می‌گرفت، از عمر نقل است که گفت: «به خدا، فرمانروای عجم (غیر عرب) را با فرمان‌روایان عرب در هم می‌کوبم».[پانویس ۲][۹۵] در سال ۶۳۶/۶۳۷ ارتش ساسانیان با ارتش راشدین وارد نبرد قادسیه می‌شوند و سپاه یزدگرد سوم شکست سنگینی متحمل شد[نیازمند منبع] سپس نبرد تیسفون منجر به تصرف تیسفون، پایتخت ساسانیان، در سال ۱۶ هـ شد.[نیازمند منبع] سرانجام جنگ نهاوند که برای عرب‌ها به فتح الفتوح هم لقب گرفت، سال ۲۱ هـ شکست پایانی را به ساسانیان وارد آورد؛[۹۶][۹۷] پیروزی یکجانبه به سود سپاه عمر بود و بعد از این ایرانیان مقاومت منسجم و جدی انجام ندادند و تقریباً همهٔ قلمروی ساسانی به دست مسلمانان افتاد.[۹۸]

قلمرو خلافت راشدین در اواخر زندگی و خلافت عمر.

سرانجام عمر در سن ۵۳، ۵۵، ۶۰، ۶۱ یا ۶۳ سالگی در ۲۶ ذی الحجه ۲۳ هجری/۳ نوامبر ۶۴۴ میلادی توسط پیروز نهاوندی یا ابولؤلؤ[۹۹] غلام مسیحی مغیره بن شعبه والی بصره،[۱۲] با ۳ یا ۶ ضربه با خنجر ۲ سر[۹۹] کشته شد. برخی شیعیان بر این باورند که قتل او در ۹ ربیع‌الاول واقع شده‌است.[۱۰۰]

عبیدالله بن عمر در پی کشته شدن پدرش عمر بن خطاب، توسط پیروز نهاوندی، چهار تن را به ظن دست داشتن در آن قتل کشت، این چهار تن هرمزان (سردار ارتش ساسانیان)، مروارید دختر پیروز و یک دختر خردسال دیگر پیروز و جفینه بودند؛ شاکر نوشته‌است پسر عمر این کار را بدون اجازه از عثمان انجام داده بود.[۱۰۱] بعضی‌ها خواستار کشتن فرزند عمر به نشانهٔ قصاص بودند (علی از این گروه بود) چون پسر عمر قوانین را زیرپا گذاشته بود ولی کشتن فرزند عمر بن خطاب برای گروهی نظیر عثمان سخت بود و عثمان فقط دیهٔ کشته‌شدگان را پرداخت کرد.[۱۰۲]

خلافت عُثمان (۲۴–۳۵هـ/۶۴۴–۶۵۵م)

نوشتار(های) وابسته: عثمان بن عفان
نقاشی ایرانی که در آن بیعت مسلمانان با عُثمان بن عفَان در مسجد را نشان می‌دهد، چهره‌اش به دلیل احترام پوشیده‌است.

عمر با جراحتی که دیده بود، در بستر مرگ قرار گرفت اما تمایلی به انتخاب جانشین پس از خود نداشت.[۱۰۳] وی شورایی را برای انتخاب خلیفه بعدی تعیین کرد. اعضای این شورا علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوّام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابی‌وقاص بودند. اما طلحه غائب بود[۱۰۴] که به نظر مادلونگ سعد بن ابی وقاص نمایندهٔ رسمی وی در این شورا بود. متن تاریخی وجود ندارد که عمر خواسته باشد کسی را میان شورایی که برای جانشینی‌اش ترتیب داده بود انتخاب کند.[۱۰۵] عمر تنها به مسلمانان فرمان داده بود که در نماز به صهیب رومی اقتدا کنند.[۱۰۳] اما احتمال می‌رود تشکیل شورای شش نفره تصمیم اولیهٔ وی نبود؛ چون چندین بار عمر درمورد جانشین کردن افرادی که در قید حیات نبودند سخن گفته بود.[۴]

صحابه‌ای که عمر مشخص کرد جلسه‌ای تشکیل دادند و زمانی که مشاوره آغاز شد، عبدالرحمن بن عوف که اختیارات بیشتری از طرف عمر برای انتخاب خلیفه داشت[۱۰۶] کاندیداتوری خود را لغو کرد تا بر مراحل انتخاب خلیفه نظارت کند.[۱۰۷] پس از گفتمان بین کاندیدها زیر نظر عبدالرحمان، علی و عثمان دو نامزد نهایی شدند. عبدالرحمن سه شرط عمل به قرآن، سنت محمد، و روش خلفای پیشین را به علی عرضه کرد که علی تنها دو شرط اول را پذیرفت؛ در حالی که عثمان هر سه شرط را قبول کرد. بنا بر روایت شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، علی در این هنگام به برتری خود در امر خلافت تأکید کرد.[۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰] به نوشته وچیا واله یری احتمالاً دلیل انتخاب آن بود که دیگران نگران بودند علی به جهت تقوای سخت گیرانه‌اش برخی از سیاست‌های خلفای پیشین را خلاف قرآن و سنت محمد بداند و در صورت انتصاب به خلافت تغییری در آن دهد که منافع تثبیت شده‌ای را نقض کند.[۱۱۱] عبدالرحمن از مردم هم نظرسنجی‌هایی کرد که بیشتر مردم و ازجمله سران قبیله‌های قریش، بخصوص قبیلهٔ بنی‌امیه و بنی‌مخزوم از عثمان حمایت کردند. بدین ترتیب عبدالرحمان عثمان را خلیفه اعلام کرد.[۱۱۲][۱۱۳] بدین گونه بیعت با نامبرده در پایان ذی‌الحجه یا شروع محرم سال ۲۴ هـ (آغاز نوامبر سال ۶۴۴م) انجام گرفت.[۱۱۴]

هنوز خبر درگذشت عمر پخش نشده بود که سرزمین‌های تحت تصرف مسلمانان شروع به سرپیچی از قراردادهایی که با مسلمانان بسته بودند کردند. به همین دلیل عثمان سریع سپاهش را به سوی آن‌ها فرستاد. بعضی از سرزمین‌های ایران در این زمان جدا شده بود که عثمان به فرماندارهای کوفه ولید بن عقبه و بصره عبدالله بن عامر فرمان به تصرف دوباره آن‌ها داد.[۱۱۵] اسکندریه نیز در سال ۲۵ هـ، پیمان با مسلمانان را شکست که عمرو عاص فرماندار مصر، دوباره آن را تصرف کرد. عُمر همواره عمرو عاص را از تاخت و تاز در مغرب دورتر از طرابلس منع می‌کرد، اما عثمان این رویه را در پیش نگرفت و به او اجازه گسترش فتوحات در آفریقا را داد. عمروعاص نیز وارد افریقیه شد و جنگی را در سبیطله و نوبه انجام داد، ولی نتوانست آن‌ها را تصرف کند و بازپس نشست.[۱۱۶] همچنین عثمان به معاویه اجازهٔ برپایی ناوگان دریایی داد، با وجود اینکه عمر به معاویه اجازه چنین کاری نداده بود. معاویه با ساختن این ناوگان، قبرس را تصرف کرد همچنین به نبرد دکل با امپراتوری روم شرقی پرداخت،[۱۱۷] که در آن به پیروز شد. دوران عثمان شاهد چنگ جند با امپراتوری بیزانس در شام و آناتولی به اضافه نبردهایی در قفقاز آذربایجان و ارمنستان بعد از سرپیچی آنان از حکومت مسلمانان بود. از مشرق نبردها به رود سند، کابل و فرغانه رسید.[۱۱۸]

از طرف دیگر، محمد قبَّانی، مهم‌ترین موفقیت‌های عثمان را جمع قرآن در یک نسخه کامل می‌نویسد.[۱۱۹]

نیمهٔ اول خلافت عثمان به خوبی پیش رفت، در این مدت دولت نیز پایدار بود ولی با شروع سال ۳۱ هـ آشوب‌ها و تحرکات گروهای مخالف شروع به نمایان شدن و شدت گرفتن کرد که تا پایان دوره‌اش و دورهٔ خلفای راشدین ادامه یافت.[۱۲۰][۱۲۱] دلیل آن این بود که عثمان برای بعضی نزدیکان و فامیلش با بخشش منصب فرماندار استان، خوب‌بینی کرده بود که اعتراض‌ها و شکایت‌هایی از ستم نزدیکانش در پی داشت و ستم‌دیدگان خواستار برکناری آن‌ها شدند،[۱۲۲][۱۲۳] بعضی دیگر هم از اشرافی‌گری که در مدینه رایج شده بود شکایت داشتند؛[۱۲۴] مردم بر اثر غنیمت‌های گستردهٔ جنگی که کشورگشایی‌ها در پی داشت، زندگیشان از فقر و گوشه‌گیری زمان محمد به اشرافی‌گری تغییر کرده بود.[۱۲۵] در نهایت، در سال ۳۴ هـ مردم در برخی از شهرها و مناطق مسلمان علیه عثمان شوریدند و با کاروان حجی به مدینه آمدند تا بدین وسیله شورش ضد عثمان آغاز شود.[۱۲۶][۱۲۷] عثمان موفق شد رضایت آن‌ها را به‌دست بیاورد ولی گفته می‌شود وقتی آن‌ها داشتند به سرزمین‌هایشان بازمی‌گشتند به نامه‌رسان عثمان برخورد کردند، بعد از بازرسیش به نامه‌ای رسیدند که در آن عثمان فرماندار مصر را به کشتنشان تا که به مصر رسیدند فرمان کرده بود به همین دلیل به مدینه بازگشتند و دست به انقلاب ضد وی زدند.[۱۲۶]

شورشیان خانهٔ عثمان را محاصره کردند،[۱۲۶] عثمان چند روز در خانه‌اش محاصره بود و تعدادی از صحابه مشغول حفاظت از عثمان بوند مهم‌ترین آن‌ها حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، مروان بن حکم و سعید بن عاص بود. سرانجام انقلاب گران به خانهٔ او حمله کردند و در خانه را آتش زند،[۱۲۸] سپس با شمشیر عثمان را در تاریخ ۱۸ ذی‌الحجه سال ۳۵ هـ (۲۰ ژوئن سال ۶۵۶م) در حالی که ۸۲ سال داشت و از خلافتش ۱۲ سال می‌گذشت به قتل رساندند.[۱۲۹]

خلافت علی (۳۵–۴۰هـ/۶۵۵–۶۶۱م)

     مناطق تحت کنترل خلیفه راشدین (علی ابن ابی‌طالب)      مناطق تحت کنترل معاویه پسر ابی‌سفیان      مناطق تحت کنترل عمرو بن عاص از صفر ۳۸ هجری یا از اواخر سال ۳۹ هجری[۱۳۰] یا اواخر ۳۹ ه. / ۶۶۰ م.[۴۵]

پس از کشته‌شدن عثمان به دست شورشیان نظرها بر علی، طلحه یا زبیر بود. با قتل عثمان، بنی امیه از مدینه گریختند و کنترل شهر در دست شورشیان عراق و مصر، مهاجرین برجسته و انصار قرار گرفت. آن‌ها از علی برای خلافت دعوت کردند و وی پس از چند روز مخالفت، نهایتاً این منصب را پذیرفت.[۴۵][۱۳۱] خلافت علی از همان روزهای نخست با آشوب همراه شد. هنگامی که علی به خلافت رسید، اوضاع حجاز ناآرام بود. از اقدامات مهم علی پس از رسیدن به خلافت، عزل اکثر والیانی بود که قبلاً عثمان آن‌ها را منصوب کرده بود.[۱۳۲]

نقاشی جنگ جمل از روضة الصفا میرخواند، سال ۷۲–۱۵۷۱، دورهٔ صفویان

عایشه که از مخالفان عثمان حمایت می‌کرد، پس از شنیدن خبر قتل عثمان و خلافت علی، در مکه دست به فعالیت ضد علی زد و طی چهار ماه[۱۳۳] به طلحه و زبیر پیوست. طلحه و زبیر پیش از این با مخالفت علی در کسب حکومت بصره و کوفه مواجه گردیده بودند. این دو وقتی شنیدند که هوادارانشان در مکه جمع شده‌اند، به آنجا رفتند. پس از آن، این دو بیعت خود با علی را شکسته و مسئولیت قتل عثمان را به گردن وی انداخته و از او خواستند که قاتلان را محاکمه کند.[۴۵] طلحه و زبیر در جمع‌آوری حامیان در حجاز ناکام ماندند سپس با چند صد سرباز[۱۳۴] عزم بصره کردند و[۴۵] آنجا را تصرف کردند.[۱۳۵] سپس والی منصوب علی را برکنار کردند و بسیاری از مردم را در آنجا کشتند.[۴۵][۱۳۶] علی ترجیح داد به جای اینکه مستقیم به بصره لشکر کشی کند، به کوفه برود و نیرو گرد آورد. وی فرماندار آنجا ابوموسی اشعری که موضع بی‌طرف داشت را عزل کرد.[۱۳۶][۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸] پس از اینکه گفتگوها بی‌نتیجه ماند، جنگ جمل شروع شد. دلیل این نام‌گذاری این جنگ این بود که عایشه سوار شتر (جمل) بود.[۴۵] سپاه علی پیروز شد. عایشه در این جنگ آسیبی ندید، اما طلحه در میدان نبرد کشته شد و زبیر نیز پس از کناره‌گیری از نبرد تحت تعقیب قرار گرفت و به قتل رسید.[۱۳۶][۱۳۶] علی عایشه را به مدینه فرستاد. او به سپاه عایشه امان داد[۱۳۶] و آن‌ها را پس از اخذ بیعت آزاد نمود. علی مانع از به کنیزی گرفتن زنان و فرزندان و گرفتن اموال کشته شدگان جنگ در سپاه عایشه گردید. خوارج از این پس این مسئله را یکی از اتهامات وارده بر علی مبنی بر خروج از دین به حساب می‌آوردند.[۱۳۶][۱۳۹] علی وارد بصره شد،[۴۵] مردم بصره با علی بیعت کردند و علی، ابن‌عباس را والی آنجا کرد.[۴۵][۱۴۰]

نقاشی جنگ صفین از کتاب تاریخ‌نما اثر بلعمی، ابتدای سدهٔ ۱۴ میلادی

علی بی‌درنگ بعد از جنگ جمل، معاویه ابن ابی‌سفیان را برکنار کرد.[۱۴۱] معاویه نامه‌ای به علی فرستاد و به او پیشنهاد کرد که حکومتش را به شرطی می‌پذیرد که در جایگاه خود باقی بماند و فرمانداری مصر را هم در دست بگیرد. چون علی این درخواست را نپذیرفت، معاویه به علی اعلام جنگ کرد.[۴۵] علی در ذیحجهٔ ۳۶ هجری سپاهی در عراق فراهم آورد و آن را روانهٔ صفین کرد و چند زد و خورد میان سپاه علی و معاویه صورت گرفت. تا آغاز ماه محرم که جنگ متوقف شد، یک ماه میان دو سپاه گفتگو صورت گرفت ولی در صفر ۶۵۷ میلادی، جنگ دوباره از سر گرفته شد که در کل این جنگ سه ماه طول کشید. هنگامی که به نظر می‌رسید سحرگاه فردا علی پیروز خواهد شد، سپاهیان معاویه به پیشنهاد عمرو عاص قرآن به سرنیزه‌ها آویختند[۴۵] و درخواست کردند تا جنگ ادامه پیدا نکند و در مقابل کار به داوری بر اساس قرآن گذاشته شود. این کار سپاه علی را دچار سردرگمی و تردید کرد. در حالی که علی بر ادامه جنگ اصرار داشت اما وی با تهدید سپاهیانش ترک جنگ را پذیرفت و به ناچار به «حکمیت» تن داد.[۱۴۲] معاویه پیشنهاد کرد که هر دو طرف، داوری را برگزینند تا با هم به تصمیمی بر پایهٔ قرآن برسند و این تصمیم برای هر دو بی‌درنگ اجرا شود.[۴۵] اشعث بن قیس و قاریان به ابوموسی اشعری برای داور بودن رأی دادند؛ ابوموسی مخالف علی بود و پیش‌تر، مردم کوفه را از یاری علی بازمی‌داشت. علی تحت فشار مجبور به انتخاب ابوموسی شد.[۴۵] توافق حکمیت حدوداً ۲ اوت ۶۵۷ منعقد شد.[۴۵][۱۴۳]

اولین دیدار داوران[۴۵] فوریه یا مارس ۶۵۸ میلادی برگزار شد.[۱۴۴] نتیجه دیدار این شد که عثمان ناعادلانه کشته شده و معاویه حق خون خواهی از وی را دارد. این حکم خواستهٔ عمروعاص بود، زیرا مانع از پیوستن افراد بی‌طرف به علی می‌شد.[۱۴۵] علی رأی صادر شده را اشتباه و طبق قرآن ندانست.[۴۵][۱۴۶] حکمیت دوم احتمالاً در ژوئن یا ژوئیه ۶۵۸ میلادی[۱۴۷] یا ژانویه ۶۵۹ میلادی رخ داد.[۴۵] مادلونگ نوشته‌است علی دیگر ابوموسی را نماینده خود نمی‌دانست و کسی را نیز به نمایندگی تعیین نکرده بود، لذا در این واقعه مشارکتی نداشت.[۱۴۸] ابوموسی اشعری به عمروعاص پیشنهاد کرد که هر دو علی و معاویه از خلافت عزل شده و کار تعیین خلیفه به «شورای خلافت» موکل شود، عمروعاص نیز پیشنهادش را پذیرفت. ابوموسی در ملأ عام مورد توافقش با عمرو عاص را اعلام کرد، ولی عمروعاص برخلاف توافق پیشین، علی را عزل و خلافت معاویه را تأیید کرد.[۴۵]

پس از حکمیت اول،[۱۴۹] علی سعی کرد سپاه تازه‌ای را سامان دهد و از مسلمانان خواست با معاویه بجنگند. وی از خوارج نیز برای پیوستن به جنگ علیه معاویه دعوت کرد، اما آنان پافشاری کردند که علی اول اقرار به توبه از کفری کند که از نظرشان با پذیرش حکمیت مرتکب شده بود.[۴۵][۱۵۰] سال ۶۵۸ میلادی در حالی که علی در راه شام بود، خوارج دست به کشتن افرادی زدند، که با آن‌ها اختلاف دیگاه داشتند؛ لذا سپاه علی برای نبرد با خوارج به سمت نهروان تغییر مسیر کرد.[۱۵۱] پس از اقدام جنگ خوارج علی در نبرد نهروان به لشکر خوارج یورش برد. از سپاه علی بین ۷ تا ۱۳ نفر کشته شدند، حال آنکه تقریباً همه خوارجی که دست به شمشیر بردند کشته و زخمی شدند.[۱۵۲] علی تصمیم داشت که مستقیماً از نهروان به سوی شام لشکرکشی کند، اما بخشی از سپاهش به رهبری اشعث بن قیس با گلایه از فقدان توشه جنگی او را مجبور به بازگشت به کوفه کردند.[۱۵۳]

در حالی که در سال‌های ۴۱–۳۵ هجری، مسلمانان مشغول جنگ‌های داخلی بودند، اکثر مناطق ایران از کنترل خلافت اسلامی خارج شد اما مسلمانان کنترل مناطق آشوب‌زده را در دست گرفتند.[۱۵۴] در اواخر سال ۳۹ هجری، معاویه سپاهیان علی را در مصر شکست داد و عمرو عاص را حاکم آنجا نمود. در همین زمان، علی کنترل حجاز را نیز از دست داد.[۴۵] در سال ۴۰ هجری علی حتی کنترلی بر شهرهای مکه و مدینه نیز نداشت. علی عملاً به شهر کوفه محدود شده بود و اقدامی در برابر لشکرکشی‌های معاویه، به قلب عراق، یمن و عربستان نکرد.[۱۵۵]

سرانجام تعدادی از خوارج تصمیم به قتل علی، معاویه و عمرو عاص به صورت هم‌زمان گرفتند تا به عقیدهٔ خود اسلام را از دست این سه تن که مسئول جنگ‌های داخلی بودند، خلاص کنند[۱۵۶] که تنها موفق به کشتن علی شدند.[۱۵۷] روز مرگ علی هم در منابع از ۱۱ تا ۲۱ رمضان گزارش شده‌است و مدت تحمل زخم شمشیر را دو یا سه روز دانسته‌اند.[۱۵۸]

خلافت حسن (۴۰–۴۱هـ/۶۶۱م) و پایان خلافت راشدین

علی خود شخصاً جانشینی برای خودش تعیین نکرده بود.[۱۲] بعد از مرگ علی، عبیدالله بن عباس مردم را به بیعت با حسن فرا خواند و بیعت با حسن انجام شد که بدین ترتیب حسن می‌توانست روی ۴۰۰۰۰ مرد جنگی که از دوران پدرش به وی وفادار بودند حساب کند.[۱۲]

معاویه چه از طریق مکاتبه و چه از طریق سخنرانی، خلافت حسن را به رسمیت نمی‌شناخت و شروع به فراخوانی نیروهای جنگی از شام و فلسطین و شرق اردن نمود.[۱۲] وقتی میل به جنگیدن معاویه (با پیش روی لشکریانش تا موصل و احتمالاً در عین حال مذاکره بر سر صلح با حسن) بر همه آشکار گردید، حسن ۱۲۰۰۰ مرد جنگی را به فرماندهی عبیدالله بن عباس برای مقابله با معاویه فرستاد. ویلفرد مادلونگ، لئورا وچا ولیری و برخی دیگر از تاریخ پژوهان معتقدند، حسن به دنبال جنگ نبود.[۱۲][۱۵۹]

دو یا سه ماه پس از خلافت، حسن با سپاهی به ساباط مدائن رسید. در آنجا شورشی در میان لشکرش علیه وی رخ داد. سپس، یکی از خوارج در حالی که فریاد می‌کشید که تو همانند پدرت علی کافر شده‌ای، با خنجری ران حسن را زخمی کرد.[۱۲] بعد از آن اخبار حمله به حسن به‌طور عامدانه از سوی معاویه منتشر شد، لشکریان حسن هزیمت شدند. معاویه تا اخنونیه پیش روی نمود و در آنجا با لشکریان عبیدالله بن عباس روبرو شد.[۱۲] معاویه در اخنونیه توقف کرد و با حسن مذاکره نمود. سپس به عبیدالله بن عباس، فرمانده سپاه حسن، گفت که حسن تقاضای صلح از وی نموده‌است. وی، عبیدالله را با وعده یک میلیون درهم پاداش از حسن جدا کرد. این شکست باعث بروز اختلاف در سران سپاه حسن گردید. ۸۰۰۰ تن صلح را پذیرفتند.[۱۲] به دنبال جدایی عبیدالله بن عبّاس از سپاه حسن، قیس بن سعد، فرماندهی سپاه را بر عهده گرفت و با ۴۰۰۰ تن جلوی سپاه شام ایستاد.[۱۵۹]

نهایتاً، صلح حسن و معاویه از جنگ بین عراقیان و شامیان جلوگیری کرد و طی آن خلافت به شروطی از حسن به معاویه منتقل گردید. این واقعه در ۱۱ ربیع‌الثانی ۴۱ هجری/ اوت ۶۶۱ میلادی پس از ۷ ماه از حکومت حسن بود.[۱۵۹] بعد از متارکه جنگ، لشکر معاویه به کوفه آمد و معاویه در سخنرانی اش تمامی عهده‌های نهاده شده را (که تنها به منظور خاموش کردن مقطعی جنگ و راضی کردن مخالفان بود) انکار کرد.[۱۵۹]

در منابع، شرایط صلح حسن، به صورت ضد و نقیض بیان شده‌است بعضی روایات حاکی از آن هستند که معاویه کاغذ سفیدی برای حسن فرستاد که شروط را در آن بنویسد. قرار شد که سالانه ۱ میلیون درهم به حسن پرداخت گردد و ۵ میلیون درهم از خزانه کوفه و مالیات برخی مناطق ایران مانند اهواز، فسا و دارابگرد به وی تعلق گیرد. به روایتی قرار شد که دو میلیون درهم از سوی معاویه پرداخت شده و بنی هاشم بر قبایل دیگر قریش درگرفتن مزایا و عطاها ارجح شمرده شوند. از دیگر شرایط می‌توان به انتقال قدرت از معاویه به حسن پس از مرگ معاویه اشاره کرد. اما تعیین کردن پیشاپیش خلیفه بعدی در بین مسلمانان آن زمان جا نیفتاده بود و معلوم بود که معاویه بعدها در مورد قبول این مطلب از سوی جامعه مسلمانان با مشکل مواجه خواهد شد. حسن نیز ضمانت محکمی از معاویه نگرفت.[۱۲] مادلونگ قرارداد صلح حسن را چنین می‌نویسد:

  • معاویه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر و خلفای صالح عمل نماید.
  • معاویه نمی‌تواند برای خود جانشینی انتخاب کند و این کار را باید به شورا واگذار کند.
  • برای همگان در هر جایی امنیت وجود خواهد داشت.
  • معاویه آشکارا یا نهان حسن یا هیچ‌کدام از یاران او را مورد ارعاب قرار نخواهد داد.[۱۵۹]

واله یری می‌نویسد احتمال دارد که حسن به علت نبود نهضت حامیش، صلح را پذیرفته باشد. اگر بپذیریم که علی، هفته به هفته خزانه را خالی می‌کرد و محتویاتش را بین مردم تقسیم می‌کرد، بنابراین دولت حسن با مشکلات مالی روبرو بود. علاوه بر آن، علی در سالهای آخر خلافتش با شکستهای پی در پی مواجه شد و این مهم در زمان خلافت حسن تشدید شد. از این رو حسن نمی‌توانست به سربازانی تکیه کند که میل چندانی به جنگیدن نداشتند. تبعات بعدی صلح، بر علویان بسیار گران آمد. در بحث‌هایی که با آن‌ها می‌شد، آن‌ها در مورد این مطلب که حسن از حق خودش به عنوان خلیفه کناره گرفته و بنابراین آن‌ها دلیلی برای مخالفت ندارند، پاسخی نداشتند.[۱۲] سید محمدحسین طباطبایی با اشاره به صلح حسن می‌نویسد: «اگر حسن یا حسین با معاویه می‌جنگیدند کشته می‌شدند و برای اسلام کمترین سودی نمی‌بخشید و در برابر سیاست حق به جانبی معاویه که خود را صحابی، کاتب وحی و امیرالمؤمنین معرفی کرده و هر دسیسه را به کار می‌برد، تأثیری نداشت.»[۱۶۰]

بعد از درگذشت حسن در ۴۹ هـ برابر با سال ۶۷۰م، معاویه در سال ۵۰ هجری بر خلافت قرارداد یزید را ولی‌عهد خود کرد و اهالی شام را مجبور به بیعت با یزید کرد[۱۶۱] همچنین معاویه در این هنگام هزار اسب‌سوار را به بهانهٔ حج به مکه فرستاد سپس آن‌ها وارد مدینه شدند، مردم را تحت فشار شمشیرها ناگزیر به بیعت با یزید کردند. ۱۰ سال پس از ولی‌عهدی یزید، معاویه ۶۰ هـ (ماه آوریل ۶۸۰م) می‌میرد و یزید خلیفه می‌شود.[۱۶۲] بدین ترتیب خلافت اولیه به پایان رسید و دولت اسلامی دوم، خلافت اموی آغاز شد که نظام حکومتی از شورا و ساده‌زیستی حاکمان (نسبت به پادشاهی‌های معاصر) به نظام وراثتی و شبیه به پادشاهی تبدیل شد که خلافت‌های اسلامی بعد از امویه نیز شیوهٔ امویه را در پیش گرفتند.[۱۶۳]

رابطه دین و دولت

بعضی از پژوهشگران و تاریخ‌نگاران به خصوص غربی‌ها (که نظر آن‌ها در ادامه می‌آید) خلافت راشدین را حاکمیت دینی می‌گویند، ولی بعضی از مسلمانان نظیر مصطفی حلمی در مقابل آن را نادرست می‌دانند.[۱۶۴] دیدگاه رایج اسلام شناسان غربی آن است که هرچند محمد نماینده خدا بر زمین هم در امور دینی و هم در امور سیاسی بود، اما پس از وی، خلافت تنها جانشینی وی در امور سیاسی بود. اقتدار مذهبی پس از وی جانشینی نداشت یا به‌طور عمومی به همه صحابه و پس از آن‌ها به هر کس که راوی احادیث وی بود منتقل شد. این گروه بعداً، به نام «علما» شناخته شدند. با این حال خلفای راشدین چون هم از صحابه بودند و هم جانشینی سیاسی را بر عهده داشتند، اقتدار سیاسی و مذهبی هم‌زمان در آن‌ها جمع شده بود؛ لذا پس از پایان این دوره و شرو ع خلافت امویان، عملاً این دو شأن جدا گردید و جانشینی دینی و سیاسی دو مسیر جداگانه را طی کردند. هرچند اغلب شیعیان با دیدگاه جدایی این دو مخالفند و بخصوص امامیه، علی به عنوان جانشین مشروع محمد نه تنها شئون سیاسی بلکه اقتدار دینی وی را نیز به ارث می‌برد. هرچند در عمل، پس از علی، امامان به عنوان جانشین مشروع محمد از جایگاه سیاسی خود عزل شدند، اما در اصل حائز هر دو صلاحیت هستند.[۱۶۵]

البته برخی اسلام شناسان متأخر نظیر پاتریشیا کرون و مارتین هیندز دیدگاه جدایی دین و سیاست بعد از خلفای راشدین را حتی نزد اهل سنت رد می‌کنند. آن‌ها می‌گویند خلافت در اساس، حتی در زمان امویان، هم واجد صلاحیت سیاسی و هم صلاحیت مذهبی بود، به‌طوری‌که خلیفه مسئول تعریف قانون اسلام بود و هیچ مسلمانی بدون بیعت با خلیفه به رستگاری نمی‌رسید. یعنی، دیدگاه اولیه از خلافت شبیه به اعتقادات شیعیان بود.[۱۶۶] وداد کادی و آرام شاهین در دانشنامه اندیشه سیاسی اسلام پرینستون کارویژه‌های خلیفه را چنین برمی‌شمارند: رهبری جامعه مسلمان دقیقاً مشابه با محمد اما بدون نقش نبوت. در نتیجه این جایگاه، خلیفه صاحب جایگاه ارشد اقتدار و قضاوت در قلمروش بود و مقامات حکومت را منصوب می‌کرد، نظم را در جامعه برقرار می‌ساخت، از اجتماع مسلمان در برابر دشمنان دفاع می‌کرد، مالیات را جمع‌آوری و توزیع می‌کرد. اما فراتر از همه این نقش‌های سیاسی رهبر مذهبی مسلمانان بود که تبعیت جامعه مسلمان از شریعت الهی را تضمین می‌کرد؛ بنابراین نماز جمعه را امامت می‌کرد و خطبه جمعه به نام وی خوانده می شدو سپاهیان مسلمان را در جهاد رهبری می‌کرد و مناسک حج را هر سال در مکه برپا می‌کرد.[۱۶۷]

نظام سیاسی

انتخاب خلیفه

خلافت با بیعت مردم به شرط پایبندی خلیفه به قوانین اسلام شروع می‌شد و اگر خلیفه به قوانین اسلام پایبند می‌ماند تا آخر عمرش خلافت ادامه داشت.[۱۶۸][۱۶۹]

فرمانداران و کارگزاران

یکی از ویژگی‌های خلافت راشدین پیروی دولت از احکام اسلام بود. این دولت یک حکومت تمرکزگرا بود که در رأس آن خلیفه قرار داشت و اداره‌های نظارت بر استان‌ها از آن زیر شاخه می‌شد.[۱۷۰] و به نظر احمد اشعری شبیه به اداره محلی در عصر حاضر بود.[۱۷۱] در استان‌ها، قوه قانون‌گذاری - با مسئولیت خلیفه - از قوه مجریه - با مسئولیت فرماندار - جداگانه اداره می‌شد، همچنین قوهٔ قضاوت از قدرت فرماندار مستقل بود.[نیازمند منبع] تصمیم گیرنده نهایی در تمامی مسائل خود خلیفه بود.[۱۷۲] خلیفه وزیری نداشت اما اگر مجبور به مسافرت می‌شد، فردی دیگر را به جای خود به‌طور موقت می‌گماشت.[۱۷۳]

تقریباً تمامی خلفا، صحابه را بر طبق توان و شایستگیشان به فرمانداری استان‌ها انتخاب می‌کردند و مدت آن هم متناسب با خشنودی خلیفه از شیوهٔ ادارهٔ آن شخص بود. مسئولیت‌های فرمانداران حفاظت از مرزها، آموزش سربازان، جاسوسی از دشمنان، گماشتن کارگزاران و کارمندان با رتبهٔ کمتر به حکومت بر شهرها و آباد کردن استان‌ها بود (مانند حفر چاه‌ها و بهبود رود، آیووا، گسترش راه‌های ارتباطی، ساختن پل و مسجد و …).[۱۲۲] اختیارات فرمانداران کم‌کم با گسترش قلمروی خلفای راشدین گسترش یافت؛ چنانچه در دوران عثمان نیروی نظامی را به‌طور کامل در اختیار داشتند و کشورگشایی می‌کردند و قلعه می‌ساختند، ولی این صلاحیت‌ها شامل بخش مالی نمی‌شد و این بخش در دست مسئولان خراج و جمع‌کنندگان صدقات و زکات باقی ماند.[۱۷۴]

عمر بن خطاب - پس از کشورگشایی‌های گسترده- دولت خلفای راشدین را به چندین استان تقسیم کرد و بر هر کدامش استانداری گماشت تا به نمایندگی از خودش بر آنجا حکم کند و عمر هرکدام از این افراد را به دقت زیر نظر داشت و هر سال در زیارت فرمانداران را فرا می‌خواند و از احوالشان جویا می‌شد.[۱۷۴] عمر از نامه‌رسان‌ها می‌خواست که پس از رسیدن آن‌ها به استان‌ها، پس از انجام مأموریت، دور از چشم فرماندار شکایات مردم را بپرسند و به وی اطلاع دهند.[۱۷۵][نیازمند منبع] در کنار کارگزاران استان‌ها، همیشه یک قاضی مستقل برای به عهده‌گرفتن قانون و جمع‌آوری مالیاتها بود. عمر چند سازمان برای کمک و سازماندهی آن‌ها ترتیب داده بود، که از مهم‌ترین آن‌ها نگهبان شب مسئولان کنترل منکرات، لشکرگاه و دادگاه بود. عمر تصمیم گرفت که اداره زمین‌های تازه تصرف شده بر عهدهٔ تصرف‌کنندگانش باشد، به دلیل آنکه آن‌ها بیشترین نیرو برای بهره‌بردن از آن را دارند. در مقابل از آن‌ها خراج و جزیه گرفته می‌شد. عمر طبق قوانین اسلام زنان، کودکان، پیرمردان و فقیران را از پرداخت جزیه معاف کرد.[۱۲۲] عثمان دولت را به همان شیوهٔ سخت‌گیرانهٔ عمر اداره نمی‌کرد. تاریخ‌نگاران زیادی بر این باور هستند که عثمان بعضی از نزدیکان و فامیلهایش را برای رسیدن به منصب فرماندار استان گمارد.[۱۲۲] چنان‌که علی بیشتر فرمانداران عثمان را برکنار کرد. با وجودی که تعدادی از نزدیکانش را مانند عثمان به عنوان فرماندار انتخاب کرد، اما فرقش این بود که با شدت در برابر کارهای خلاف قانون آن‌ها برخورد می‌کرد که نمونه‌اش برکناری عبدالله بن عباس از فرمانداری بصره بود.[۱۷۴]

تقسیمات کشوری

دولت خلافت راشدین در زمان ابوبکر به هفت استان تقسیم شده بود که اسامی آن‌ها: حجاز، نجد، سرزمین بحرین، عمان، یمن (با استان حضرموتعراق و شام بود. افزون بر این مناطق، مدینه، پایتخت دولت، مستقیم زیر نظر خلیفه اداره می‌شد.[۱۲۲] تقسیمات اداری در زمان ابوبکر نسبت به زمان محمد تغییری نکرد،[۱۷۶][نیازمند منبع] ولی دولت در زمان عمر گسترش چشم‌گیری یافت، چنان‌که شامل مناطق جدید می‌شد که شهروندانش نیز از مردمان بافرهنگ و متمدن بودند. به همین دلیل مسلمانان برای اولین بار از قوانین آن‌ها در تقسیمات اداری برداشت کردند. عمر برای اولین‌بار قلمرو خلافت را به پنج بخش بزرگ تقسیم و هر کدام را نیز به استان تقسیم کرد؛ ایران ساسانی (شامل سیستان، مکران، کرمان، طبرستان و خراسان[۱۷۷] عراق به دو استان (بصره وکوفه[۱۷۴] وشام هم دو استان (دمشق، حمص و فلسطین استان مستقل) و شمال آفریقا به سه استان تقسیم شد.[۱۷۷]

عمر در زمانی که خلافت را به عهده داشت یمن را زیر نظر یک فرماندار یک‌پارچه ساخت اما سرزمین شام به چند قسمت نظامی موقت بین تصرف‌کنندگانش تقسیم کرد؛[۱۷۴] تعداد آن قسمت‌ها پنج قسمت بود که به هرکدام جند می‌گفتند، این جندها شامل: جند دمشق، جند حمص، جند قنسرین و جند اردن و جند فلسطین (تقسیم به «جند» در هیچ استان دیگر از استان‌های این دولت استفاده نشد). بعضی از این جندها گاهی زیر نظر یک فرماندار قرار می‌گرفت، برای مثال قنسرین و حمص با هم به معاویة ابن ابی‌سفیان سال ۳۱ هـ پیوند خورد.[۱۷۴]

شورا

شیوهٔ خلفای راشدین در اجرا کردن شورا و سیره سیاسی شان متفاوت بود. ابوبکر برای نمونه، نخست مشورت می‌کرد و سپس تصمیم می‌گرفت و عمر مشورت می‌کرد و سپس اجرا می‌کرد.[۱۶۹] اعضای شورا از تعداد معینی تشکیل نشده بود و همچنین خلیفه مجبور نبود به نظرات اعضای شورا عمل کند و تصمیم اول و آخر همیشه به عهدهٔ خود خلیفه بود.[۱۷۸] به نوشته شاکر ابوبکر،[۱۷۹] عمر بن الخطاب[۱۸۰] و عثمان بن عفان[۱۸۱] به شورا اعتقاد داشتند و نیز شورا آثار مثبت فراوانی بر روی تصمیم گرفتن و حل اختلافات در دولت آنان داشت.[۱۸۰]

برای شورا در زمان خلفای راشدین مثال‌های زیادی است،[۱۸۲] یکی از این نمونه‌ها مربوط به روزهای پایانی عمر محمد بود، چنان‌که بعد از شورا فرمان داد که اسامه بن زید برای جنگ با روم شرقی برود. با فرمان محمد اردوگاهی در بیرون از مدینه برای سربازان برپا شد، ولی محمد در خلال این ماجرا درگذشت و جنگ‌های ارتداد شروع شد.[۱۸۳] ابوبکر به اسامه فرمان داد سپاهش را به حرکت درآورد، اما تعدادی از صحابه از تهدید مرتدان، از دین اسلام برگشتگان، برای مدینه نگران بودند، به این دلیل که بیشتر نیروهای نظامی مسلمانان برای جنگ به روم رفتند و مدافعان مدینه کم شده بود. به همین دلیل عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، ابوعبیده جراح، سعد بن ابی‌وقاص و سعید بن زید به پیش ابوبکر رفتند و گفتند که حملهٔ اسامه را تا از بین رفتن جنگ‌های ارتداد به تأخیر بیندازد ولی ابوبکر پیشنهاد آنان را رد کرد.[۱۸۴] شاکر برای نمونهٔ دیگری از شورا می‌نویسد که ابوبکر در بستر مرگ از صحابه خواست که خلیفه را خودشان انتخاب کنند و در زمانی که در آن قضیه سرگردان شدند، از ابوبکر خواستند که یکی را برایشان کاندید کند. ابوبکر در خصوص عمر مشورت صحابه را گرفت پس از تأیید آنان خلیفه بعد از خود را عمر خواند.[۱۸۵] مجلس شورای ابوبکر از عمر، عثمان، علی، عبدالرحمن بن عوف، معاذ بن جبل، ابی بن کعب و زید بن ثابت تشکیل شده بود.[۱۷۶][نیازمند منبع]

نیروی امنیت شهری

نیروی امنیت شهری یا پاسبانی در زمان خلفای راشدین به صورت ابتدایی شناخته شده‌است. این نیرو در ابتدا تابع نظام قضایی بود، یعنی فقط احکام قضایی را انجام می‌داد و کم‌کم گسترش یافت و مأموریت‌هایش برای تمام شهر گسترش یافت.[۱۸۶][نیازمند منبع] نیروی امنیت شهری در زمان ابوبکر وجود خارجی نداشت، چنان‌که دولت ارتش را حامی امنیت شهر می‌دانست؛ ولی نیاز به نیروی امنیت شهر (پلیس در حال حاضر) در اواخر دوران عمر احساس شد.[۱۷۴] عمر پاسبانی در شب را راه‌اندازی کرد.[۱۸۷] عمر محلی را برای بازداشت مجرمان ایجاد کرد و نام «سجن» (زندان) روی آن گذاشته شد (قبل از آن مجرمان در مسجد حبس می‌شدند)،[۱۸۸][۱۸۹] سپس عثمان نیروی امنیت شهر را در استان‌ها و مناطق تأسیس کرد تا اولین کسی باشد که نیروی امنیت شهری (پلیس) را در خلافت راشدین ایجاد کرده باشد.[۱۷۴] علی نیروی امنیت شهری را سازمان دهی کرد، و بر رئیس آن رئیس می‌گماشت.[۱۲۲] که در کل این گروه شرطةالخمیس نام گرفت.[نیازمند منبع]

قوهٔ قضاوت

به اعتقاد عبدالفتاح خلفای راشدین در طول حکومتشان به عدالت‌گستری و اجرایی کردن آن می‌پرداختند، چنان‌که عدالت به یکی از ارزش‌های مهم جامعه اسلامی تبدیل شده بود،[۱۹۰] جمال البنا، اعتقاد دارند که دولت راشدین پرپایهٔ احترام به حقوق بشر و عدالت برپا بود، با وجود این ارزش‌ها با شروع شدن خلافت اموی و خلافت‌های متعاقبش به شکل گسترده‌ای از بین رفت.[۱۹۱] ابوبکر - مثل زمان محمد - شخصاً دستگاه قضاوت و حکم‌کردن را در دست می‌گرفت. اولین کسی که قاضی‌ها را بر استان‌ها و سرزمین‌های دوردست گماشت عمر بود.[۱۲۲] همچنین عمر اولین خلیفه‌ای بود که دستگاه قضاوت را از دولت جدا کرد و برای هر ولایت قاضی گماشت و قوانین و احکام برای قاضی‌ها وضع کرد، تا قاضی‌ها به آن شیوه عمل کنند.[۱۹۲]

دیوان‌ها

در دوران عمر نظام دیوان‌ها (دفتر محاسبه در قدیم) برای حکومت خلفای راشدین تأسیس شد. در خصوص تاریخ تأسیس دیوان‌ها بین تاریخ‌نگاران اختلاف نظر وجود دارد چنان‌که محمد بن جریر طبری می‌گوید دیوان‌ها در سال ۱۵ هـ (۶۳۶م) تأسیس شد اما الماردی می‌گوید در سال ۲۰ هـ تأسیس شده‌است.[۱۷۵][نیازمند منبع] روایتی است که می‌گوید فکر تأسیس دیوان‌ها به زمانی که ابوهریره از اقلیم بحرین با نیم میلیون درهم به مدینه آمد بازمی‌گردد؛ عمر مردم را فراخواند که چگونه این پول‌ها بین مردم تقسیم شود، یکی از حاضران گفت که مکانی ایجاد شود تا این مبالغ در آن نوشته شود و عمر هم آن را تأیید کرد. در ادامه با ازدیاد پول‌های حاصل از غنیمت‌های جنگی از ایران و شام نیاز به سازماندهی و پخش این پول‌ها احساس شد. به همین دلیل عمر دیوان بیت‌المال را تأسیس کرد، که آن شروع کار دیوان‌ها در تاریخ اسلام بود.[۱۹۳] دیوان‌ها بعدها گسترش یافت و دیوان دیگر در زمان عمر به نام دیوان عطا ایجاد شد که هدفش برای سازماندهی بخشش‌های مالی بین مردم بود (عمر مردم را در بخشیدن این پول‌ها درجه‌بندی کرده بود و اولویت هم با اهل بیت، کسانی که زودتر مسلمان شده بودند، آن‌هایی که در جهادکردن پیشی گرفته بود و در پایان هم هرکس که بر جنگیدن تواناتر بود گذاشت). دیوان دیگر با نام دیوان ارتش برای نوشتن اسم‌های سربازان و میزان شایستگی آن‌ها در کسب درآمد تأسیس شد. دیوان استیفا هم برای نوشتن و حساب کردن خراج سرزمین‌های تصرف شده تأسیس شد.[۱۷۵][نیازمند منبع]

اقتصاد

منابع درآمد

نوشتار(های) وابسته: زکات، جزیه، خمس، الفی و خراج (مالیات)

دولت خلفای راشدین به شیوه‌ای که به توازن بین درآمد و خرجشان دست‌یابند گام برمی‌داشتند، منابع در آمدشان عبارت بود از: زکات، عُشور (یک دهم)، جزیه، خمس، الفی، خراج وغنیمت‌های جنگی بود.[۱۹۴]

خِراج مالیاتی است که بر زمین‌هایی که مسلمانان با جنگ تصرف کرده‌اند گرفته می‌شد.[۱۹۵] امام یا خلیفه خراج معینی که در هر سال گرفته می‌شد بر آن زمین‌ها وضع می‌کرد، مبلغ خراج تا پرداخت نشده‌است به عهدهٔ ارباب زمین‌های تصرف شده باقی می‌ماند، فرقی نمی‌کرد که آن‌ها مسلمان یا اهل ذمَّه باشند، اگر خودشان یا اربابشان مسلمان می‌شدند خراج از عهدهٔ آن‌ها برداشته نمی‌شد بلکه افزون بر خراج زکات نیز باید پرداخت کنند به این ترتیب که هیچ‌کدامشان مانع پرداخت دیگری نمی‌شود، که در این مسئله تمامی دانشمندان مسلمان اتفاق نظر دارند.[۱۹۵] عمر بن خطاب، نخستین بار در زمان تصرف عراق خراج را وضع کرد. عراق بین تصرف‌کنندگانش تقسیم نشد و بر آن سرزمین خراج وضع شد. در مابقی کشورگشایی‌ها (فتح شام، مصر و …) در زمان خلفای راشدین، همین رویه دنبال شد.[۱۹۵] در آن زمان دو نظام برای جمع‌آوری خراج بود: نظام مُقاسمه و نظام التزام، خلفای راشدین کارگزارانی بر آن‌ها می‌گماشتند که از فرماندار و فرماندهان نظامی کاملاً مستقل بودند. همچنین هر کس که مسئولیت کارگزاری جمع‌آوری خراج را به عهده می‌گرفت باید دارای شرایطی معینی باشد، همچون صاحب‌نظران او را به عنوان مشاور انتخاب کنند و در میان مردم به پاک‌دامنی و ترس از خدا مشهور شده و هم فقیه و عالم باشد.[۱۹۶] اما نصبت خراج برابر با ۲۰ دینار طلا بود.[۱۹۵]

همچنین خلفای راشدین به «العشور» یا «یک‌دهم» نیز برای به‌دست آوردن مخارج سالانه، روی آوردند که مانند گمرک و مالیاتی است که بر تاجران امروزی نیز وضع شده‌است. اولین کسی که این نوع مالیات را وضع کرد عمر بن خطاب بود. بعد از اینکه شام تصرف شد، ابوموسی اشعری وی را آگاه کرد که تا پیش از آن مسئولان حکومت روم شرقی در شام از تاجران «یک‌دهم» می‌گرفتند و همچنین برای تاجران مسلمان نیز استثنایی قائل نشده بودند. پس از رسیدن این خبر به عمر، وی برای ابوموسی اشعری نوشت، همان مقدار که از مسلمانان می‌گرفتند از آن‌ها نیز گرفته شود. التبه از تاجران اهل ذمه نصف آن میزان و از تاجران مسلمان ۲٫۵٪ گرفته شود و میزان بخشش مالیات هم ۲۰۰ درهم قرار داد.[۱۹۷] اما جزیه مبلغی است که اجباری شدن پرداختن به شروط خاصی بستگی دارد و شبیه به خراج است که بر اهل کتاب و مقصود از اهل کتاب یهودی، مسیحی، زرتشتیان و مندائیان است. همان‌گونه که زکات بر مسلمانان واجب است جزیه نیز به این گروه واجب شود تا این دو که در یک سرزمین زندگی می‌کنند با هم برابر باشند. پرداخت جزیه برای مردان آزاد، سالم، عاقل و توانا بر پرداختش واجب می‌شده‌است. یعنی از بی‌چارگان گرفته نمی‌شده‌است. گاهی نیز به آن‌ها صدقه داده می‌شده‌است. مقصود از بیچارگان نابینایان و فلج شدگان است، زنان و کودکان نیز از پرداخت معاف بودند. درصد پرداخت جزیه ۲٫۵٪ سالیه بود، این مقدار از زکات کمتر بود.[نیازمند منبع]

غنیمت‌های جنگی یکی از منبع درآمدهای اصلی مسلمانان به‌شمار می‌رفت. مسلمانان موفقیت‌های خوبی در کشورگشایی داشتند که میزان غنیمت‌های زیادی نیز در پی داشت. از مهم‌ترین غنیمت‌هایی که مسلمانان کسب کرده‌اند غنیمت‌هایی بود که از قصرها ساسانی و تاق کسری بود که در مورد آن‌ها خارج از توصیف به دلیل ازدیادش گفته می‌شد.[۱۹۸] مبالغ زیادی، یزدگرد سوم نتوانسته بود با خود ببرد به همین دلیل در قصرش مخفی کرده بود، پس از پیدا شدن این مبالغ، برای عمر در مدینه به عنوان غنیمت فرستاده شد و او هم طبق خمس، اموال تصرف شده را بین مسلمانان تقسیم کرد. دیگر منبع مالی دولت فیء بود. مورد یادشده به‌هرگونه درآمد جنگی گفته می‌شود که مسلمانان بدون نبرد آن را به‌دست بیاورند. همچنین به آنچه طرف درگیر با مسلمانان، برای پایان دادن به نبرد می‌پرداخت نیر فیء گفته می‌شد.[۱۹۹] آیه‌ای از قرآن نیز در مورد فیء گفته‌است: آنچه خدا از [دارایی] ساکنان آن قریه‌ها عاید پیامبرش گردانید از آن خدا و از آن پیامبر [او] و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وی] و یتیمان و بینوایان و در راه‌ماندگان است.[حشر–۷] .

بیت‌المال

نوشتار اصلی: بیت‌المال

مسلمانان با نظام بیت‌المال از زمان محمد آشنا بودند، محمد کسی بود که در زمان زندگیش فرمانداران و کارگزاران سرزمین‌ها را می‌گماشت که مأموریت هر کارگزار جمع‌آوری زکات، صدقهها، جزیه، خمس و خراج بود. در زمان عمر بن خطاب به دلیل سرازیر شدن پول‌های حاصل از کشورگشایی به پایتخت مسلمانان، مدینه، مسلمانان مجبور شدند که دستگاه مالی برای دولت به منظور سامان‌دهی این پول‌ها و میزانی از آن‌ها که طبق قوانین اسلام باید زکات داده شود تأسیس کنند، به همین دلیل عمر سریع به ساخت دیوان‌های لازم، شبیه به شیوهٔ روم و ساسانیان فرمان داد. در پی این دستور دیوان جُند و دیوان جبایه در قلمروی اسلامی ایجاد شد. گفته می‌شود که خالد بن ولید یا هرمزان یا ولید بن مغیره، به ساخت این دیوان‌ها برای شمارش پول‌ها و شیوهٔ پخش آن‌ها اشاره کرده‌اند.[۲۰۰] سیاست عمر این بود که اموال جمع‌آوری شده را برای روزهای سخت در بیت‌المال ذخیره نسازد؛ بلکه به نیازمندان در ابتدای کار برسد. ابن جوزی می‌گوید عمر هرساله بیت‌المال را تمام خالی می‌کرد تا به مستحقانش پرداخت شود. [نیازمند منبع]همچنین علی بن ابی‌طالب هر جمعه پول‌های بیت‌المال را تقسیم می‌کرد تا چیزی از آن نماند؛ نگران بود که پول، صاحبان قدرت را وسوسه کند و به مردم پرداخت نشود.[۲۰۱][نیازمند منبع] خلفای راشدین بین اداره‌های سیاسی و مالی را جدا کرده بودند. مثلاً عمر عمار یاسر را به امارت کوفه گماشته بود و همراهش عبدالله بن مسعود را هم فرستاده بود تا مسئولیت بیت‌المال کوفه را متصدی شود.[نیازمند منبع] همچین دست‌مزد اهل کتاب که در سپاه اسلام داوطلب شده بودند، از بیت‌المال پرداخت می‌شد.[نیازمند منبع]

وجه نقد

نوشتار(های) وابسته: سکه‌های عرب ساسانی
سکه‌های عرب ساسانی که به دوران خلفای راشدین برمی‌گردد و به آن نقش بسملة (بسم الله الرحمن الرحیم) اضافه شده‌است.

نظام پولی در ابتدای خلافت راشدین همانند نظام دارایی حکومت محمد در مدینه بود.[۲۰۲] آن هم همان شیوه‌ای بود که در زمان جاهلیت، پیش از ظهور اسلام رواج داشت بود؛ اعراب پیش از اسلام از درهم ساسانی و دینار روم شرقی در مبادلات تجاری استفاده می‌کردند که محمد نیز آن را رایج ساخت ابوبکر هم از آن شیوه پیروی کرد بعد از آن عمر هم در ابتدای خلافتش پیروی می‌کرد.[۲۰۲] اما در زمان خلافت عمر هنگامی که خلافت اسلامی با کشورهایی با نظام سکههای ثابت در شام، ساسانیان و مصر روبه‌رو شد برای تجارت و کار کردن با این کشورها سکه‌های ویژه خلافتش را ضرب کرد.[۲۰۲]

عمر بر پول‌های از جنس طلا و نقره که در آن زمان رایج بود و بر روی آن‌ها نقاشی‌های روم شرقی، مسیحیت و ساسانی بود باقی ماند، ولی به آن‌ها کلمهٔ «جائز» به آن‌ها افزود. در سال ۱۸ ه‍.ق برابر با ۶۳۹م، عمر اولین کسی شناخته شد که ضرب سکه در تاریخ اسلام را رایج کرد. نقش‌های سکه‌های ساخت عمر از نقش‌های سکه‌های ساسانی برداشت شده بود با این تفاوت که به آن‌ها عبارت «الحمد لله» برخی «لا إله إلَّا الله» بر قسمتی دیگر اسم «عُمر» افزوده بود؛ ولی عثمان به افزودن نقش «الله أکبر» اکتفا کرد.[۲۰۲] این سکه‌ها امروزه معروف به سکه‌های عرب ساسانی است.[۲۰۲]

وضعیت اجتماعی

ساختار جمعیت مسلمانان عرب

به نوشتهٔ شاکر مسلمانان تا پیش از فرارسیدن دوران عثمان با هم اتحاد داشتند و نیز از دولت راضی بودند.[۱۰۱] تا پیش از فرارسیدن دوران عثمان مسلمانان از درآمد اندکی که داشتند راضی بودند؛ مردم زندگی ساده‌ای داشتند و برای بهتر شدن زندگیشان به نبردها و کشورگشایی می‌پرداختند؛ ولی ثروت در اثر کشورگشایی، خصوصاً در زمان عثمان، شروع به ازدیاد کرد و باعث شد سطح زندگی عرب‌ها بالا برود و خواسته‌هایشان افزایش یابد.[۱۲۱] با گسترش دولت و افزایش چشم‌گیر کشورگشایی‌ها، ساختار جمعیت شروع به تغییر کرد.[۲۰۳] در این زمان تعداد زیادی از عرب‌ها و مسلمانان در سرزمین‌های تازه تصرف شده سکونت دائم کردند و با ساکنان آن سرزمین‌ها آمیختند.[۱۲۱] از جهت دیگر، تعداد شهروندان شبه جزیرهٔ عربستان به خصوص مدینه کاهش یافت، زیرا بیشترشان به سرزمین‌های دیگر برای جنگ و نظایر آن می‌رفتند. اما بیگانگان همچون موالی و برده‌ها از مناطق تصرف شده به شبهٔ جزیرهٔ عربستان سرازیر می‌شد. نتیجهٔ آن اتحاد مسلمانان هم‌نژاد عرب از بین رفت و برخلاف گذشته گروه‌هایی با اختلاف طبقاتی در این اجتماع پدید آمد.[۲۰۳]

اختلافات سیاسی و مذهبی

دوگانگی مسلمانان در زمان عثمان بسیار شدید بود و بعضی از مردم به برخی از سیاست‌هایی که عثمان در پیش می‌گرفت اعتراض کردند که مقدمه‌ای برای ماجرای کشته شدن عثمان بود و ماجرا با هجوم بردن به منزل عثمان و کشتنش به پایان رسید.[۲۰۴] این دوگانگی خصوصاً از طرف بنی امیه که مدینه را به مقصد مکه ترک کرده بودند در زمان علی هم ادامه یافت.[۲۰۵]

در کل اختلافات بر سر جانشینی محمد مسلمانان را به دو دست تقسیم کرد: یاران و تأییدکنندگان خلافت علی (شیعه) و اهل سنت که این اختلافات در عصر حاضر هم ادامه دارد.[۲۰۶][نیازمند منبع]

موالی و اهل ذمه

بین پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد که اموال بیت‌المال بین موالی (مسلمانان غیر عرب) و سایرین به صورت برابر تقسیم می‌شده‌است، بعضی می‌گویند که بین عرب‌ها اموال بیشتری نسبت به غیر عرب دریافت می‌کردند در حالی که بعضی دیگر می‌گویند که نسبت بین عربها و غیر عرب مساوی بوده‌است. نجمان یاسین از منابع تاریخی چنین برداشت می‌کنند که دوران ابوبکر شاهد برابری کامل عرب‌ها و موالی بوده‌است؛ به غیر عرب‌ها اجازه داده می‌شد تا در نبردها شرکت کنند و همان سهم عرب‌های مسلمان را داشتند همچنین مشارکت‌های مهمی هم در خیلی از کشورگشایی‌ها مانند شام و غیره داشتند.[۲۰۷] ولی عمر بین عموم مردم فرق می‌گذاشت و اولویت را به اهل بیت، پیشی گرفتگان به اسلام و پیشی گرفتگان به جنگ داده بود ولی این امر همگانی بود و محدود به غیر عرب‌ها نمی‌شد.[۲۰۸] باوجود این، در زمان عثمان شاهد تبعیض در دریافت مبلغ بود. چنانچه موالی که با زنان عربی ازدواج کرده بودند، حق دریافت پول بیشتری داشتند. این سیاست هم شبیه به دیگر سیاست‌های عثمان بود که یکی از دلایل قیام شهروندان کوفه در عراق برضدش شد؛ ولی علی مواظبت می‌کرد - برخلاف عثمان - تا قبیله‌های کوفه خشنود باشند و این بی عدالتی را برداشت و بار دیگر تساوی بین عرب و موالی را برقرار کرد.[۲۰۷]

ایران

بیشتر تاریخ‌نگاران مسلمان نوشته‌اند که هنگام کشورگشایی مسلمانان شروع شده بود، مجتمع مدنی در ایران رو به انحطاط بود و ایرانیان اسلام را با آغوش باز پذیرفتند و تمدن ایرانی از بین نرفت بلکه در کالبد اسلام به پیشرفتش ادامه داد. اما تاریخ‌نگاران نژادگرای ایرانی، سعی دارند که نشان دهند مقاومت ایرانیان در مقابل فاتحین عرب بسیار شدید و طولانی مدت بوده‌است.[ْ ۱] ایرانیان پس از شکست در مقابل اعراب کم‌کم مسلمان شدند و الفایشان را به الفبای عربی تغییر دادند اما بر عکس عراق، شام، مصر عرب نشدند و ترجیح داند ایرانی باقی بمانند. فرهنگ ایرانی نیز با عربی مخلوط شد که به فرهنگ ویژه‌ای در شرق تبدیل شد.[ْ ۲][ْ ۳]

ارتش

نیروی زمینی

نقاشی تخیُّلی برای لباس سربازان مسلمان زمان خلافت راشدین.

عمر پس از اینکه سرزمینش گسترش یافت نیاز به ارتش‌های نظیر ساسانیان و روم شرقی را احساس کرد به‌همین دلیل ارتش خلفای راشدین را همانند این دو ارتش سازماندهی کرد؛ عمر در استان‌های خلافت گروه‌های نظامی ثابت ایجاد کرد که هر یک از آن‌ها چهار هزار اسب سوار بود. این کار به این دلیل بود که می‌خواست تمام این استان‌ها را به هم مرتبط سازد.[نیازمند منبع] مهمترین اعضای پیاده‌نظام کسانی به نام مُبارزون بودند؛ این افراد اکثراً از بیشترین نیرو برخوردار بودند و مأموریتشان شکستن روحیهٔ دشمنانشان بود. آن‌ها همیشه قهرمانان و فرماندهان ارتش مقابل را به مبارزهٔ تن به تن فرا می‌خواندند و قبل از شروع نبرد، مأموریت داشتند آن‌ها را بکشند. سواره‌نظام سبک (متحرک الطلیعه) یکی از موفق‌ترین گروه در زمان خود بود، که مسلمانان برای مبارزه با روم شرقی و ایران ساسانی در نبرد یرموک و جنگ قادسیه، از این گروه استفاده کردند که سبب پیروزی مسلمانان در آن جنگ‌ها بودند،[۱۱] دلیل آن این بود که ساسانیان و رومیان همانند عرب‌ها در بکارگیری این نوع سواره نظام مهارت نداشتند. این بخش از سلاح به خیاله و هجَّانه تقسیم‌بندی می‌شد. خیَّالة گروهی بود که اسب‌ها را می‌راند و هجَّانه هم گروهی بود که شتر یک‌کوهانه را می‌راندند. شاخه‌ای از مورد دوم، یعنی هجانه در جنگ‌ها و شاخه‌ای دیگر از این گروه در انتقال آب و ذخیرهٔ غذایی شرکت داشت.[۱۱] اضافه بر نیروهای سواره‌نظام و پیاده‌نظام، خالد بن ولید نیروی جاسوسی را سازماندهی کرد.[نیازمند منبع]

ارتش خلفای راشدین به سلاح‌های معمولی آن زمان مجهز بود که مهم‌ترینش شمشیرهای کوتاه عربی، شمشیرهای بلند ایرانی، نیزه، کمان و تیر بود.[۲۰۹] بعضی از این سلاح‌ها را عرب‌ها از طریق تجارت با شام، ساسانیان، روم شرقی و مصر و بعضی دیگر را از راه غنیمت‌های جنگی از روم و ساسانیان به دست آوردند. پیاده‌نظام بیشترین پوشش حفاظتی را به کار می‌گرفت. در ابتدا پیاده‌نظام پوست سخت ساخت محلی در شبه جزیرهٔ عربستان را استفاده می‌کردند و سپس به پوشیدن زره‌های زنجیری که احتمال می‌رود از غنیمت‌ها به دست آوردند استفاده کردند.[۲۱۰] و اسب سوار و سرباز پیاده سپر ساخته شده از پوست سخت را حمل می‌کرد که با آن خود را از ضربات شمشیر و تیرها حفاظت کرد. زمانی که مسلمانان با رومیان در اطراف شبه جزیرهٔ عربی و شام برخورد کردند، از آن‌ها کاربرد برخی از ماشین آلات و وسایل محاصره چون منجنیق، برج متحرک و دژکوب را فراگرفتند.[۲۰۹]

نیروی دریایی

معاویه بن ابی سفیان فرماندار شام پس از اینکه با مقاومت شدید مردم طرابلس مواجه شد نامه‌ای به عمر نوشت و از او اجازهٔ ساخت ناوگان دریایی خواست تا به محاصرهٔ طرابلس شدت ببخشد. اما عمر که از هجوم دریایی نفرت داشت درخواستش را رد کرد.[۲۰۹] بعد از درگذشت عُمر، معاویه درخواستش را این بار به عثمان برای ساخت ناوگان دریایی برای تصرف جزیرهٔ قبرس تکرار کرد، ولی این‌بار هم خلیفه گفت که باید به سیاست‌های دفاعی کنونی التزام داشته باشد؛ ولی بعد از اینکه تهدید روم نسبت به سواحل شام افزایش یافت، عثمان با ساخت ناوگان دریایی موافقت کرد. همچنین فرمان داد که موالی مسلمان و هیچ‌کس دیگری را به دریانوردی، بجز هنگامی که خود خواستند، وادار نکنند. با تأیید عثمان ناوگان دریایی در دریای مدیترانه ایجاد شد که به وسیلهٔ آن دو جزیرهٔ قبرس و رودس توسط مسلمانان تصرف شد،[۲۰۹] زمانی که جنگ دکل بین ناوگان مسلمانان و ناوگان رومیان درگرفت، مسلمانان شکست سنگینی به رومیان وارد آوردند تا ناوگان مسلمانان در دریای مدیترانه بدون رقیب باشد.[۲۰۹]

فرماندهان

در میان رهبران ارتش راشدین اسلامی نام‌هایی به چشم می‌خورد که در میان کشورگشاهای تاریخ ماننداسکندر، هانیبال، ژولیوس سزار، آگوستوس همچنین کشورگشایان جدید مانند ناپلئون بناپارت جای گرفته‌است که از آن‌ها: خالد بن ولید، أبی عُبیده بن جرَّاح، عمروعاص و سعد بن ابی‌وقَّاص است که از خود نبوغ و مهارت در رهبری ارتش نشان دادند که منجر شد تاریخ‌نگاران نامشان را در کنار کشورگشاهای بزرگ جای دهند.[۱۱]

نظرهای دینی در مورد خلافت راشدین

نظر مسلمانان اهل سنت

چهار فرقهٔ مذهبی سنی‌ها (حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی) به‌طور قطع دولت خِلافت راشدین را عادل‌ترین دولت اسلامی می‌دانند که از نظر اسلامی هم بیشترین نزدیکی به اسلام واقعی از نظر عدل، دین‌داری و حکومت‌داری را داشته‌است. به اعتقاد آن‌ها خلیفه‌های راشدین با هم برابرند و هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارند. رویدادی که در زمان علی اتفاق افتاد، تنها اختلاف نظر سیاسی دنیوی بوده‌است که در هر زمان و هر دولتی روی می‌دهد. همچین سنی‌ها آن اختلاف را رها کرده‌اند تا خدا بینشان قضاوت کند، بدون اینکه یکی را دوست داشته و از دیگر نفرت داشته باشند. حدیثی از احمد بن حنبل دارند که از سفینة أبو عبد الرحمن نقل می‌کند که: «پیامبر خدا گفت:جانشینی من در این امت سی سال است؛ بعد از آن تبدیل به پادشاهی می‌شود».[۲۱۱][۲۱۲] الگوی خلافت راشدین بخصوص در زمان ابوبکر و عمر، از نظر کسانی که خواستار خلافت در زمان کنونی هستند مورد تأیید است.[۲۱۳]

نظر مسلمانان شیعه

  • شیعیان امامی: تمامی شیعیان امامی اعتقاد دارند که جانشینی پیامبر حق علی بن ابی‌طالب و نسلش بوده‌است. آن‌ها اعتقاد دارند که پیامبر این را قبل از وفاتش به علی وصیت کرده بود. به همین دلیل اعتقاد شیعه دوازده‌امامی این است که امامت جزء اصول دین است.
    • نظر شیعهٔ زیدیَّه: زیدیه بر این باورند که «امامت فرد شایسته با وجود فرد شایسته‌تر مجاز است»، آن‌ها می‌گویند که خلافت ابوبکر، عمر و عثمان صحیح است. زیدیه به این خلفا فحش نمی‌دهند و تبری نمی‌جویند؛ ولی هم‌نظر با جعفریه بر این باورند که علی شایسته‌ترین کس برای خلافت بوده‌است.[۲۱۴]
  • نظر دروزی‌ها: دروزی‌ها بر این باور هستند که خدا داناتر است که عمر، ابوبکر و عثمان شایسته‌تر از علی بودند یا برعکس. دروزی‌ها اعتقاد دارند چون خدا در قرآن گفته‌است که مرگ هیچ‌کس را به تأخیر نمی‌اندازد، در این صورت اگر علی خلیفه می‌شد، ابوبکر، عمر و عثمان در زمان خلافتش می‌مردند و در نتیجه نمی‌توانستند کمک‌هایی که به اسلام کردند انجام دهند و در زمان خلافت علی می‌مردند. پس خواست خدا بوده که قبل از علی خلیفه باشند. دروزی‌ها ترتیب به خلافت رسیدن ابوبکر، عمر، عثمان و علی را بهترین شکل می‌دانند ولی از لحاظ جایگاه دینی علی در صدر قرار دارد.[۲۱۵]

توضیح‌ها و یادداشت‌ها

 

پانویس

    منابع

    دانشنامه‌ها

    کتاب‌ها

    Robinson, Chase F.. The New Cambridge History of Islam, Volume 1. vol. 1. Cambridge University Press, 2010. ISBN ‎9780521515368.

    کتاب‌ها برای مطالعه بیشتر

    پیوند به بیرون

    اسلام آنلاین بازدید : 278 سه شنبه 17 مهر 1397 نظرات (0)

     

    رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز (دوشنبه) در دیدار جمعی از مسئولان و دست‌اندرکاران حج، فرمان خداوند متعال برای تجمع مسلمانان در یک زمان و مکان خاص برای انجام فریضه حج را حامل جنبه‌ها و پیام‌های سیاسی مهمی همچون «لزوم ارتباط و هم‌افزایی مسلمانان» و «نشان دادن اقتدار امت اسلامی» دانستند و خاطرنشان کردند: علاوه بر جنبه معنوی حج که بسیار مهم است، باید این حقایق و اهداف اسلامی نیز برجسته و برای آنها برنامه‌ریزی و اقدام شود.

    به گزارش عصرایران - مقام معظم رهبری «ارتباط با آحاد امت اسلامی در حج»، «رساندن پیام انقلاب اسلامی به زائران و زدون شبهات و ابهامات آنها»، «زمینه‌سازی برای ایجاد یا تقویت ارتباطات جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورهای اسلامی» و «همزیستی برادرانه با فرقه‌های اسلامی» را از جمله پیام‌های سیاسی و لازم برای جهان اسلام در ایام حج خواندند و تأکید کردند: حج باید برای جمهوری اسلامی آبروآفرینی کند، بنابراین نباید جنبه‌های سیاسی حج فراموش شود و حج ابراهیمی یعنی حجِ پس از انقلاب اسلامی با حجِ قبل از آن و حجِ کشورهایی که بویی از مبانی اسلام و انقلاب اسلامی نبرده‌اند، متفاوت است.

    ایشان با اشاره به مانع‌‌تراشی‌های دولت سعودی در برگزاری مراسم دعای کمیل افزودند: باید با تلاش و ابتکار از این موانع و خسارتها عبور کرد.

    رهبر انقلاب اسلامی همچنین از تخریب گسترده آثار اسلامی مانند آثار منسوب به پیغمبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، خلفا و مجاهدان صدر اسلام به بهانه توسعه حج بشدت انتقاد کردند و گفتند: در حالی که کشورهای مختلف از آثار تاریخی خود با دقت محافظت و حتی گاهی برای پُر بار نشان دادن تاریخ و گذشته‌شان، آثاری را جعل می‌کنند، تاکنون آثار اسلامی زیادی در مکه و مدینه تخریب شده است.

    ایشان سازمان حج و زیارت و دستگاههای ذی‌ربط را به انجام کار و ابتکار و تماس با مسئولان حج در دیگر کشورهای اسلامی برای جلوگیری از تخریب بقایای آثار اسلامی موظف کردند.

    رهبر انقلاب اسلامی همچنین مسئولان حج را به استفاده از ابزارهای نو بویژه فضای مجازی برای ارتباط با زائران دیگر کشورها در ایام حج و نیز هم‌افزایی و همکاریِ بیش از پیش با یکدیگر، توصیه و از زحمات یکایک دست‌اندرکاران حج امسال تشکر کردند.

    پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین قاضی‌عسکر نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی و آقای محمدی رئیس سازمان حج و زیارت گزارشی از اقدامات و فعالیت‌های انجام گرفته در بخشهای فرهنگی و اجرایی حج بیان کردند.

    اسلام آنلاین بازدید : 348 دوشنبه 16 مهر 1397 نظرات (0)
     

     

    سخنگوی نیروهای ائتلاف آمریکایی مستقر در سوریه هم با تایید حمله موشکی بامداد دوشنبه، اظهار کرد که نظامیان این کشور مشغول ارزیابی هرگونه آسیب احتمالی هستند.

    سی‌ان‌ان مدعی شد: موشک‌های ایران در نزدیکی آمریکایی‌ها فرود آمد

    به گزارش جماران؛ یک مقام وزارت دفاع آمریکا عصر دوشنبه در گفت وگو با خبرگزاری سی‌ان‌ان ادعا کرد، موشک‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که به مقر سرکردگان جنایت تروریستی اهواز شلیک شده، در فاصله کمتر از سه مایلی (5 کیلومتری) نظامیان آمریکایی فرود آمده است.

    این مقام که به نامش اشاره نشده است، گفت که دولت آمریکا «به دقت تحولات مرتبط را زیر نظر گرفته است».

    همزمان «شان رایان» سخنگوی نیروهای ائتلاف آمریکایی مستقر در سوریه هم با تایید حمله موشکی بامداد دوشنبه، اظهار کرد که نظامیان این کشور مشغول ارزیابی هرگونه آسیب احتمالی هستند.

    وی تاکید کرد که آمریکا پیش از وقوع حمله موشکی، هشداری در این ارتباط از سوی ایران دریافت نکرده بود.

    روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بامداد دوشنبه با انتشار اطلاعیه‌ای، از هدف قرار دادن مقر سرکردگان جنایت تروریستی اهواز خبر داد. 

    در این عملیات که با نام «ضربت محرم» و با رمز مقدس «یا حسین (ع)» انجام شد، 6 فروند موشک بالستیک میان برد از پایگاه های موشکی نیروی هوا فضای سپاه در غرب کشور شلیک شد و از فاصله 570 کیلومتری، جنایتکاران در شرق فرات در کشور سوریه را هدف قرار داد.

    در بیانیه سپاه آمده است که متعاقبا 7 فروند پهپاد رزمی این نیرو هم مواضع و مقرهای تجمع و پشتیبانی تروریست های مزدور استکبار جهانی را بمباران کردند.

    بیانیه می‌افزاید: بر اساس اطلاعات و گزارشهای دقیق دریافتی، در این عملیات تعدادی از سرکردگان و عناصر موثر جنایت اخیر تروریست ها به هلاکت رسیده و یا مجروح شده‌اند و همچنین زیرساخت های آمادی و انبار ذخیره مهمات آنان منهدم گردید.

    حمله موشکی سپاه به تلافی اقدام تروریست‌های مسلح در اهواز صورت گرفت. افرادی مسلح صبح 31 شهریور در جریان رژه نیروهای مسلح به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس در اهواز، با پوشیدن لباس مبدلِ سپاه و بسیج به مردم و جایگاه مسئولان، فرماندهان ارشد نظامی و انتظامی حمله کرده بودند.

    در این حادثه تروریستی 24 نفر شهید و 60تن مجروح شدند. کودکان و غیرنظامیان در میان قربانیان هستند.

    اسلام آنلاین بازدید : 320 یکشنبه 15 مهر 1397 نظرات (0)

    شفقنا اقتصادی_ یک بانک بحرینی از افتتاح شعبه جدید خود در آلمان با هدف ارائه خدمات بانکداری بدون ربا خبر داد.

    به گزارش شفقنا اقتصادی، بانک “البراقع” در بیانیه‌ای اعلام کرد نخستین شعبه خود را در آلمان با هدف ارائه خدمات دیجیتالی بدون نرخ بهره به مشتریانش در اروپا افتتاح کرده است. این بانک که در مناطق مختلفی از جهان نظیر آسیا، خاورمیانه و آفریقا فعال است اعلام کرد مدیریت شعبات ترکیه این کشور این شعبه را تاسیس کرده است.

    ملک شاه اوتکو- مدیرعامل این بانک گفت: ارائه خدمات بانکداری الکترونیکی، مهم‌ترین استراتژی این بانک برای فعالیت در بازار اروپا خواهد بود و تخمین میزنیم ۲۰ میلیون مسلمان ساکن قاره اروپا به این خدمات نیاز داشته باشند.

    این بانک نخستین بانکی نیست که به فکر ارائه خدمات بانکداری اسلامی به مشتریان آلمانی افتاده است، در سال ۲۰۱۵ نیز بانک مشترک ترکیه و کویت شعبه‌ای در آلمان افتتاح کرد که به دلیل عدم استقبال مشتریان و کمبود قوانین مربوط به فعالیت‌های بانکداری اسلامی در آلمان، موفقیت چندانی کسب نکرد.

    بنابر گزارش ایسنا، انگلیس کماکان بزرگ‌ترین قطب مالی و بانکی اسلامی در اروپا است و پس از این کشور، ایرلند و لوکزامبورگ میزبان بیشترین تعداد موسسات بانکی و مالی اسلامی هستند.

    انتهای پیام

    اسلام آنلاین بازدید : 1661 شنبه 14 مهر 1397 نظرات (0)

     

     

    نقشه‌ مناطق سنی نشین کشور

    همانطور که در نقشه‌ مشاهده‌ میشود، اهل سنت ایران در مناطق مرزی و اطراف کشور پراکنده‌ هستند و در مجموع در 15 استان کشور بسر می برند.

    استانهای: کردستان، بلوچستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، کرمانشاه‌، آذربایجان غربی، هرمزگان، گلستان (ترکمن صحرا)، اردبیل، گیلان، فارس (شیراز)، بوشهر، خوزستان و اهل سنت مقیم پایتخت ( تهران ).

     اهل سنت کردستان ( استانهای: کردستان، کرمانشاه‌ و آذربایجان غربی )

    اهل سنت خراسان ( استانهای: خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی )

    اهل سنت جنوب ( استانهای: فارس، هرمزگان و بوشهر )

    اهل سنت بلوچستان ( استان سیستان و بلوچستان )

    اهل سنت ترکمن صحرا ( استان گیلان )

    اهل سنت شمال ( استانهای اردبیل و گیلان )

    اهل سنت احواز ( استان خوزستان )

    اهل سنت مرکز ( استان تهران )

     هل سنت در ایران دومین گروه مذهبی را تشکیل می‌دهند. سنیها در ایران از سال۹۷۵ میلادی غزنویان و بعد از آنها سلجوقیان و خوارزمشاهیان تا تهاجم مغول به ایران در ایران حاکمیت می‌کرده‌اند. این گروه هم‌اکنون ۸٫۳ درصد جمعیت کل ایران را تشکیل می‌دهد.

    پس از فتح اعراب (۶۴۰ میلادی) ایرانیان بتدریج به دین اسلام گرویدند، لذا اسلام دین رسمی و بخشی از دولت ایران شد. دین اسلام بشکل سلطه سنی‌ها در ۹ قرن اول اسلامی تاریخ مذهبی ایران را تشکیل می‌داد. بعبارتی تا قبل از حکومت صفویه سنی‌ها بر ایران مسلط بودند و دوازده امامی‌ها (شیعیان) هم در اکثر نقاط کشور پراکنده بودند. هژمونی سنی‌ها در ایران مانع از حضور شیعیان نبود. شاه اسماعیل صفوی (۱۴۸۷ – ۱۵۲۴ میلادی برابر ۸۶۶–۹۰۳ شمسی) دین رسمی ایران را شیعه اعلام کرد؛ و لذا در دوران حکومت صفویه اکثر ایرانیان به تشیع روی آوردند. صفویان (۹۰۷ تا ۱۱۴۵ شمسی) در عین داشتن قدرت سیاسی نتوانستند همه ایرانیان را بطور کامل پیرو تشیع کنند..[۱]

    آمار اقلیت‌های مذهبی در ایران

    بر اساس وقایع نگار جهانی سازمان سیا، حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد ایرانیان شیعی مذهب هستند. حدود ۵ تا ۹ درصد دیگر پیرو شاخه‌های سنی و صوفی و ۰٫۶٪ عضو اقلیت‌های مذهبی غیر اسلامی، از جمله بهائیان، ماندانها، یارسانیها، زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان هستند.

    تسنن در جهان

    تقسیم جمعیت شناختی بین دو دسته‌بندی شیعه و سنی دشوار است اما یک تقریب خوب این است که ۸۵ تا ۹۰ درصد مسلمانان جهان سنی هستند و ۱۰ تا ۱۵ درصد شیعه هستند. بیشتر شیعیان پیرو مذهب دوازده امامی اند. سنی‌ها در اکثر جوامع مسلمان اکثریت دارند: در آسیای جنوب شرقی، چین، جنوب آسیا، آفریقا و بیشتر کشورهای عربی. شیعیان اکثریت شهروندان را در ایران، آذربایجان، عراق، بحرین، لبنان، تشکیل می‌دهند و همچنین اقلیت سیاسی قابل توجهی در پاکستان، سوریه، یمن و هند هستند.

    پس از انقلاب اسلامی

    بعد از انقلاب ۱۳۵۷ رهبران سنی استان‌های کردستان، سیستان و بلوچستان و خراسان حزب جدیدی بنام شمس که مخفف شورای مرکزی سین‌ها می‌باشد، را تشکیل دادند. اما ۶ ماه بعد این حزب به علت حمایت شدن از سوی عربستان سعودی و پاکستان به تعطیلی کشیده شد و رهبران آنها دستگیر و حسابهای بانکی آنها هم بسته شد.[۲]

    براساس گزارش‌های منتشر شده در تاریخ ۲ تیر ۱۳۹۶ دستگیری و بازداشت روحانیون اهل سنت در غرب ایران از سوی دولت ادامه دارد. در این تاریخ عبدالکریم آذرین، محمد خضر نژاد و علی ایوبی روحانیون اهل سنت در این منطقه بازداشت شده‌اند. با اینکه مدت زمان حبس ۶ ماهه رضا عبدی تمام شده مسؤلین زندان تبریز او را آزاد نمی‌کنند نامبرده سال ۱۳۹۴ با فشار اداره اطلاعات ارومیه از امامت مسجد قدس در منطقه اسلام‌آباد ارومیه برکنار شد. گفته شده علت دستگیری او مقاومت وی در مقابل بستن مدرسه دینی اهل سنت صلاح‌الدین ایوبی بوده‌است.[۳]

    در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ خبر افزایش اعمال سرکوب علیه اقلیت سنی در ایران به دنبال دو تهاجم در تهران منتشر گردید؛ و نگرانیها نسبت به اعدام‌های جمعی در میان زندانیان سنی افزایش یافت در این گزارش‌ها اشاره شده‌است که بیش از ۲۵نفر از اهل سنت در زندان رجایی شهر به اتهام‌هایی مثل محاربه و فساد در روی زمین در دادگاه اعدام شدند.[۴]

    طبق گزارشهای دریافتی در روز ۹ تیر ۱۳۹۶ محمدعلی آفرین امام جمعه شهرستان ویس در خوزستان در خطبه‌های خود به اعتقادات اهل سنت توهین کرد و چون قبلاً سابقه توهین به اعتقادات این مذهب اسلامی را داشته مورد تهاجم یکی از پیروان اهل سنت این شهر قرار گرفت.[۵]

    موضع‌گیری‌ها

    سازمان ملل

    در پنل ضد نژادپرستی سازمان ملل متحد که در اوت ۲۰۱۰ برگزار شد آمده‌است: دولت ایران تبعیضهای فراوانی علیه اقلیتهای موجود در کشور را مرتکب می‌شود؛ و از ایران خواست تا با اینگونه نژادپرستی‌ها مبارزه کند. پنل سازمان ملل متحد گفت: عرب‌ها، کردها و سایر اقلیت‌ها در ایران علت قومیت خود در معرض تبعیض قرار دارند. سازمان ملل متحد از ایران خواست تا با نژادپرستی علیه جوامع عرب، آذری، بلوچ، کرد و دیگر جوامع غیر شهروند مبارزه کند.

    خبرگزاری آسوشیتد پرس در ۲۷ اوت سال ۲۰۱۰ نوشت: «پنل مبارزه با نژادپرستی سازمان ملل متحد اعلام کرد دولت ایران برای اعراب، کردها و دیگر اقلیت‌های قومی تبعیض قائل است. پنل سازمان ملل متحد می‌گوید که اعراب، کردها و سایر اقلیت‌ها در ایران با تبعیض قومی مواجه هستند. کمیته تبعیض نژادی سازمان ملل متحد اضافه می‌کند اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی از حقوق مشابه در آزادی بیان، بهداشت و مسکن مانند دیگر گروه‌های قومی برخوردار نیستند. این کمیته روز جمعه در گزارشی از ایران خواستار شد تا انواع تبعیض را پایان دهد و اطلاعات واضح‌تری را برای گزارش‌های آینده ارائه کند. پنل سازمان ملل متحد در ژنو همچنین ادعاهای ایران را مبنی بر اینکه تبعیض علیه زنان و اقلیت‌های مذهبی مانند بهائیت توسط کنوانسیون مبارزه با نژادپرستی ۱۹۶۹ در ایالات متحده نادیده گرفته شده را رد کرد.»[۶]

    حقوق بشر سازمان ملل اشعار می‌دارد که اقلیت سنی مانند سایر اقلیتها طبق قانون ایران از پست‌های دولتی مثل وزارت؛ سفیر؛ استاندار؛ شهردار و مانند اینها منع شده‌اند. مدارس سنی‌ها و مساجدشان تخریب گردیده‌است و رهبران اهل تسنن دستگیر و اعدام یا تبعید شده‌اند اخبار تأیید نشده حاکی از آن است که اقلیت سنی در ایران از آزادی مذهب نیز برخوردار نیستند.[۶]


    اسلام آنلاین بازدید : 433 جمعه 13 مهر 1397 نظرات (0)

    به گزارش «شیعه نیوز»، از منطقه خاورمیانه به عنوان مهد تمدن یاد می شود، منطقه ای که تمامی ادیان اللهی از آن ظهور یافته و محل اتصال سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا محسوب می شود. وجود ذخائر عظیم انرژی و شاهراه های حیانی در این منطقه نظیر تنگه بسفر، داردانل، کانال سوئز، تنگه هرمز، باب المندب و.... همگی بر اهمیت این منطقه افزوده تا بدان جا که زمینه رقابت گسترده ای را میان قدرت های بین المللی جهت ظهور و بسط نفوذشان در خاورمیانه فراهم نموده است.

    خاورمیانه از گذشته های بسیار دور محل سکونت بسیاری از جوامع، مذاهب و فرق بوده و بر خلاف آن چه این روزها و با شکل گیری گروه های تکفیری طرح گرده اند و منطقه فوق الذکر را جزو مناطقی می نامند که در آن تنش های فرقه ای در سطح بالایی از خود قرار  دارد، سده ها شاهد زیست اقوام، ملل و مذاهب متعدد در کنار یکدیگر بوده است.

    تمرکز و تاکید بر فرقه گرایی از سوی دشمنان منطقه، ما را بر آن داشت با ارائه نقشه هایی به نحوه زیست مسالمت آمیز مسلمین اعم شیعیان و اهل سنت در طول قرن های گذشته و در کنار یکدیگر بپردازیم. در خلال اشاره به موضوع فوق، به سایر مباحث اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر این منطقه عموما مسلمان نشین نیز اشاراتی خواهد شد.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


    در نقشه فوق به محل سکونت هر یک از مذاهب و ادیان در خاورمیانه اشاره شده است. مناطق سبز پر رنگ محل سکونت شیعیان اعم شیعیان اثنی عشری، زیدی و اسماعیلی بوده و مناطق سبز کم رنگ متعلق به اهل سنت اعم از شافعی، حنفی و مالکی می باشد. مناطق سفید رنگ خالی از سکنه بوده و مناطق اندک بنفش واقع در قلب شبه جزیره عربستان وهابی می باشند. مناطق زرد رنگ در جنوب عمان و یمن متعلق به فرقه اباضی (خوارج) بوده و رنگ های گزینه پنج و شش به ترتیب به سکونت گاه مخلوطی از شیعه-سنی و شیعه -وهابی اختصاص دارد. در ادامه و در گزینه های هفت و هشت به شهرها و مکان های مقدس شیعه هم چون مشهد، کربلا، قم و... اشاره است. مناطق صورتی، نارنجی و قرمز نیز به ترتیب به محل سکونت مسیحیان، یهودی ها و زرتشتی ها اختصاص یافته است.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


    نقشه دوم نیز مشابه نقشه اول بوده و فقط در تقسیم بندی ها اندکی متفاوت می باشند. بر مبنای این نقشه به ترتیب از بالا به پایین گزینه های فوق درج شده است: سنی (شافعی، مالکی، حنفی و حنبلی)، شیعه (جعفری، اسماعیلی و زیدی)، شیعه (علوی ها، یارسانی ها و...)، اباضی ها، وهابی، مسیحیان، یهودیان، زرتشتی ها، دیگر عقاید، عقاید آفریقایی و عقاید مخلوط.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

    جدول شماره سه به گروه های قومی متعدد موجود در خاورمیانه اشاره دارد. بر این مبنای این نقشه به ترتیب عرب ها (زرد رنگ) با 44.2 درصد بیشترین جمعیت خاورمیانه را به خود اختصاص داده و پس از آن ها به ترتیب فارس ها (نارنجی رنگ) با 16.7 درصد، ترک ها (سبز رنگ) 16.5 درصد، کردها (جیگری رنگ)  9.8 درصد، دیگر قومیت ها (خاکستری رنگ) 8.8 درصد و آذری ها (آبی پر رنگ) 3.7 درصد جمعیت منطقه را به خود اختصاص داده اند. در درون نقشه به زبان ها و گویش های مختلف موجود در منطقه و در برخی کشورها به طور جزئی پرداخته شده است. برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر و مطالعه جزئیات قومی، نژادی و زبانی حاکم.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    در جدول زیر میزان مسلمانان در کشورهای مختلف جهان را مشاهده می کنید. عموم کشورهایی با اکثریت مسلمان در شمال آفریقا و غرب و جنوب آسیا واقع شده اند.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    در این نمودار به تفکیک کشورهای منطقه نشان داده شده است که چه تعداد از دانشجویان این کشورها را خانم ها و چه تعداد را آقایان تشکیل می دهند.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    میزان با سوادی در کشورهای خاورمیانه به تفکیک زنان از مردان.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

    اساسا چهار سبک حکومت در کشورهای اسلامی وجود دارد. کشورهایی نظیر ایران، پاکستان، افغانستان و عربستان حکومت دینی است که با رنگ سبز پر رنگ در نقشه نشان داده شده اند. حکومت هایی که مذهب نقشی اساسی در آن ها دارد با رنگ سبز متفاوتی مشخص گردیده اند مانند مصر، عراق و لیبی. دسته سوم کشورهایی هستند که در این باره اعلام موضع نکرده اند که با رنگ قهوه ای مشخص شده اند. دسته ی چهارم اما صراحتا خود را دولتی سکولار نامیده اند مانند ترکیه و جمهوری های آسیای میانه.



    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

    بیشترین کاربران اینترنت در منطقه را ایرانی ها تشکیل می دهند. عربستان سعودی، اسرائیل، سوریه و امارات در جایگاه های بعدی قرار دارند. البته بایستی ذکر کرد که جمعیت کثیر ایران نسبت به سایر کشورهای منطقه عملا ایران را در جایگاه اول گذارده است.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

    جدول فوق وزن جمعیت مسلمانان را در کشورهای مختلف نشان می دهد. مسلمانان حدود یک چهارم ساکنین زمین را تشکیل می دهند.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    نقشه فوق کشورهای مختلف من جله اعضای خاورمیانه را بر مبنای شاخص های جهانی صلح طبقه بندی کرده است. بر مبنای این  جدول و آمار ایران در جایگاه نسبتا پایینی قرار گرفته اما نسبت به شماری از کشورهای آسیایی و آفریقایی در جایگاه برتری قرار دارد. در رابطه با شاخص های مورد توجه قرار داده شده مقامات ایرانی بارها تردیدهایی را وارد دانسته اند. به هر حال تمامیت خاورمیانه در رابطه با شاخص های امنیتی در موقعیت مناسبی قرار ندارد.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    تصویر خاورمیانه در طول شب از طریق عکس برداری از فضا.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    در نقشه فوق میدان های بزرگ نفتی و گازی موجود در خاورمیانه و هم چنین خطوط انتقال گاز و نفت مشخص گردیده اند.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    نمودار فوق شاخص بیکاری در میان جوانان را در خاورمیانه و سایر مناطق جهانی مقایسه کرده و آورده است که خاورمیانه بیکارترین منطقه جهان برای جوانان است.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    نقشه برداری بر مبنای اتصال به اینترنت و تمرکز بر سرعت بالای آن در خاورمیانه.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

    گزارش فوق بر مبنای آمارهای سال 2012 سازمان ملل مشخص گردیده و در آن قیمت مواد غذایی، تغذیه و تلاش برای دسترسی به اهداف توسعه هزاره میان خاورمیانه و کشورهای در حال توسعه مقایسه ای صورت پذیرفته است.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

     

    زبان عربی به ده ها گویش مجزا می شود. از طریق در این نقشه می توانید به چگونگی توزیع گویش های عربی در تمامی جهان عرب دسترسی داشته باشید.

     

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


    از رژیم اسرائیل هم چنان به عنوان بزرگترین معضل خاورمیانه یاد می شود. تصویر فوق نشان می دهد که چه کشورهایی فقط اسرائیل را به رسمیت شناخته اند (آبی پر رنگ)، چه کشورهایی هم صهیونیست ها و هم بخشی از ارتباطات بین المللی فلسطینی ها را به رسمیت شناخته (آبی کم رنگ). کشورهای خاکستری رنگ هر دو طرف معامله را به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته اند. کشورهای سبز کم رنگ فلسطین را به رسمیت شناخته و اندک ارتباطاتی با اسرائیل نیز دارند و کشورهای مطلقا سبز رنگ موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناخته اند.

    شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


    تصویر فوق نیز میزان توسعه کشورها را بر مبنای شاخص های جهانی و رفاه موجود مورد بررسی قرار داده است. کشورهای خاورمیانه در این مقوله از وضعیت متوسطی برخوردارند.

    اسلام آنلاین بازدید : 331 چهارشنبه 11 مهر 1397 نظرات (0)

     

    از مذاهب اسلام
    اهل سنت

     

    مذاهب فقهی

    حنفی · مالکی · شافعی · حنبلی

    مذاهب کلامی

    ماتریدی · اشاعره · اثری · معتزلی

    جنبش‌های فکری اهل سنت

    دیوبندی · بریلوی · سلفی

    ارکان دین اسلام

    نماز · روزه · شهادت · زکات · حج

    خلفای راشدین

    ابوبکر · عمر · عثمان · علی

    صحابه

    سعید بن زید · زبیر · طلحه
    سعد بن ابی‌وقاص · عبدالرحمن بن عوف
    ابوعبیده جراح

    مبانی فقه

    قرآن · سنت · اجماع · قیاس · اجتهاد

    کتب حدیث

    صحیح بخاری · صحیح مسلم · سنن نسائی
    سنن ابوداوود · سنن ترمذی· سنن ابن ماجه
    الموطأ

    مکان‌های مقدس

    مکه · مدینه
    بیت‌المقدس

    مذهب سُنّی یکی از مذاهب دین اسلام است. اهل سنت و جماعت معتقدند که محمد، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌است. باوجود این، احادیث پیامبر همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین و وقوع غدیر خم را رد نمی‌کنند، ولی مناسبت آن‌ها را در مورد تعیین جانشینی علی بن ابی طالب تأیید نمی‌نمایند و معتقدند باید مسلمانان با تشکیل شورا یکی از افراد جامعه را به عنوان خلیفهٔ خود برگزینند [نیازمند منبع]، هر چند که برای تعیین خلفای بعدی، این اصل زیر پا گذاشته شد و اجماع صورت نگرفت. از این رو پس از درگذشت محمد و قبل از تدفین وی، نخست با تشکیل شورا در سقیفه بنی ساعده، با اینکه همهٔ مسلمانان یا نمایندگان همهٔ مسلمانان در شورا شرکت نداشتند (از جمله عباس عموی پیغمبر و علی بن ابیطالب داماد ایشان)، طبق سنت شورا و بیعت، ابوبکر را که از صحابه (یاران) و نزدیکان محمد بود برای خلافت بعد از محمد بر جامعه مسلمانان انتخاب کردند.

    این چهار تن به همراه امام حسن که مدت خلافت کوتاهی داشته‌اند به خلفای راشدین معروف اند که به ترتیب عبارت‌اند از:

    مسلمانان اهل سنت، قرآن را کتابی محفوظ می‌دانند و اسلام را در پیروی از قرآن و سنت محمد می‌دانند، هرچند که عمر (خلیفهٔ دوم) کتاب خدا و عمل به آن را کافی می‌دانست. آنان در مسایل فقهی، ابتدا قرآن و سپس احادیث محمد و بعد از آن احادیث معتبر صحابه و اجماع را مورد استفاده قرار می‌دهند.

    مذهب اهل سنت در دو مکتب اصولی اعتقادی (کلامی) یعنی اشعری و ماتریدی و از لحاظ علوم فقهی به چهار مذهب فروعی و عملی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم می‌گردد.

    جستارهای وابسته

    اسلام آنلاین بازدید : 351 سه شنبه 10 مهر 1397 نظرات (0)
     
    در حال خواندن:

    شیعه و سنی؛ شباهت ها و تفاوت ها

     
    شیعه و سنی؛ شباهت ها و تفاوت ها

     

    • d
    اندازه متن Aa Aa

    در جریان رقابتها و درگیریهای سالهای اخیر در خاورمیانه، رسانه ها بطور مستمر به «شیعه» و «سنی»، بعنوان دو شاخه اصلی دین اسلام ارجاع می دهند و این دو مفهوم را در جهت روشن کردن ریشه های برخی اختلافات سیاسی موجود، به کار می گیرند.

    با وجود اینکه این دو مفهوم به گوش بسیاری از غیر مسلمانان آشناست، با این حال جزییات میان این دو مذهب شیعه و سنی برای بسیاری هنوز مبهم است.

    شیعه جنبشی است در اسلام که بیشتر ریشه سیاسی دارد گرچه اختلاف میان سنی و شیعه در بحث امامت ابعاد الهیاتی هم یافته است. پس از مرگ پیامبر اسلام در سال ۶۳۲ میلادی، گروهی که بعنوان شیعیان شناخته شدند خواهان انتقال قدرت سیاسی به علی، داماد و پسر عموی پیامبر و پس از او به فرزندان ذکور علی بودند.

    در طول قرنها، اختلافات مذهبی میان شیعیان و سنی ها در راستای تمایزات سیاسی اولیه توسعه یافته است. شیعیان بین ۱۰ تا ۱۳ درصد جمعیت ۱.۶ میلیاردی مسلمانان جهان را تشکیل می دهند. آنها علی را جانشین حقیقی پیامبر و خلیفه الهی می دانند. شیعیان جانشینان پیامبر را «امام» خطاب می کنند که از دانشی الهی برخوردارند.

    پیامبر اسلام بطور قطعی جانشینش را مشخص نکرد (ادعایی که مورد قبول شیعیان نیست. شیعیان معتقدند که محمد در جریان مراسم غدیر خم علی را وصی و جانشین خود معرفی کرده است) و جامعه قبیله ای عرب که بتازگی به اسلام گرویده بودند بعد از مرگ محمد به شدت متزلزل شده بود. پیروان محمد با عجله تلاش کردند که جانشین او را منصوب کنند. آنها با اجماع، ابوبکر یکی از نزدیکترین دوستان پیامبر و پدر همسر محمد را بعنوان نخستین «خلیفه» انتخاب کردند.

    بر اساس منابع شیعی، محمد، دامادش علی را بعنوان جانشین انتخاب کرده است. اختلاف بین دو گروه بزرگ از مسلمانان از این لحظه تاریخی آغاز شد و کسانی که از علی در برابر ابوبکر دفاع می کردند، بعنوان شیعه شناخته شدند. کلمه عربی «شیعه» به معنای «پیرو» می باشد و اشاره به کسانی دارد که از جانشینی علی بعد از پیامبر حمایت می کردند و بعنوان شیعیان علی شناخته می شوند.

    با وجود همه این اختلاف ها علی در دوران سه خلیفه اول مسلمانان یعنی ابوبکر، عمر و عثمان، مشاور آنها بود و بعد از کشته شدن عثمان، در سال ۶۵۶ میلادی بعنوان چهارمین خلیفه مسلمین انتخاب شد و بمدت ۵ سال قدرت را در دست داشت.

    اختلاف و شکاف میان دو شاخه اصلی دین اسلام هنگامی بیشتر شد که حسین، پسر علی خلیفه اول مسلمانان، در سال ۶۸۰ میلادی در کربلا توسط نیروهای خلیفه حاکم کشته شد. پس از قتل حسین، خلفای سنی قدرت سیاسی را تصاحب کردند و با تثبیت جایگاه خود شیعیان را به حاشیه زندگی سیاسی راندند.

    بر اساس یافته های پژوهشی «مرکز تحقیقات پیو» درباره مذهب و زندگی عامه، در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، حداقل ۴۰ درصد سنی ها معتقدند که شیعیان مسلمان واقعی نیستند. در همین حال شیعیان، اهل سنت را به تعصب مذهبی متهم می کنند و معتقدند که تعصب مذهبی آنها زمینه مناسبی برای افراطگرایی اسلامی ایجاد کرده است.

    تفاوتها در اعمال مذهبی

    از نظر اعمال مذهبی، شعیان و سنی ها هر دو در طول شبانه روز هفده رکعت نماز می خوانند. با این حال، شیعیان معمولا نماز ظهر و عصر ومغرب و عشا را همزمان به جای می آورند. قرآن محور اصلی تعالیم شیعیان و سنی هاست و دومین منبع مهم شناخت مذهبی برای هر دو شاخه اسلام، «سنت پیامبر» است که از نظر عموم مسلمانان مسیر اصلی زندگی اسلامی را نشان می دهد و بخش مهمی از آن تحت عنوان «احادیث» توسط مسلمانان نقل می شود. با این حال شیعیان سخنان امامان شیعه را نیز تحت عنوان «روایات» حاوی ارزشی همطراز با حدیث می دانند.

    از نظر ایدئولوژیک، یکی از تفاوت های مهم میان این دو مذهب را می توان این نکته دانست که شیعیان، «امام» را دارای قدرت و اختیارات روحانی و بعنوان میانجی میان خدا و مومنان در نظر می گیرند. نزد شیعیان، امام تنها جانشین سیاسی ساده پیامبر نیست بلکه او همزمان جانشین معنوی و سیاسی او بر روی زمین است. به همین دلیل، شیعیان نه تنها مانند مسلمانان سنی به حج می روند و مناسک حج برای آنها اهمیت زیادی دارد بلکه به زیارت مقبره یازده تن از ۱۲ امام شیعه (امام دوازدهم شیعیان، مهدی از نظرها غایب است و بر اساس نظر شیعیان روزی ظهور خواهد کرد تا حکومت ایده آل اسلامی را بنا کند) نیز می روند و برای آنها قبر این امامان مقدس و شایسته زیارت است.

    شیعیان و سنی ها در اصول دین (توحید، نبوت و معاد) با هم مشترکند، همچنین، قرآن و سنت پیامبر، نماز (با اندکی اختلاف)، روزه و حج از اصول مشترک میان این دو شاخه اصلی از دین اسلام به شمار می رود.

    با این حال شیعیان به دو اصل دیگر هم معتقدند و این دو اصل را بعنوان اصول مذهب شیعه مطرح می کنند که شامل عدل الهی و امامت می باشد. از دیگر اعتقادات شیعیان می توان به مواردی چون: خمس (مالیاتی به میزان یک پنجم مال هر فرد که به دو قسمت شامل: سهم امام و سهم سادات تقسیم می شود)، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری (دوست داشتن خوبی ها و اهل حق و دوری گزیدن از بدی ها و اهل باطل).

    همچنین یکی دیگر از اصول فرعی مذهب شیعه (فروع دین) – که موضوعی بسیار
    بحث انگیز میان متفکران اسلامی است، مفهوم «جهاد» می باشد. بطور کلی متفکران اسلامی جهاد را در دو معنا به کار برده اند: اول: جهاد با نفس و با دشمنان درونی یا نفسانی که با هدف نزدیکی بیشتر به خداوند صورت می گیرد و در منابع گوناگون اسلامی از «جهاد با نفس» بعنوان بزرگترین جهاد یاد کرده اند و دوم: جهاد بر ضد دشمنان بیرونی برای دفاع از اسلام می باشد که می تواند همراه با کاربرد خشونت و یا عدم کاربرد آن باشد.

    هلال شیعی

    مفهوم «هلال شیعی» اخیرا با توجه بیشتر رسانه ها به تنش های سیاسی در خاورمیانه، برای مخاطبان به مفهومی آشنا تبدیل شده است. گذشته از ابعاد سیاسی این مفهوم، هلال شیعی به مناطق شیعه نشین میان ایران، عراق، سوریه، لبنان و بحرین گفته می شود که به شکلی یک هلال روی نقشه قابل رویت است. ملک عبدالله، پادشاه اردن برای نخستین بار این اصطلاح را در سال ۲۰۰۴ میلادی رسانه ای کرد.

    اسلام آنلاین بازدید : 333 دوشنبه 09 مهر 1397 نظرات (1)
    Print Email Short Link

    کد خبر: 758725

     

    در صفحه شخصی اینستاگرام نماینده مردم نایین و خور و بیابانک مطرح شد:

    دیدار نماینده مردم نایین و خور و بیابانک در مجلس شورای اسلامی با وزیر ورزش و جوانان

    نماینده مردم نایین و خور و بیابانک در مجلس شورای اسلامی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام از دیدار با وزیر ورزش و جوانان و پیگیری تکمیل سالن های ورزشی دو شهرستان و سایر موارد در حوزه ورزش و جوانان خبر داد.
    به گزارش خبرگزاری برنا- استان اصفهان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای ارتباط بی واسطه و مستمر با مردم، به انعکاس اقدامات، فعالیت ها، مواضع و دیدگاه های خود در شبکه های اجتماعی می پردازند.
    عباسعلی پوربافرانی، نماینده مردم نایین و خور و بیابانک در مجلس شورای اسلامی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام از دیدار با وزیر ورزش و جوانان و پیگیری تکمیل سالن های ورزشی دو شهرستان و سایر موارد در حوزه ورزش و جوانان  خبر  داد.
    وی در این پست مطرح کرد: در این دیدار دستور مساعد وزیر بر اختصاص حدود یک و نیم میلیارد تومان اعتبار برای بخشهای مختلف ورزشی صادر  شد.
    اسلام آنلاین بازدید : 321 دوشنبه 09 مهر 1397 نظرات (1)
    حجت‌الاسلام محمدحسنی:

    خیلی‌ها به امنیت جمهوری اسلامی ایران حسد می‌ورزند

    خبرگزاری میزان- رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش گفت: مردم در بازی «نوهد» هنگامی‌که حماسه‌آفرینی‌های تیپ ۶۵ نوهد را می‌بینند احساس غرور و امنیت می‌کنند و احساس امنیت داشتن، از نان شب هم برای مردم واجب‌تر است.
    احساس امنیت داشتن، از نان شب هم برای مردم واجب‌تر استبه گزارش خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری میزان، حجت‌الاسلام «عباس محمدحسنی» در مراسم رونمایی از نسخه اندروید بازی «نوهد» که صبح امروز در سازمان عقیدتی سیاسی ارتش برگزار شد، اظهار کرد: فرمانده ولایی نیروی زمینی ارتش برای ساخت این بازی موبایلی، حمایت‌ها و هدایت‌ها و تشویق‌های بسیار زیادی انجام دادند و این یک امتیاز است که یک فرمانده، دارای تفکر فرهنگی باشد.

    وی با بیان اینکه جنگ نظامی دشمن با ما که تمام شد جنگ دیگری تحت عنوان جنگ نرم بر ما تحمیل شد، گفت: جنگ سخت را باسواد و بی‌سواد و نظامی و غیرنظامی می‌فهمند، چون قابل احساس و مشاهده است، اما جنگ نرم را فقط متخصصان می‌فهمند و متاسفانه فقط برخی در این عرصه پای کار هستند.

    حجت‌الاسلام محمدحسنی با بیان اینکه رسالت فرهنگی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش حکم می‌کند که پرچم‌دار جنگ نرم باشد و بقیه را دنبال خودش بکشاند، یادآور شد: به گواه آمار، بازی موبایلی «مبارزه در خلیج عدن» که در سال گذشته ساخته شد، مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفت.

    رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش با بیان اینکه در آینده نزدیک بازی‌های دیگری متناسب با ماموریت‌ها و عملکرد ارتش ساخته خواهند شد، گفت: اگر ما به فکر بازی‌های کودکان و نوجوانان کشورمان نباشیم، دیگران و بیگانگان برای آن فکر می‌کنند.

    حجت‌الاسلام محمدحسنی ادامه داد: مردم در بازی «نوهد» هنگامی‌که حماسه‌آفرینی‌های تیپ ۶۵ نوهد را می‌بینند احساس غرور و امنیت می‌کنند و احساس امنیت داشتن، از نان شب هم برای مردم واجب‌تر است.

    وی در پایان گفت: خیلی‌ها به امنیت کشور ما حسد می‌ورزند و بخشی از این اقدامات تروریستی هم که گاه‌گاهی در کشور ما صورت می‌گیرد، به خاطر خالی کردن این حس حسادت بسیار زیاد است، ولی دشمنان باید بدانند این خودشان هستند که در آتش اقدامات تروریستی‌شان خواهند سوخت.

    انتهای پیام/
    اسلام آنلاین بازدید : 382 یکشنبه 08 مهر 1397 نظرات (0)
    شیعه
    Hadith Ali.svg
    درگاه تشیع
    عقاید
    فروع نماز • روزه • خمس • زکات • حج • جهاد • امر به معروف و نهی از منکر • تولی • تبری
    عقاید برجسته مهدویت: غیبت (غیبت صغری، غیبت کبرا)، انتظار، ظهور و رجعت • بدا • شفاعت و توسل • تقیه • عصمت • مرجعیت، حوزه علمیه و تقلید • ولایت فقیه • متعه • شهادت ثالثه • جانشینی محمد • نظام حقوقی
    شخصیت‌ها
    چهارده معصوم محمد • علی • فاطمه • حسن • حسین • سجاد • باقر • صادق • کاظم • رضا • جواد (تقی) • هادی (نقی) • حسن (عسکری) • مهدی
    صحابه سلمان فارسی • مقداد بن اسود • میثم تمار • ابوذر غفاری • عمار یاسر • بلال حبشی • جعفر بن ابی‌طالب • مالک اشتر • محمد بن ابوبکر • عقیل • عثمان بن حنیف • کمیل بن زیاد • اویس قرنی • ابوایوب انصاری • جابر بن عبدالله انصاری • ابن‌عباس • ابن مسعود • ابوطالب • حمزه • یاسر • عثمان بن مظعون • عبدالله بن جعفر • خباب بن ارت • اسامة بن زید • خزیمة بن ثابت • مصعب بن عمیر • مالک بن نویره • زید بن حارثه
    زنان: فاطمه بنت اسد • حلیمه • زینب • ام کلثوم بنت علی • اسماء بنت عمیس • ام ایمن • صفیه بنت عبدالمطلب • سمیه
    رجال و علما کشته‌شدگان کربلا • فهرست رجال حدیث شیعه • اصحاب اجماع • روحانیان شیعه • عالمان شیعه • مراجع تقلید
    مکان‌های متبرک
    مکه و مسجدالحرام • مدینه، مسجد النبی و بقیع • بیت‌المقدس و مسجدالاقصی • نجف، حرم علی بن ابی‌طالب و مسجد کوفه • کربلا و حرم حسین بن علی • کاظمین و حرم کاظمین • سامرا و حرم عسکریین • مشهد و حرم علی بن موسی الرضا
    دمشق و زینبیه • قم و حرم فاطمه معصومه • شیراز و شاه‌چراغ • کاشمر و حمزه بن حمزه بن موسی بن جعفر امامزاده سید مرتضی و آرامگاه سید حسن مدرس • آستانه اشرفیه و سید جلال‌الدین اشرف • ری و حرم شاه عبدالعظیم
    مسجد • امامزاده • حسینیه
    روزهای مقدس
    عید فطر • عید قربان (عید اضحی) • عید غدیر خم • محرّم (سوگواری محرم)، تاسوعا، عاشورا و اربعین) • عید مبعث • میلاد پیامبر • تولد ائمه • ایام فاطمیه
    رویدادها
    رویداد مباهله • رویداد غدیر خم • سقیفه بنی‌ساعده • فدک • رویداد خانه فاطمه زهرا • قتل عثمان • جنگ جمل • نبرد صفین • نبرد نهروان • واقعه کربلا • مؤتمر علماء بغداد • حدیث ثقلین • اصحاب کسا • آیه تطهیر • شیعه‌کُشی
    کتاب‌ها
    قرآن • نهج‌البلاغه • صحیفه سجادیه
    کتب اربعه: الاستبصار • اصول کافی • تهذیب الاحکام • من لایحضره الفقیه
    مصحف فاطمه • مصحف علی • اسرار آل محمد
    وسائل‌الشیعه • بحارالانوار • الغدیر • مفاتیح‌الجنان
    تفسیر مجمع‌البیان • تفسیر المیزان • کتب شیعه
    شاخه‌ها
    دوازده‌امامی (اثنی‌عشری) • اسماعیلیه • زیدیه • غلاه • واقفیه
    منابع اجتهاد
    کتاب (قرآن) • سنت (روایات پیامبر و ائمه) • عقل • اجماع


    شیعه دومین مذهب بزرگ پیروان دین اسلام است. واژه شیعه شکل مختصر «شیعه علی» یعنی پیرو یا حزب علی بن ابیطالب، نخستین امام، می‌باشد. شیعیان بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از کل جمعیت مسلمانان جهان و ۳۸ درصد جمعیت مسلمانان خاورمیانه را تشکیل می‌دهند.[۱]

    هر چند در طول تاریخ شیعه به شاخه‌های متعدد تقسیم شد، اما امروزه تنها سه دسته اصلی شیعه دوازده‌امامی، شیعه اسماعیلی و شیعه زیدی وجود دارد.[۲][۳][۴][۵] امامیه یا شیعه دوازده‌امامی بزرگترین شاخه شیعه می‌باشد و اغلب اصطلاح شیعه به‌طور پیش‌فرض برای آن به کار می‌رود. مذهب شیعه مبتنی بر تفسیری از قرآن و سنت محمد می‌باشد که از طریق امامان شیعه بیان و تعلیم شده‌است.

    وجه مشترک اعتقادات تمام شیعیان، باور به انتصاب علی بن ابیطالب برای جانشینی محمد، پیامبر اسلام، و امامت پس از وی از سوی خداوند است. شیعیان معتقدند فقط خداست که می‌تواند شخصی را برای حفظ اسلام، تعلیم شریعت و رهبری امت به عنوان امام نصب نماید. شیعیان دلایل عقلی و نقلی متعددی برای این موضوع بیان می‌کنند :

    محتویات

    • ۱ دلایل عقلی
    • ۲ دلایل نقلی
    • ۳ دسته های مختلف شیعیان
    • ۴ تعریف در لغت و اصطلاح
    • ۵ باورها
      • ۵.۱ امامت
        • ۵.۱.۱ حکومت اسلامی
      • ۵.۲ عصمت
    • ۶ زیر شاخه‌های شیعه
      • ۶.۱ فرقه غالب
    • ۷ خاستگاه
    • ۸ امامان شیعیان دوازده امامی
    • ۹ فقه
    • ۱۰ علایم ظاهری شیعیان
    • ۱۱ جغرافیای تشیع
      • ۱۱.۱ شیعه شدن ایرانیان
    • ۱۲ شیعه واقعی
      • ۱۲.۱ خصوصیات شیعه واقعی
    • ۱۳ مراجع تقلید شیعه
    • ۱۴ کتاب‌شناسی
    • ۱۵ نگارخانه
    • ۱۶ جستارهای وابسته
    • ۱۷ منابع
    • ۱۸ پانویس
    • ۱۹ پیوند به بیرون

    دلایل عقلی

    خداوند ولی مردم است و هیچ کس غیر از خداوند هیچ حقی به دیگری ندارد حتی بر خود. بنابراین لازم است خداوند ولی مردم را معرفی کندو هرکسی که او برگزیند باید اطاعت شود.[۶]

    دلایل نقلی

    روایات زیادی در کتب شیعه و اهل تسنن در مورد جایگاه و امامت اهل بیت وجود دارد: اول: آیه تطهیر: آیه ۳۳ ، سوره احزاب دوم: آیه مباهله: آیه ۶۱ ، سوره ال عمران سوم: آیه اولی الأمر: آیه ۵۹ ، سوره نسا چهارم: آیه اولی الارحام: آیه ۶ ، سوره احزاب پنجم: آیه ولایت :آیه ۵۵ ، سوره مائده[۷]

    دسته های مختلف شیعیان

    دسته‌های مختلف شیعیان در خصوص شرایط امامت، اشخاصی که به عنوان امام منصوب شده‌اند و مأموریت امام اختلاف نظر دارند و بر اساس تفاوت دیدگاهشان در موضوع امامت شاخه‌های شیعه از هم متمایز می‌شوند. برای مثال زیدیه قیام به شمشیر را از ویژگی‌های امام می‌دانند در حالی که اسماعیلیه و امامیه بر علم و عصمت امام تأکید دارند. اکثر قریب به اتفاق شیعه، جز معدودی از فرقه‌ها نظیر ناووسیه، امام را مردی از فرزندان فاطمه زهرا می‌دانند.

    به لحاظ تاریخی شیعه در سده نخست به عنوان یک گروه از مسلمانان شکل گرفت. برخی این شکل‌گیری را در زمان حیات پیامبر و عده‌ای پس از وفات وی در اختلاف بر سر جانشین او می‌دانند. از زمان خلافت علی بن ابیطالب، شیعه علی به عنوان یک اجتماع متشکل ایجاد شد و بخصوص پس از واقعه عاشورا دسته‌های متعدد شیعه نظیر ناووسیه، زیدیه و امامیه ظهور کردند و در اواخر سده نخست و اوائل سده دوم به صورت مذهب فقهی و کلامی صورتبندی شدند.

    تعریف در لغت و اصطلاح

    شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.[۸][۹] در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفته‌است. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص دربارهٔ یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی[۱۰] و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد می‌کند.[۱۱] در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغوی‌اش برای پیروان افراد مختلفی به کار می‌رفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی‌طالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابی‌سفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق می‌شود.[۱۲]

    واژه شیعه در زمان حیات پیامبر از طرف ایشان به دوست داران علی بن ابی طالب گفته شد. پس از وفات پیامبر کسانی که معتقد به اولویت علی ابن ابی طالب برای خلافت بودند شیعه نامیده می‌شدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان امام پنجم شیعیان فقط در محبت به اهل بیت و اعتقاد به شایستگی انحصاری آن‌ها برای حکومت مسلمین بود. از زمان امام پنجم شیعیان - محمد بن علی ملقب به باقر - به تدریج شیعه به عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی درآمد. در زمان امام ششم - جعفر ابن محمد صادق - با گسترش مباحث کلامی شیعیان (پیروان ایشان) از نظر کلامی نیز در کنار معتزله و اشاعره مکتب ویژه خود را پایه‌گذاری کردند.[۱۳] از زمان امام ششم شیعیان (شیعیان غیر زیدی) - جعفر ابن محمد صادق - و به دلیل پرهیز ایشان از تلاش برای دستیابی به قدرت سیاسی در سایه جدال بین امویان و عباسیان در بین غالب شیعیان اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام قائم آل محمد (که شناخته شده نبود) تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به همین دلیل شیعیان تا سال‌ها بعد همواره از امامان بعدی در مورد اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو می‌کردند.[۱۴]

    اکنون «شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است.[۱۵][۱۶] همچنین است که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده‌است:

    ما نزد رسول‌الله بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد در این هنگام پیامبر فرمودند: «قسم به کسی که جان من در قبضهٔ قدرت اوست این مرد (اشاره به علی) و شیعهٔ او روز قیامت رستگارانند» آنگاه بود که آیه خیرالبریه نازل شد.[۱۷]

     

    • إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولٰئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ[۱۸]

    باورها

    باورهای سازمان‌یافته و کلامی شیعه امروز بر این است که تبیین و تفسیر امر دین پس از پیامبر و اداره امور مسلمانان بر عهده اشخاصی است، که از سوی خدا معین شده و دارای ویژگی‌هایی همچون عصمت و عدالت هستند، این افراد امام نامیده می‌شوند. نخستین امام شیعیان علی است. بر پایه باور شیعه، اصول دین شیعیان پنجگانه‌است و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. اصل عدل بین شیعیان و معتزله تا حدی مشترک است و اصل امامت ویژه این مذهب‌است. شیعیان همچنین مانند بسیاری دیگر از فرق اسلامی بر معاد جسمانی بسیار تأکید دارند[۱۹] و گرچه برخی شبهه‌ها و احتمالات دربارهٔ روحانی بودن معاد مطرح شده‌است،[۲۰] اما همواره از طرف علمای شیعه و سنی از جمله شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی جواب داده شده و بر جسمانی بودن معاد تأکید شده‌است، تا آنجا که ابن سینا با آنکه معاد را در دو صورت جسمانی و روحانی قابل تصور می‌داند، اما می‌گوید: ... معادی که در شرع نقل شده‌است، راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق إخبار پیامبر نیست؛ و آن معادی‌ست که برای بدن است… [۲۱] اگرچه قرنها پس از وی، صدرالمتالهین شیرازی به اثبات آن فائق آمد.[۲۲] و در واقع اینکه، این ضرورت در دین، اعتقاد به معاد جسمانی است نه معاد مادّی و طبیعی.[۲۳]

    همچنین شیعیان قرآن را کتابی محفوظ می‌دانند[۲۴] و همه آن‌ها مدعی پیروی از قرآن و سنت محمد هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر می‌داند.

    باور به ظهور یا بازگشت منجی (نجات دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنی‌اسرائیل‌اند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز می‌توان گونه‌های مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصاً فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بوده‌است. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابیطالب می‌دانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق می‌دانند. اما باور شیعیان اثنی‌عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی می‌نامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.

    اعتقاد به رجعت به معنای زنده شدن بعضی از مردگان در این دنیا و در هنگام ظهور مهدی، از دیگر باورهای شیعه‌است، برخی از علمای شیعه، رجعت را از ضروریات شیعه نمی‌دانند،[۲۵] اما هیچ‌یک به دلیل ادله عقلی و نقلی و قرآنی آن را انکار نمی‌کنند.[۲۶] اگرچه برخی ادیان و حتی فرق اسلامی به گونه‌هایی از بازگشت به زندگی پس از مرگ در اشکال مختلفی چون بازگشت روح در بدنی دیگر یا به تناسخ یا به شکل حلول باور دارند، اما دیدگاه به خصوص شیعه در رجعت، یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌های شیعه با دیگران است، بدین معنی که شیعیان نه تنها به معاد جسمانی باوری عمیق دارند، بلکه معتقدند که در آخر زمان و پس از ظهور قائم آل محمد،[۲۷] برخی از انبیاء مانند عیسی مسیح و اولیاء خدا مانند مالک اشتر و برخی از امامان شیعیان و همچنین برخی از اشقیاء و بدکاران دورانهای بشری رجعت نموده، به دنیا بازمی‌گردند. بدین ترتیب در آخرالزمان، نیکوکاران بر دنیا حکم رانی نموده و بدکاران به مجازات خواهند رسید.[۲۸]

    مدفن علی ابن موسی امام هشتم شیعیان
    مدفن علی ابن موسی امام هشتم شیعیان

    امامت

    شیعه معتقد است قرآن و سنت پیامبر اسلام برای ایمان حقیقی لازم و کافی است. یک مسلمان برای شناخت وظیفه خود و سلوک به سوی خدا در هر زمان نیازمند پیشوایی است، که راه‌شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند؛ در غیر این صورت هر کس بر اساس تشخیص شخصی‌اش امر دین را تفسیر می‌کند و گمراه می‌گردد. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی می‌گردد؛ بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام ویژگی‌ها و مسئولیت‌های متعددی از جمله تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم دارد. خلافت پایین مرتبه‌ترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست می‌یابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنان‌که علی در زمان خلافت می‌گوید:

    «اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفته‌است تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وامی‌نهادم. (خلافت را نمی‌پذیرفتم)»[۲۹]

    در بین اکثریت علما و عامه شیعه چنین پنداشته می‌شود که امامان نایبان پیامبر در حکومت و معتبرترین مفسران قرآن و سنت پیامبر محسوب می‌شوند. امامان به دلیل دارا بودن مقام قرب و بندگی خدا منشأ برکات الهی دانسته می‌شوند اما اعتقاد به نیابت آن‌ها در خلقت، تقسیم رزق و تشریع را به عنوان غلو یا زیاده روی می‌دانند. در تمام ادوار حتی در زمان حیات امامان شیعه افراد و گروه‌هایی معتقد به وجود کاملاً فراطبیعی برای امامان بودند. این گروه‌ها به صورت رسمی همواره در اقلیت بودند اما برخی از اعتقادات و روایات آن‌ها پس از دوره غیبت وارد اعتقادات عامه شیعیان شد.[۳۰]

    حکومت اسلامی

    از نظر شیعه، حکومت تنها از آن خداست و هر حاکمی که از جانب خداوند حکم نکند و فرمانش حق نباشد، لزوماً به باطل حکم کرده و طاغوت می‌باشد. (چرا که بعد از حق چیزی جز باطل نیست[۳۱])[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] و دروغ‌زن به خدا و پیامبر او و غاصب ولایت آن‌ها خواهد بود و مخالفت با آن واجب است، مگر از باب تقیه. بنابراین، شیعیان معتقدند که خداوند امامانی را از جانب خود تعیین و مشخص نموده‌است و تنها آنان شایستگی تشکیل حکومت و قرار گرفتن در رأس آن را دارند و اطاعت از هر حاکمی غیر از آن‌ها، شرک تلقی شده و موجب جاودانگی در آتش خواهد شد.[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] در نگاه شیعیان خداوند در تمامی زمان‌ها یک نفر را به عنوان امام یعنی سرپرست الهی قرار داده‌است و زمین هرگز از «حجت» خالی نیست اما این راهبران الهی، همان گونه که در بالا گفته شد، تنها زمانی دست به تشکیل حکومت می‌زنند که اقبال و خواست عمومی برای این امر وجود داشته باشد. شیعیان علت عدم ظهور و تشکیل حکومت آخرین امامشان -که وی را منجی می‌خوانند- را نیز عدم خواست واقعی مردم برای تشکیل حکومت الهی می‌دانند.[۵۰] در فقه شیعی، نظریه‌ای وجود دارد که دایره اختیارات فقیه جامع‌الشرایط را در حد حاکمیت می‌داند و اگر چه در دایره اختیارات فقیه اختلاف نظر وجود دارد اما کسانی که قائل به گستردگی اختیارات ولی فقیه هستند معتقدند او حق حاکمیت دارد و دستورها او به لحاط حاکمیتی نافذ است. در واقع ولایت فقیه، نظریه‌ای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان می‌کند.[۵۱] نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شده‌است. ولایت محدود فقیه از جمله حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح و مورد بحث بوده و در ارتباط نزدیک با نهاد مرجعیت است. اما در نظریهٔ ولایت سیاسی فقیه که بیش از همه توسط روح‌الله خمینی مطرح و تشریح شده، این ولایت اساس نظم سیاسی دورهٔ غیبت را تشکیل می‌دهد و فقیهان جانشین امام در اجرای سیاست‌ها و مسائل حکومتی و سایر امور مربوط به امام معصوم (به جز جهاد ابتدایی) محسوب می‌شوند.[۵۲][۵۳]

    عصمت

    واژه «عصمت» در لغت عربی به معنای نگاه داشتن، حفاظت و ممانعت است.[۵۴] اما این کلمه در اصطلاح علم کلام، به معنای مصونیت از گناه یا لغزش برای برخی از انسان‌ها مانند پیامبران و امامان آمده‌است. نظریه عصمت در مورد امامان شیعه نخستین بار توسط هشام ابن حکم از متکلمین مهم شیعه و از اصحاب امام ششم شیعیان پیشنهاد شد.[۵۵] دانشمندان علم کلام اسلامی مانند خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد و علامه حلی در شرح تجرید، به این نکته اشاره کرده‌اند که بحث عصمت در سه سطح مطرح می‌گردد:

    سطح اول: عصمت به معنای باز دارندگی از اشتباه در ابلاغ رسالت. در این زمینه دانشمندان علم کلام اعم از اهل تشیع و اهل تسنن، عصمت به معنای یادشده را در مورد پیامبر اسلام تأیید می‌کنند. زیرا آیه سوم از سوره نجم با صراحت این امر را بیان کرده‌است که هرگز پیامبر از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید و سخن او چیزی جز وحی الهی نیست.[۵۶]

    سطح دوم: عصمت به معنای باز دارندگی از گناه و معصیت. در این زمینه عموم علمای علم کلام شیعه، معتقد به عصمت پیامبران و امامان و فاطمه زهرا هستند.[۵۷]

    سطح سوم: عصمت به معنای باز دارندگی از هرگونه لغزش و اشتباه. در این زمینه میان دانشمندان علم کلام شیعه اتفاق نظر نیست، اما از نظر اکثریت آنان، پیامبر اسلام، دخترش فاطمه زهرا و ائمه شیعیان در مرتبه‌ای قرار دارند که از هر گونه خطا و اشتباه مبری می‌باشند. از این رو به آنان معصوم گفته می‌شود. در مقابل اکثریت یادشده، برخی از دانشمندان شیعه مانند شیخ صدوق در مبحث «سهو النبی»، صدور لغزش‌های کوچک در قضایای شخصی و غیر مبحث ابلاغ و حی و رسالت را محال نمی‌شمارند.[۵۸][۵۹][۶۰][۶۱]

    زیر شاخه‌های شیعه

    دین اسلام در اصل دارای یک مذهب و یک مرام بوده‌است. اما این دین به مرور زمان به زیر شاخه‌های بسیار دسته‌بندی گردید. شیعیان نیز از سده دوم هجری به بعد به چندین زیرگروه منشعب شده‌اند. امروز بیشتر شیعیان را «شیعیان دوازده امامی (اثناعشری)» تشکیل می‌دهند. مهم‌ترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شده‌اند، عبارت‌اند از اسماعیلیان، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. تمام این مذاهب علی‌رغم تفاوتهای آشکار اعتقادی و فقهی در مسئله ضرورت «امامت» اشتراک نظر دارند. البته تفسیر هر یک از امام و مصداق آن منحصر به فرد است.

    مفاتیح‌العلوم شیعیان را به شش زیرگروه بخش می‌کند، اثنی عشری معتقد به دوازده امام، زیدیه (پیروان زید بن علی)، کیسانیه (پیروان کیسان غلام علی بن ابیطالب)، عباسیه (منسوب به آل عباس بن عبدالمطلب)، غالیه، و امامیه[نیازمند منبع]. وی امامیه را به ۷ تیره تقسیم می‌کند، ناووسیه (منسوب به عبدالله بن ناووسمفضلیه (منسوب به مفضل بن عمرقطعیه (که وفات موسی بن جعفر را تأیید کرده‌اند)، شمطیه (منسوب به یحیی بن اشمط)، واقفیه (که در امامت موسی بن جعفر متوقف شده‌اند و وی را زنده می‌دانند)، ممطوره، و احمدیه (منسوب به احمد بن موسی بن جعفر که وی را امام هشتم خود می‌دانند). در کتاب فرهنگ فرق اسلامی از دکتر محمدجواد مشکور زیرشاخه‌های بیشتری برای شیعه ذکر شده‌است.

    فرقه غالب

    شیعه دوازده امامی در ابتدای قرن بیست و یکم، بزرگ‌ترین شاخه از فرق شیعه است.[۶۲]

    خاستگاه

    پیامبر اسلام ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱ مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش عایشه در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت.[۶۳][۶۴] گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.[۶۵] این امر درحالی بود که، علی[۶۶] به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند،[۶۷] نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود.[۶۸][۶۹] گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۷۰]

    این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.[۷۱][۷۲] علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.[۷۳] به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۷۰] بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدید می‌آورد.[۷۴]

    همه شیعیان معتقد به انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر (و آیاتی چون آیه ولایت[۷۵] و آیه تطهیر[۷۶] و احادیث متواتر دیگر، همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین)[۷۷] علی را امام بر حق می‌دانند، اما اهل سنت به شورا اعتقاد دارند.

    شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل[نیازمند منبع] است.

    هم چنین شیعیان در اثبات حقانیت خود به روایاتی از پیامبر اسلام در منابع اهل سنت استناد می‌کنند، که در آن‌ها به «شیعه علی» اشاره شده‌است. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت می‌کند زمانی پیامبر رو به علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.»[۷۸] علامه امینی از علمای شیعه‌است که از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار است. وی تمامی روایات دربارهٔ واقعه غدیر را از کتب اهل سنت جمع‌آوری نموده و در چهل مجلد الغدیر منتشر نمود.

    برخی، تشیع را به فردی به نام عبدالله بن سبا نسبت می‌دهند. اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غالیان شیعه و مؤسس فرقه سبائیه می‌دانند که قائل به الوهیت علی بوده‌است و به همین دلیل مورد لعن و تکفیر علی بن ابیطالب واقع شده‌است و حتی برخی اخباری نقل می‌کنند که وی و پیروانش، به دستور علی در آتش سوزانده شده‌اند. مرتضی عسکری در کتاب خود و هم چنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه می‌دانند.[۷۹]

    برخی از اهل سنت، نظیر شیخ شلتوت، مفتی اعظم الازهر معتقدند که تقلید از فقه مذهب جعفری، نظیر مذاهب چهارگانه اهل سنت معتبر است.[۸۰]

    امامان شیعیان دوازده امامی

    اکثریت شیعه، را شیعه امامیه یا اثنی‌عشری (دوازده امامی) تشکیل می‌دهد، از آن جا که آنان جانشینان پیامبر اسلام را ۱۲ نفر می‌دانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شده‌اند.[۸۱]

    نام و خصوصیات امامان دوازده‌گانه در احادیثی که از پیامبر اسلام روایت شده، بیان گردیده‌است. آنان عبارتند از:

    1. امام علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین
    2. امام حسن بن علی (حسن مجتبی)
    3. امام حسین بن علی (سید الشهدا)
    4. امام علی بن الحسین (سجاد/زین العابدین)
    5. امام محمد بن علی (باقر)
    6. امام جعفر بن محمد (صادق)
    7. امام موسی بن جعفر (کاظم)
    8. امام علی بن موسی (رضا)
    9. امام محمد بن علی (تقی/جواد)
    10. امام علی بن محمد (نقی/هادی)
    11. امام حسن بن علی (حسن عسکری)
    12. امام حجت بن الحسن (المهدی)

    فقه

    مذهب فقهی شیعیان دوازده‌امامی به فقه امامیه مشهور است.

    علایم ظاهری شیعیان

    در روایتی از حسن بن علی العسکری نقل شده‌است: «نشانه و علامتِ مؤمن (شیعه) پنج چیز است: ۱–۵۱ رکعت نماز [در شبانه‌روز] خواندن (۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت مستحبی و نافله روزانه)، ۲- زیارت کردن امام حسین در روز اربعین، ۳- انگشتر را در دست راست نمودن، ۴- پیشانی را در سجده بر خاک نهادن، ۵- بسم الله الرحمن الرحیم را [در نمازها] بلند گفتن.»[۸۲]

    یکی دیگر از نشانه‌های ظاهری شیعیان شهادت دادن به ولایت و خلافت بلافصل علی بن ابیطالب و امامان بعد از او در اذان (با ذکر اشهد ان علیاْ ولی‌الله یا نظایر آن) می‌باشد؛ که شهادت ثالثه نامیده می‌شود. البته گواهی دادن به ولایت علی بن ابیطالب در اذان به عنوان استحباب و تبرک گفته می‌شود و از اجزای اصلی اذان نیست. گر چه شهادت به ولایت علی بن ابی طالب در این زمانه شعار مذهب شیعه محسوب می‌شود، ولی برخی مراجع تقلید معتقدند که این عبارت باید طوری گفته شود که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد.

    جغرافیای تشیع

    نقشه پراکندگی مذاهب اسلامی.

    شیعیان حدود ۱۶٪ تا ۳۰٪ از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهند.[۸۳] بیشتر شیعیان دوازده‌امامی در هند، ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند یمن و بحرین زندگی می‌کنند. بر اساس آمار سیا ورلد فکت‌بوک ۸۹ درصد مردم ایران[۸۴] ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم عراق،[۸۵] ۸۵ درصد مردم جمهوری آذربایجان[۸۶] و ۳۰ درصد مردم کویت[۸۷] و ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم افغانستان[۸۸][۸۹] و ۱۶ درصد مردم امارات متحده عربی[۹۰] شیعه دوازده‌امامی هستند. از شیعیان لبنان، عربستان سعودی، بحرین و قطر آمار دقیقی در دست نیست. همچنین بنابر آمار ۲۰٪ مردم پاکستان[۹۱] شیعه هستند که بخشی از آن‌ها بخصوص در کشمیر[نیازمند منبع]، اسماعیلی هستند. شیعیان یمن، عمدتاً از زیدیه هستند، اما از آنان نیز آمار دقیقی در دست نیست. همچنین ۲۰ درصد از مردم شیعه ترکیه موسوم به علوییون[۹۲][۹۳] و شیعیان سوریه نیز علوی هستند.

    کشورهای دارای اکثریت شیعه ایران، عراق، آذربایجان، و بحرین هستند.[۹۴][۹۵] همچنین شیعیان بزرگترین گروه مذهبی در لبنان هستند. شیعیان ۳۶٫۳٪ از کل جمعیت و ۳۸٫۶٪ از جمعیت مسلمان خاورمیانه هستند.[۹۶]

    شیعه شدن ایرانیان

    حرم فاطمه معصومه در قم دختر امام هفتم شیعیان
    حرم فاطمه معصومه در قم، دختر امام هفتم شیعیان

    در مورد گرایش ایرانیان به تشیع نظرهای گوناگونی ابراز شده‌است. برخی معتقدند در زمان تشکیل حکومت صفویه ایران در شمار کشورهای سنی مذهب قرار داشت که با قدرت گرفتن دولت صفوی و به تصمیم شاه اسماعیل، مذهب رسمی کشور از تسنن به تشیع تغییر یافت. از نظر این گروه، از آنجا که دولت صفوی در رقابت شدید با دولت عثمانی بود، شاهان شیعه صفوی به ویژه مؤسس آن شاه اسماعیل، در تغییر مذهب ایران سعی وافر به خرج دادند تا ایرانیان را از فرمان‌پذیری پادشاه عثمانی (که خود را خلیفه رسول‌الله می‌دانست) خارج کنند وگرنه استقرار دولت مستقل ایرانی ناممکن می‌نمود. چنین شد که شاه اسماعیل صفوی با بهره جستن از ارتش خود و ورود فاتحانه به تبریز این شهر سنی‌نشین را پایتخت دولت تازه تأسیس خود قرار داد و در سال ۱۵۰۱میلادی (۹۰۷ هجری) تشیع را مذهب رسمی ایران اعلام کرد. شاه اسماعیل افزون بر ارتش خود، از روحانیان و مبلغان شیعه کمال استفاده را برد تا مذهب شیعه را در سرتاسر قلمرو خود بگستراند. روحانیان شیعه در دربار شاهان صفوی از ارج و منزلت بالایی برخوردار بودند. این شد که شیخ بهایی از بزرگان علمای شیعه لبنان در سن ۱۳ سالگی به همراه پدرش از بعلبک به قزوین کوچ کرد. پدرش هنگامی که او ۱۷ سال بیش نداشت از سوی شاه طهماسب به شیخ‌الاسلامی قزوین و خودش در ۴۳ سالگی به شیخ‌الاسلامی اصفهان منصوب شد. بدین ترتیب ریشه ارتباط تنگاتنگ شیعیان ایران و لبنان به قرن ۱۶ میلادی بازمی‌گردد.[۹۷]

    معروف است که شاهان صفوی در کنار ارتش مجهز خود همواره شیخ‌الاسلام‌ها (لقب مبلغان شیعه) را همراه می‌بردند. برخی تاریخ نویسان سنی این روش را با طعن و کنایه تبشیر شیعی (به مثابه گروه‌های تبشیری مسیحی) نام نهاده‌اند.[۹۸] البته، شیعه کردن ایران بدون خون‌ریزی صورت نگرفت و چندین هزار تن از سنی‌های ایرانی در جریان آن کشته شدند یا به سرزمین‌های سنی نشین پناه بردند.[۹۹]

    از سوی دیگر، گروهی با رد ادعای گروه اول، معتقدند شاه اسماعیل جوانی ۱۴ ساله بود و نمی‌توان پذیرفت که حامیان وی سنی باشند و برضد مذهب خود و در حمایت از تشیع از شاه جوان حمایت کنند؛ بنابراین، در ایران آن زمان شیعیان بسیاری بوده‌اند که صفویه به اتکای آنان توانسته‌اند قدرتی تشکیل دهند و با حکومت عثمانی سنی‌مذهب مقابله کنند و در نهایت حکومت تشکیل دهند.

    به گفتهٔ آنان، بدیهی است که استقرار و نفوذ هر مذهب در میان هر قومی تدریجی است. به نظر می‌رسد از زمانی که اولین ایرانی به تشیع گرایش یافته تا زمانی که تشیع در ایران فراگیر شده حدود ده قرن به طول انجامیده باشد. اتفاقاتی که طی این ده قرن به وقوع پیوست باعث فراگیری تشیع در ایران شد که می‌توان آن‌ها را این‌گونه مرور کرد:

    1. سلمان فارسی، صحابهٔ پیامبر اسلام، ایرانی و شیعه بود و در یمن نیز ایرانیانی متمایل به تشیع بودند. یمنیان در زمان حیات پیامبر اسلام ایمان آوردند و از همان زمان با علی بن ابی‌طالب آشنا شدند، و این در حالی بود که ساحل خلیج فارس تا یمن تحت نفوذ ایران بود.
    2. در دورهٔ خلیفهٔ دوم، وی تبعیض‌هایی بین عرب و عجم قائل شد که موجب آزردگی خاطر ایرانیان شد. پس از کشته‌شدن خلیفهٔ دوم به دست یک ایرانی، فرزند وی چند تن از ایرانیان مدینه را به قتل رساند، اما وقتی علی بن ابی‌طالب به حکومت رسید، اعلام کرد که بین عرب و عجم تفاوتی نیست و این باعث شد تا ایرانیان به وی گرایش پیدا کنند که محب اهل بیت پیامبر اسلام بودند.
    3. در طول تاریخ، برخی از شاگردان جعفر بن محمد و دیگر ائمه در ایران حضور یافتند و مکتب اهل بیت را تبلیغ و ایرانیان را به مذهب آنان دعوت می‌کردند.
    4. حضور علی بن موسی الرضا در خراسان عامل دیگری است که به تقویت شیعیان در ایران انجامید.
    5. بسیاری از «امام‌زادگان» به ایران آمدند و پراکندگی آنان در سراسر ایران عامل دیگری در گسترش تشیع در ایران شد. از جملهٔ آنان باید اشاره کرد به حضور فاطمهٔ معصومه در قم، احمد بن موسی شاه چراغ در شیراز، عبدالعظیم حسنی در ری و سلطان علی بن محمد باقر در مشهد اردهال کاشان.
    6. در عصر سلاطین شیعهٔ آل بویه، موجبات تبلیغ مکتب تشیع بیش از پیش فراهم شد و کتب مهم شیعی مثل تهذیب و استبصار و الکافی و من لایحضره الفقیه در این زمان تألیف شد. بزرگانی از شیعه چون شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و سید رضی توانستند در این عصر اسلام شیعی را به مردم معرفی کنند.
    7. در دورهٔ ایلخانان، حضور علامه حلی به مدت ده سال در ایران و آزادی وی در بیان احکام و مهارت او در فقه و کلام و نیز تلاش‌های خواجه نصیرالدین طوسی عامل دیگر تقویت بنیاد تشیع در ایران است.
    8. حلقهٔ آخر این جریان تأسیس دولت صفویه و اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی و حضور و دعوت از علمای شیعه از سراسر جهان اسلام است.[۱۰۰]

    شیعه واقعی

    شیعه واقعی یکی از موضوعات مهم در الهیات شیعه است که به بیان مفهوم واقعی و تعریف شیعه می‌پردازد.

    خصوصیات شیعه واقعی

    اما ششم شیعیان خصوصیات شیعه واقعی را چنین بیان می‌کند:

    «یا جابِرُ! أَیَکتَفِی مَنِ انتَحَلَ التَّشَیُّع أن یَقُولَ بِحُبِّنا أهل البَیتِ، فَوَالله ما شیعَتُنا إلا مَنِ اتّقی الله وأطاعَهُ، وما کانُوا یُعرَفُون إلا بِالتَّواضُعِ والتَّخَشُّعِ وأَداءِ الأمانَةِ وکَثرَةِ ذِکرِ اللهِ والصَّوم والصَّلاة والبِرِّ بِالوالدینِ و التَّعاهُدِ لِلجیرانِ مِن الفُقراءِ وأَهلِ المَسکَنَة والغَارِمِینَ والأیتامِ وصِدقِ الحَدیثِ وتَلاوَةِ القُرآنِ وکَفِّ الأَلسُنِ النَّاس إلا مِن خَیرِ وکانُوا أُمَناءَ عَشائِرِهِم فِی الأَشیاءِ؛ یَا جَابرُ! ما یَتَقرَّبُ العَبدُ إلَی الله تبارک وتعالی إلا بِالطّاعَةِ، و مَا مَعنَا بَرائَةٌ مِنَ النّارِ ولاعَلَی الله لأحَدٍ مِنکُم حُجَّةٌ، مَن کَانِ لله مُطیعا فَهُو لَنا وَلِیٌّ و مَن کان لِلّه عَاصِیاً فَهُو لَنا عَدُوٌّ، و ماتَنالُ وِلایَتُنا بِالعَمَل والوَرَعِ»

    ای جابر! آیا کسی که خود را به شیعه ببندد و منتسب کند، همین بس باشد که دوستی ما خاندان را دارد؟ به خدا جز کسی که تقوای خدا را داشته و او را فرمان برد، شیعه ما نباشد. شیعه‌های ما شناخته نمی‌شوند جز به تواضع، خشوع، امانت داری، کثرت یاد خدا، روزه، نماز، نیکی کردن به پدر و مادر، وارسی حال همسایگان نیازمند و مستمند و بدهکار و یتیم، راستگویی، خواندن قرآن و نگه داشتن زیان از مردم جز به ذکر خیر. آن‌ها در هر چیز امین خویشان خود هستند… ای جابر! جز با اطاعت نمی‌توان به خداوند تبارک و تعالی نزدیک شد و ما برات آزادی از دوزخ برای کسی نداریم و احدی را برخدا حجّتی نیست. هر که مطیع خداست، دوست ما است و هر که نافرمانی خدا کند، دشمن ماست. به ولایت ما جز با عمل و ورع نمی‌توان رسید.

    [۱۰۱]

    مراجع تقلید شیعه

    کتاب‌شناسی

    1. اصول کافی
    2. من لا یحضره الفقیه
    3. تهذیب
    4. استبصار
    5. بحارالانوار
    6. فروع کافی
    7. الغدیر
    8. آثار الشیعه الامامیه
    اسلام آنلاین بازدید : 332 یکشنبه 08 مهر 1397 نظرات (0)

    معاون حقوقی و امور بین‌الملل وزارت امور خارجه کشورمان می‌گوید تصمیم اخیر رئیس جمهور آمریکا در شناسایی بیت المقدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهونیستی و انتقال سفارت آمریکا به این شهر می‌تواند منطقه را به سوی خشونت و هرج‌ومرج سوق دهد.

    • ۰۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۰
    • بین الملل
    • آسیای غربی
    • دیپلماسی ایران
    • نظرات
    معاون ظریف: کشورهای اسلامی با هرگونه تلاش رژیم صهیونیستی برای عادی‌سازی روابط مقابله کنند

    به گزارش حوزه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، غلامحسین دهقانی، معاون حقوقی و امور بین‌الملل وزارت امور خارجه کشورمان در نشست کمیته اجرایی سازمان همکاری اسلامی که به منظور بررسی مصوبات دو اجلاس اخیر سران این سازمان در حمایت از بیت المقدس برگزار شد، تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی علیه تظاهرات مسالمت آمیز غیرنظامیان در غزه در سالروز اشغال فلسطین در سال 1948 که منجر به شهادت 170 فلسطینی زخمی شدن هزاران نفر گردید را شدیدا محکوم نمود.

    معاون حقوقی و امور بین‌الملل وزارت امور خارجه کشورمان در نشست مذکور که در سطح وزیران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی و در حاشیه هفتاد و سومین اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار شد، بر همبستگی مداوم جمهوری اسلامی ایران با مردم شجاع فلسطین در مبارزه مشروع برای تحقق عدالت، عزت و حقوق مسلم خود از جمله حق تعیین سرنوشت و تاسیس کشور فلسطین به پایتختی بیت المقدس تاکید نمود.

    دهقانی در سخنرانی خود تصمیم اخیر رئیس جمهور آمریکا در شناسایی بیت المقدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهونیستی و انتقال سفارت آمریکا به این شهر را نقض فاحش حقوق بین‌الملل و قطعنامه‌های ذیربط سازمان ملل متحد و نیز نقض حقوق بینادین مردم فلسطین قلمداد نمود.

    وی تصریح نمود که این تصمیم عواقب شدیدی در پی داشته و می‌تواند منطقه را به سمت خشونت و هرج مرج سوق دهد. در این رابطه، دولت آمریکا بایستی مسئول پیامدهای اقدامات غیرقانونی خود در حمایت از رژیم صهیونیستی و جنایات این رژیم در دهه‌های اخیر علیه مردم فلسطین شمرده شود.

    معاون حقوقی و امور بین‌الملل وزارت امور خارجه کشورمان با یادآوری مسئولیت سنگین سازمان همکاری اسلامی در قبال مردم فلسطین،‌ خواستار اقدامات عملی و واقعی این سازمان جهت وادار کردن رژیم صهیونیستی به توقف اقدامات جنایاتکارانه خود علیه مردم فلسطین بخصوص مردم غزه گردید.

    دهقانی در پایان تاکید نمود ضروری است کشورهای اسلامی به‌طور جمعی با هرگونه تلاش رژیم صهیونیستی برای عادی‌سازی روابط با کشورهای منطقه و دیگر کشورها مقابله نماید.

    انتهای پیام/

    اسلام آنلاین بازدید : 373 یکشنبه 25 شهریور 1397 نظرات (0)

    هدف ازدواج کردن مساله مهمی است که باید قبل از ازدواج به آن توجه کنید و بدون هدف ازواج نکنید. هدف ازدواج یکی و دو تا نیست. هر شخصی باید به دلایل مختلف ازدواج کند. یکی از اهداف ازدواج مسئولیت پذیری و هدفدار شدن برای اینده است. شخص با ازدواج کردن مسئولیت یک زندگی را بر عهده دارد و بهتر میتواند از زمان استفاده کند. یکی دیگر از اهداف ازدواج محبت کردن و محبت دیدن است که در ارامش تاثیر گذار است. در این بخش از مجله پزشکی آسان طب درباره هدف ازدواج کردن اطلاعاتی را تقدیم می کنیم.

    هدف ازدواج کردنهدف ازدواج کردن

    هدف ازدواج کردن

    یک کارشناس ارشد روانشناسی گفت: برای اقدامی چون ازدواج یک دلیل کافی نیست و ترکیبی از چند دلیل موجب ترغیب افراد به ازدواج می‌شود، اما باید از دلایل نادرست اجتناب کرد.

    مهدی موحدی درباره دلایل درست ازدواج گفت: نخستین و شناخته شده ترین دلیل ازدواج، «عشق» است. موقعی که افراد همدیگر را می‌یابند عاشق می‌شوند، مهمترین کاری که انجام می‌دهند ازدواج کردن است، اما عشق برای ازدواج شرطی لازم است اما ناکافی است گاهی دو نفر، چنان علاقه‌ای به یکدیگر پیدا می‌کنند که گمان می‌برند به راستی عاشق هم هستند وقتی هیجان، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود پیش نمی‌رود، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است، صراحت و صداقت و اعتمادی که لازمه یک رابطه محکم است احتیاج به زمان دارد یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجان آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار می آورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه می‌شود.

    ازدواجبرای اقدامی چون ازدواج یک دلیل کافی نیست و ترکیبی از چند دلیل موجب ترغیب افراد به ازدواج می‌شود

    وی در ادامه گفت: در زندگی، تنها بودن در بیشتر مواقع اتفاق خوبی نیست بنابراین، به دلایل دور ماندن از آسیبهای تنهایی افراد ازدواج می کنند این به شما انگیزه می‌دهد تا به سختی کار کنید و عضو سازنده‌ای در جامعه شوید. آمارها نشان می‌دهند که افراد متأهل زندگی طولانی تری دارند. برای مثال تقریباً همه مردان متأهل 48 ساله در آمریکا تا 65 سال زندگی می‌کنند. همچنین، همه زنان متأهل 48 ساله تا سنین سالخوردگی زندگی می‌کنند این یک یافته بسیار شگفت انگیز است که نشان می‌دهد افراد مجرد یا مطلقه شانس بیشتری برای ابتلا به بیماریهای مزمن همچون دیابت و سرطان دارند.

    این کارشناس ارشد روانشناسی افزود: این مورد عمدتاً به زندگی تنها و نیازهای عاطفی ارضا نشده نسبت داده می‌شود بنابراین زندگی طولانی‌تر یک دلیل به اندازه کافی خوب برای ازدواج کردن است. افرادی که ازدواج می‌کنند رابطه جنسی دارند مطالعات نشان داده است که افراد متأهل روابط جنسی بسیار رضایت بخشی دارند، بخش بزرگی از مجردها و افراد طلاق گرفته نیاز زیادی به روابط جنسی دارند. آنها نمی توانند ارتباط جنسی بی‌دغدغه و رضایت بخشی را تجربه کنند. رابطه جنسی در این مورد تنها به عمل فیزیکی اشاره نمی‌شود بلکه یک زندگی عاشقانه رضایت بخش. برخی افراد به این دلیل ازدواج می کنند که از طرف خانواده و جامعه تحت فشار هستند قبل از اینکه وارد ازدواج شوید باید بدانید که چه انتظاری دارید.

    هدف ازدواج کردنهدف ازدواج کردن

    1- هدف ازدواج کردن فشار اطرافیان:

    تـاثیراتی است که دوستان،خانواده،جـامـعـه و حتی عقاید شما بر شما تحـــمیـــل مـی کنند.
    پیامی که مضمون آن اینچنین است: "تو باید در یک رابـطه بـا جــنس مخــــالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابــطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تـو وجــود دارد." در جــامعه فـــشار زیادی به افراد مجرد تـحمـــیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را بـه حـــــال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کــرده و ارج نـهـــیم. هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.

    هدف ازدواج کردنهدف ازدواج کردن

    2- هدف ازدواج کردن رهایی از تنهایی و افسردگی:

    بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.

    3- هدف ازدواج کردن عطش جنسی:

    برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم کم نیست.

    4- هدف ازدواج کردن گریختن از واقعیات زندگی خود:

    بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.

    هدف ازدواج کردنهدف ازدواج کردن

    5- هدف ازدواج کردن گریختن از رشد و بالندگی:

    اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته میشوند. اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:

    •  ازدواجهایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.

    • در ازدواجهایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.

    • ازدواجهایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.

    6-  هدف ازدواج کردن احساس گناه:

    برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور میکنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.

    7- هدف ازدواج کردن پر کردن خلاء احساسی و معنوی:

    اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.

    8- هدف ازدواج کردن پذیرش اجتماعی:

    جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: "ورود افراد مجرد ممنوع" و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.

    9- هدف ازدواج کردن تامین مخارج زندگی:

    اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.

    10- هدف ازدواج کردن اعتماد بنفس پایین:

    برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میکنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)

    11- هدف ازدواج کردن اخذ تابعیت کشور دیگر:

    اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج میدهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.

    12- هدف ازدواج کردن بی ارزش شمردن ارزش خود:

    اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف میدانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج میکنند همین مسئله میباشد.

    به خاطر داشته باشید که بهترین سن ازدواج بر اساس مطالعات 32 سال میباشد. بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید. همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل 2 سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.

    هدف ازدواج کردن همراهی:

    وی در ادامه گفت: داشتن فردی که بتوان با او صحبت کرد. به تفریح رفت و امور مربوط به زندگی را تقسیم کرد، هدف اول بیشتر افرادی است که ازدواج می کنند زندگی می تواند به تنهایی سپری شود اما حتی عمیق ترین غم و اندوه نیز می تواند با مراقبت همسر کنترل شود. سهیم شدن در کارهای مربوط به خانه می‌تواند منجر به احساس رضایت در زندگی شخصی و اجتماعی شود. هنگامی که فردی دلسوز و همراه در کنار آنان است نگرانی در مورد مشکلات زندگی بسیار کمتر خواهد بود.

    هدف ازدواج کردن تشکیل خانواده و بچه دار شدن:

    این کارشناس ارشد روانشناسی با بیان اینکه دلیل دیگر برای ازدواج بچه دار شدن است، اظهارکرد: از لحاظ سنتی، دلیل زیربنای ازدواج داشتن بچه است. این مسئله در بخش‌هایی از جهان مشاهده می شود بچه ها بهترین چیزی هستند که از موفقیت ازدواج منتج می‌شوند.

    دلایل نادرست هدف ازدواج کردن

    وی امنیت مالی را یکی از دلایل نادرست ازدواج برشمرد و گفت: بسیاری از ما می توانیم از لحاظ مالی خودمان را تأمین کنیم، اما موقعی که کارمان را از دست می دهیم یا دچار بیماری ای می شویم که ما را از کارمان می‌اندازد، چه کار باید بکنیم؟ اگر چه ازدواج برای پول هدف مناسب و درستی نیست، اما می‌تواند به ما کمک کند که در این مواقع از کمکهای همسرمان بهرمند شویم و آسیب نبینیم.

    موحدی با اشاره به تصور منفی از خود و اعتماد به نفس پایین اظهار کرد: برخی به این دلیل ازدواج می‌کنند که از اعتماد به نفس پایین رنج می‌برند و می‌خواهند از طریق ازدواج با افرادی که به آنها احساس ارزشمندی می‌دهد و به زندگی شان معنا ببخشند.

    وی اضافه کرد: تصور اینکه اگر ازدواج کنیم تمامی مشکلات زندگی مان حل خواهد شد، بسیاری از افراد را به ازدواج ترغیب می کند. بسیاری از این افراد بعد از مدتی از تصمیم به ازدواج پشیمان می شوند زیرا بر خلاف باور قبلیشان ازدواج مشکلاتشان را رفع نکرده است.

    این کارشناس ارشد روانشناسی با اشاره به ترس از تنهایی گفت: انسان موجودی اجتماعی است و در وجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایسته ای دارد. به همین خاطر بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد تنها زندگی می کنند و یا در عین حال که با خانواده خود زندگی می کنند، احساس تنهایی می‌کنند. گاهی افراد برای کنار آمدن با این خلأ احساسی به فکر تشکیل زندگی مشترک می افتند.

    وی تاکید کرد: به طور قطع ازدواج راهی به سوی تعامل، تبادل احساسات و همدردی محسوب می‌شود و این فرایند به ایجاد رضایت در انسان‌ها از زیستن با هم می‌افزاید اما اگر احساس تنهایی، ناشی از ضعف مهارت‌های اجتماعی فرد در تمایل با دیگران باشد و یا ابتلا به اختلافات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد، ازدواج راه حل مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.

    موحدی در ادامه گفت: افرادی که در رابطه عاطفی قبلی شان آسیب دیده اند ممکن است برای تسکین این آسیب فوراً فرد دیگری را انتخاب کنند. تحقیقات مختلف از جمله تحقیق «میشل» و «مک مانوس» در سال 2005 نشان داده است این نوع ازدواج که تنها برای تسکین علایم روانی ناشی از شکست در رابطه عاطفی قبلی صورت می گیرد، عمدتاً با موفقیت همراه نیست و در بیشتر مواقع موجب شکست دیگری در زندگی می‌شود.

    وی درباره ترس از آسیب دیدن شخص دیگر اظهارکرد: برخی از این می ترسند که اگر رابطه با نا مزدشان را به دلایل موجهی خاتمه دهد، او ضربه سختی بخورد و نتواند به زندگی عادی اش باز گردد. این افراد با وجود اینکه در دوران آشنایی و نامزدی شان متوجه مواردی همچون عدم صداقت، اعتیاد شده‌اند که احتمال شکست در زندگی زناشویی آینده شان را بسیار بالا می برد، باز هم به دلیل ترس از آسیب دیدن نامزدشان حاضر به ازدواج با او می شوند.

    چراییه-ازدواج هدف ازدواج کردنبه طور قطع ازدواج راهی به سوی تعامل، تبادل احساسات و همدردی محسوب می‌شود

    این کارشناس ارشد روانشناسی افزود: افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاش سازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بی‌توجهی به محتوای مطلب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد، مثلاً مردی به نامزدش می گوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او می شوم، و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.

    وی با اشاره به انتشار اجتماعی گفت: گاهی اوقات افراد به این دلیل ازدواج می کنند که احساس می کنند ساعت بیولوژیکی شان در حال پرشدن است آنها نگران هستند که ممکن است هرگز کسی را برای ازدواج نیابند. در مانده نشوید و صبر کنید زمان بندی خداوند کامل است او بهترین شخص را برایتان در بهترین زمان قرار خواهد داد فشار زمان که شما احساس می کنید یک انتظار فرهنگی است که اغلب اوقات واقعی نیست.

    این کارشناس ارشد روانشناسی با اشاره به فشار خانواده اظهارکرد: برخی از افراد از موقعیت خانواده فرار می کنند برای آنها ازدواج کردن یک راه فرار از این موقعیت خانوادگی است. مشکل موقعی ایجاد می شود که شما به این دلیل ازدواج کنید و ازدواجتان به این دلیل نباشد که فرد مناسبی را برای ازدواج یافته‌اید و زمان مناسب ازدواجتان فرا رسیده است.

    موحدی در مطلب خود در مجله سپیده دانایی گفت: گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک می شوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادیهای فردی و یا احساس در دام افتادن می کنند. ازدواج هایی که در آن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک، بدون توجه به سایر مولفه ها وجود دارد، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت.

    هدف شما از ازدواج کردن چیست؟ هدف ازدواج کردن

    هدف ازدواج کردن موضوع این بخش از اسان طب بود. متاسفانه هدف ازدواج کردن بسیاری از ادمها اشتباه است  و بعدا به مشکل بر می خورند.

    قبل از ازدواج باید اطلاعاتتان را درباره اهداف ازدواج افزایش دهید تا بعدا زندگی تان دچار مشکل نشود.

    اسلام آنلاین بازدید : 390 شنبه 24 شهریور 1397 نظرات (0)

    از آن می‌گذریم چون می‌دانیم فرصت‌های زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصت‌هایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.

    زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که می‌شناسید کارش حسابی می‌گیرد.

    برای همه اتفاق افتاده است.

    زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که می‌شناسید کارش حسابی می‌گیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوق‌العاده ازدواج می‌کند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا می‌کند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهی‌هایتان روز به روز بیشتر می‌شود و هنوز هم نتوانسته‌اید شریک‌زندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کم‌کم همه وجودتان را می‌گیرد اما وقتی با آن افراد روبه‌رو می‌شوید و می‌خواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند می‌پوشانید.

    با خودتان فکر می‌کنید، «چرا من نه؟»
    زندگی عادلانه نیست!
    اما این همه حسادت برای چه؟
    آیا نمی‌شود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
    آیا امکان‌پذیر است؟
    آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟

    اینجا به دو راه برای فکر کردن به آن اشاره می‌کنیم و بعد از آن یک روش خیلی بزرگ‌تر مطرح می‌کنیم که دید شما نسبت به همه چیز را تغییر می‌دهد. اول، هر کاری را قبل از اینکه خیلی «بزرگ» شوند، تحسین کنید. هیچ موفقیتی یک شبه به دست نیامده است.migna.ir مردم یک بوکسور را می‌بینند که ۲ دقیقه وارد رینگ می‌شود، و آخر روز ۵۰۰،۰۰۰ دلار دستمزد می‌گیرد. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار! هیچ کس نیست که این را نخواهد. اما این واقعاً ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار نبوده است. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای سال‌ها و سال‌ها تمرین کردن، عرق ریختن، خون ریختن، کتک خوردن، کبود شدن، درد کشیدن، سردرگم بودن درمورد اینکه آیا این کار واقعاً به دردتان می‌خورد ، آیا ارزشش را دارد، سال‌ها اشک ریختن، افسردگی، شک، ترس، زود بیدار شدن، دویدن، نخوردن چیزهایی که دوست دارید، تحمل فشارهای زیاد، شنیدن کُری‌های حریفان، جراحی زخم‌ها و آسیب‌ها، هزینه کردن برای مربی، احساس تهوع در اتاق رختکن، انتظار شروع مسابقه، انتظارات طرفداران و فشاری که روی شما وارد می‌کند، ترس از حریف که قصد صدمه زدن به شما را دارد و خیلی خیلی چیزهای دیگر. بله، در ظاهر به نظر می‌رسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما به‌ندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.

    مسیری که آنها را به آنجا رسانده است را تحسین کنید. خود همین به تنهایی کمی از نیش حسادتتان را کمتر می‌کند. این اولین راهکار بود، تحسین روند و مسیر کار فرد موفق.

    دومین چیزی که طبیعتاً به دنبال آن می‌آید؟

    بگذارید این روند کار به شما انگیزه دهد. تا جاییکه می‌توانید سعی کنید از آن درس بگیرید. بگذارید آن مسیر موفقیت به شما انگیزه دهد نظم بیشتری به کارهایتان بدهید.

    حالا آن روش بزرگ! شاید خیلی از شما صفحه را پایین آورده‌اید که فقط آن روش بزرگ را بخوانید، اما اگر اینکار را کرده‌اید و الان مشغول خواندن این جملات هستید، دوباره به بالای صفحه برگردید و مطلب را به ترتیب خوانده و دنبال کنید. ما هیچ جمله‌ای درمورد آن روش بزرگ را مشخص ننوشته‌ایم، یعنی نه زیرش خط کشیده‌ایم نه رنگ آن را تغییر داده‌ایم که چشم شما را نگیرد. فقط اگر خط به خط مطلب را دنبال کنید به آن می‌رسید. خوب.

    حالا برسیم به آن راهکار بزرگ. یک چیزی که واقعاً باید بفهمید این است که موفقیت آنها چیزی از سهم شما از آن کیک کم نمی‌کند. درواقع کیکی وجود ندارد. ما از کیک بعنوان استعاره استفاده کردیم تا بفهمید که طرزفکر اشتباهتان کجا بوده است. ما همیشه فکر می‌کنیم مردم به فلان چیز و بهمان چیز می‌رسند اما ما هیچوقت نمی‌رسیم. وقتی کسی به چیزی می‌رسد، از چیزهایی که ما می‌توانیم به آن برسیم کم نمی‌کند. کمی به آن فکر کنید. ما به این دلیل زود حسادت می‌کنیم که احساس می‌کنیم وقتی کسی به چیزی می‌رسد دیگر ما نمی‌توانیم به آن برسیم. انگار آن چیز را از ما می‌گیرند و دور می‌کنند. این طرزفکر آگاهانه نیست. یک مثال کلاسیک می‌زنیم. آرش علاقه زیادی به سارا دارد. آنها کمی با هم معاشرت کردند اما هیچ چیز جدی بینشان اتفاق نیفتاد. آرش نمی‌خواست وارد اقدام جدی شود. در این میان، سارا یک نفر را پیدا می‌کند و با او ازدواج می‌کند. واکنش کلاسیک آرش؟ حسادت، دشمنی، خشم به شوهر سارا، و به دنبال آن افسوس خوردن برای اینکه باید زودتر وارد عمل می‌شد و تکانی به خود می‌داد و اینکه دیگر هیچوقت با کسی مثل سارا برخورد نخواهد کرد.

    اجازه بدهید سوال بپرسیم. تصور کنید به اندازه یک وان حمام پاپکُرن در سینما به شما می‌دهند. بله، می‌دانم کمی غیرواقعی است اما کمی تحمل کنید. واقعاً دوست دارید آن پاپکرن را مزه کنید به همین دلیل یکی از آنها را از وان با دستتان برمی‌دارید، به سمت دهانتان می‌آورید و بعد تصادفاً از دستتان می‌افتد روی زمین. آیا خودتان را به زمین می‌اندازید و شروع می‌کنید به گریه کردن؟ یا دستتان را دراز می‌کنید تا یک پاپکرن دیگر از وان بردارید؟

    مشخص است که منظورمان این نیست که سارا یک تکه پاپکرن است. مطمئنیم که متوجه منظورمان شده‌اید. محدود بود فکرمان باعث می‌شود وقتی چیزی را از دست می‌دهیم، آسیب‌پذیرتر شویم.

    باید ذهنمان را تا جایی گسترده کنیم که بفهمیم دستاوردها و موفقیت‌های دیگران مساوی با شکست ما نیست.ميگنا دات آي آر.«پاپکرن»های زیاد دیگری بیرون برای ما وجود دارد و وقتی این را بدانیم ناراحت نخواهیم شد.

    دیگر آنقدر به آن موفقیت‌ها فکر نمی‌کنیم، دوباره و دوباره آن را در ذهنمان باز نمی‌کنیم و اینطور فکر نمی‌کنیم که انگار چیزی را از دست داده‌ایم.

    از آن می‌گذریم چون می‌دانیم فرصت‌های زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصت‌هایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.

    این حس شادی از ته دل برای دیگران بسیار لذت‌بخش است. در کنار آن برای خودتان هم خوشحال می‌شوید زیرا آنها فرصت‌های «ممکنی» که در اختیار شما هم هست را نشانتان داده‌اند.

    منبع: مردمان

    اسلام آنلاین بازدید : 1052 شنبه 24 شهریور 1397 نظرات (0)

    سلام

    من میخوام بدون مقدمه یه موضوعی رو بگم، بدون اینکه هیچ نامی یا نشانی از خودم بجا بذارم.
    ببینین، همه میدونیم که طلسم و دعا و... وجود داره اما کسانی که واقعا این کارو بلدن هیچ وقت رو نمیکنن و کتمان میکنن، و کسانی که جار میزنن ما بلدیم اکثرا دروغگو و کلاهبردار هستند. ینی شاید 99/99% خالی ببندن و تنها 0.01% راست بگن.

    اما من سوالم اینه که، ما از کجا بفهمیم که کسی مارو دعا یا طلسم کرده؟ اگر فهمیدیم چجوری طلسمشو باطل کنیم؟ در حالیکه کسی رو نمیشناسیم که اینکارو واقعا بلد باشه. ببینین هر چی تکنولوژی بیشتر پیشرفت میکنه، طلسم و... کمتر مورد قبول مردم واقع میشه. منم از منکرین این موضوع بودم. اما خواهر خودم اتفاقی براش افتاد که باورمون شد.

    خواهر من دختر ...( بیان خصوصیات ظاهری ) هست، ژنتیکی مثله مادرمه، با معدل 19.90 نهایی و میانگین تراز 7500 رفت کنکور داد 7000 شد رتبش، دو سال موند پشت کنکور بازم همین جور. رسید به سن ازدواج و براش هیچ خواستگاری نمیومد همه تعجب کرده بودیم دختری که چادریه اینقدر خوشگله هیچ خواستگاری نداشته باشه، آخرش چی شد بماند، اما فهمیدیم طلسم شده، با هر زحمتی که شده باطلش کردیم، دقیقا سال بعدش در سن 23 سالگی پزشکی قبول شد، همون سال خواستگارا صف کشیدن دمه خونمون.

    توی اقوام متاسفانه کسانی داریم که به این کار مهارت دارن و من به شخصه بیش از 10 مورد دیدم تا بالاخره باورم شده همچین چیزی هست. اما سوال! پس خدا این وسط چیکاره هست؟

    خواهر من 1 سال برا کنکور روزی 12 ساعت درس بخونه و توکلش محکم باشه و نماز و روزه و همه عباداتش و حجاب و ایمان و... به جا باشه اون وقت فردی بیاد به راحتی طلسم کنه؟ پس خدا چی؟ میدونم خدا عاجز نیست و میتونه بر هر چیزی احاطه پیدا کنه اما این عدالته؟
    اما من نمیتونم درک کنم که خدا چرا هیچ حرکتی در این زمینه نمیکنه. من پارسال کنکور دادم. متاسفانه نتونستم قبول شم. همه چیزو بلد بودم اما همینکه رفتم سره جلسه انگار مغزمو توی خونه جا گذاشته بودم، نمیدونم حرفمو باور میکنین یا نه، اما بازم نیازه برم پیش اون آقای طلسم شکن، اما نرفتم.

    خانوادم اصرار کردن بریم پیش اون اما من همش اون حدیث معروف که حتی توی کتاب کتاب دینی دبیرستان هست رو بهشون میگم:
    (( خداوند: هر بنده ای از بندگانم بجای پناه بردن به دیگری با نیت خالص به من پناه آورد از کارش چاره جویی میکنم، گرچه آسمان ها و زمین و هر آنچه در آنهاست علیه او توطئه کنند ))
    اینم بگم فقط یکی دوتا اتفاق نیست بگم شانسی بوده، اینقدر زیاد افتاده این اتفاقا من یقین پیدا کردم که وجود داره.
    الانم دارم اینجا صحبت میکنم به این دلیل نیست که به عدالت خدا شک کردم، به این دلیل نیست که من به قدرت و تدبیر خدا شک کردم. خیر! اصلا اینطور نیست، اما فقط میخوام نظرات شما رو بدونم، آخه یه انسان کلی برای زندگیش زحمت بکشه بعد کس دیگری به راحتی بیاد زندگیشو نابود کنه؟ خدا چرا اجازه میده واسه اینکار؟

    پس پناه بردن به خدا چی؟ من تا آخرین لحظه زندگیم پیش هیچ طلسم شکنی نمیرم، حتی اگه قدرت حضرت عیسی مسیح علیه السلام رو داشته باشه که بتونه مرده ها رو زنده کنه، چون معتقدم خدایی وجود داره که از همه چیز و همه کس قدرتمند تره. اما حرف حساب من اینه که چرا عده ای به راحتی طلسم میکنن و زندگیه کسی رو خراب میکنن و اون شخص بدبخت با وجود توکل به خدا و پناه به اون بازم آسیب میبینه؟
    شاید بعضی قسمتای حرفام در تضاد با هم باشن، ولی خواهشا اگر کسی توضیحی داره بگه.

    ممنون

    تا اینجا خوندید  به چه نتیجه ای رسید از شما در خاست دارم  برای همه دعا کنید

    اسلام آنلاین بازدید : 264 جمعه 23 شهریور 1397 نظرات (0)

    در مورد انبیاء(ع) عقیده دانشمندان بزرگ شیعه این است كه همه انبیاء معصومند و مصونیت از خطا و اشتباه دارند. چنانچه استاد شهید مرتضی مطهری می فرمایند: از جمله مختصات پیامبران عصمت است عصمت یعنی مصونیت از گناه و از اشتباه یعنی پیامبران نه تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار می گیرند و نه مرتكب گناه می شوند و نه در كار خود دچار خطا و اشتباه.[۱]
    و علامه حلی در كشف المراد می فرمایند كه این عصمت هم قبل از مبعوث شدن به نبوت است و هم بعدش.[۲]
    و آیت الله سبحانی می فرمایند همه انبیاء دارای عصمت هستند و این عصمت سه مرتبه دارد: عصمت از گناه، عصمت در ابلاغ رسالت و عصمت در تطبیق شریعت و امور عادی.[۳]

    علامه طباطبایی نیز می فرمایند: عصمت انبیاء در سه ساحت است:

    عصمت از خطا در تلقى و اخذ وحى، عصمت از خطاى درتبلیغ و رسالت، و عصمت از آنچه هتك حرمت بندگى است؛ یعنى گفتار یا كردارى كه باعبودیت منافات دارد. و مراد از عصمت، چیزى است در انسان معصوم، كه او را ازوقوع در امور غیر جایز و خطا و معصیت باز مى دارد.[۴]

    بنابراین معصوم كسی است كه:

    ۱. از گناه و اشتباه دور باشد. ۲. در دریافت و ابلاغ وحی الهی، هیچ اشتباهی نکند. ۳. در كارهای خود از خطا و اشتباه مصون باشد.

    و درباره حقیقت عصمت نیز مباحثی مطرح شده است. به عنوان نمونه شهید مطهری، حقیقت عصمت را این گونه تبیین می کنند:
    «انسان یك موجود مختار است و كارهاى خویش را بر اساس منافع و مضارّ و مصالح و مفاسدى كه تشخیص مى‏دهد انتخاب مى‌‏كند؛ از این رو «تشخیص» نقش مهمى در اختیار و انتخاب كارها دارد؛ محال است كه انسان چیزى را كه بر حسب تشخیص او مفید هیچ‏گونه فایده‌‏اى نیست و از طرف دیگر زیان و ضرر دارد انتخاب كند؛ مثلًا انسان عاقل علاقه‌‏مند به حیات، دانسته خود را از كوه پرت نمى‌‏كند و یا زهر كشنده را نمى‌‏نوشد.
    افراد مردم از نظر ایمان و توجه به آثار گناهان متفاوت‏‌اند؛ به هر اندازه كه ایمانشان قوى‌‏تر و توجه‏شان به آثار گناهان شدیدتر باشد، اجتنابشان از گناه بیشترو ارتكاب آن كمتر مى‌‏شود. اگر درجه ایمان در حد شهود و عیان برسد، به حدى كه آدمى حالت خود را در حین ارتكاب گناه حالت شخصى ببیند كه مى‌‏خواهد خود را از كوه پرت كند و یا زهر كشنده‌‏اى را بنوشد، در اینجا احتمال اختیار گناه به صفر مى‌‏رسد؛ یعنى هرگز به طرف گناه نمى‌‏رود. چنین حالى را «عصمت از گناه» مى‌‏نامیم. پس عصمت از گناه ناشى از كمال ایمان و شدت تقواست. ضرورتى ندارد كه براى اینكه انسان به حد «مصونیت» و «معصومیت» از گناه برسد یك نیروى خارجى جبراً او را از گناه باز دارد و یا شخص معصوم به حسب سرشت و ساختمان، مسلوب‏‌ القدرة باشد. اگر انسانى قدرت بر گناه نداشته باشد و یا یك قوّه‌‏اى جبرى همواره جلوگیر او از گناه باشد، گناه نكردن او برایش كمالى شمرده نمى‌‏شود، زیرا او مانند انسانى است كه در یك زندان حبس شده و قادر به خلافكارى نیست. خلافكارى نكردن چنین انسانى را به حساب درستى و امانت او نتوان گذاشت

     

    مطلوب من معاني عربي دار أدامة                            معنی عربی در ادامه مطلب

     

    اسلام آنلاین بازدید : 501 دوشنبه 12 شهریور 1397 نظرات (0)


    حدیث پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)

    1- فضیلت دانش طلبی
    « مَنْ سَلَکَ طَریقًا یَطْلُبُ فیهِ عِلْمًا سَلَکَ اللّهُ بِهِ طَریقًا إِلَی الْجَنَّةِ... وَ فَضْلُ الْعالِمِ عَلَی الْعابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلی سائِرِ النُّجُوم لَیْلَةَالْبَدْرِ.»:حدیث پیامبر

    حدیث پیامبر

    هر که راهی رود که در آن دانشی جوید، خداوند او را به راهی که به سوی بهشت است ببرد، و برتری عالِم بر عابد، مانند برتری ماه در شب چهارده، بر دیگر ستارگان است.

     

    2- دین یابی ایرانیان
    « لَوْ کانَ الدِّینُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَذَهَبَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ فارْسَ ـ أَوْ قَالَ ـ مِنْ أَبْناءِ فارْسَ حَتّی یَتَناوَلَهُ.»:
    اگر دین به ستاره ثریّا رسد، هر آینه مردی از سرزمین پارس ـ یا این که فرموده از فرزندان فارس ـ به آن دست خواهند یازید.


    3- ایمان خواهی ایرانیان
    « إِذا نَزَلَتْ عَلَیْهِ(صلی الله علیه وآله وسلم) سُورَةُ الْجُمُعَةِ، فَلَمّا قَرَأَ:وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ. قَالَ رَجُلٌ مَنْ هؤُلاءِ یا رَسُولَ اللّهِ؟ فَلَمْ یُراجِعْهُ النّبِیُّ(صلی الله علیه وآله وسلم)، حَتّی سَأَلَهُ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلاثًا. قالَ وَفینا سَلْمانُ الفارْسیُّ قالَ فَوَضَعَ النَّبِیُّ یَدَهُ عَلی سَلْمانَ ثُمَّ قالَ:لَوْ کَانَ الاِْیمانُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَنالَهُ رِجالٌ مِنْ هؤُلاءِ.»:
    وقتی که سوره جمعه بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل گردید و آن حضرت آیه وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ را خواند.


    مردی گفت:ای پیامبر خدا! مراد این آیه چه کسانی است؟ رسول خدا به او چیزی نگفت تا این که آن شخص یک بار، دوبار، یا سه بار سؤال کرد.


    راوی می گوید:سلمان فارسی در میان ما بود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)دستش را روی دوش او نهاد، سپس فرمود:اگر ایمان به ستاره ثریّا برسد، هر آینه مردانی از سرزمین این مرد به آن دست خواهند یافت.

     

    4- مشمولان شفاعت
    « أَرْبَعَةٌ أَنَا الشَّفیعُ لَهُمْ یَوْمَ القِیمَةِ:

    1ـ مُعینُ أَهْلِ بَیْتی.
    2ـ وَ الْقاضی لَهُمْ حَوائِجَهُمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ.
    3ـ وَ الُْمحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ.
    4ـ وَ الدّافِعُ عَنْهُمْ بِیَدِهِ.»:
    چهار دسته اند که من، روز قیامت، شفیع آنها هستم:1ـ یاری دهنده اهل بیتم،2ـ برآورنده حاجات اهل بیتم به هنگام اضطرار و ناچاری،3ـ دوستدار اهل بیتم به قلب و زبان،4ـ و دفاع کننده از اهل بیتم با دست و عمل.

     

    5- ملاک پذیرش اعمال
    « لا یُقْبَلُ قَوْلٌ إِلاّ بِعَمَل وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ إِلاّ بِنِیَّة وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ وَ لا نِیَّةٌ إِلاّ بِإِصابَةِ السُّنَّةِ.»:
    نزد خداوند سخنی پذیرفته نمی شود، مگر آن که همراه با عمل باشد، و سخن و عملی پذیرفته نمی شود، مگر آن که همراه با نیّت خالص باشد، و سخن و عمل و نیّتی پذیرفته نمی شود، مگر آن که مطابق سنّت باشد.

     

    6- صفات بهشتی
    « أَلا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النّارُ غَدًا؟ قیلَ بَلی یا رَسُولَ اللّهِ.
    فَقالَ:أَلْهَیِّنُ الْقَریبُ اللَّیِّنُ السَّهْلُ.»:
    آیا کسی را که فردای قیامت، آتش بر او حرام است به شما معرّفی نکنم؟ گفتند:آری، ای پیامبر خدا.


    فرمود:کسی که متین، خونگرم، نرمخو و آسانگیر باشد.

     

    7- نشانه های ستمکار
    « عَلامَةُ الظّالِم أَرْبَعَةٌ:یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ، وَ یَمْلِکُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ یُبْغِضُ الْحَقَّ وَ یُظْهِرُ الظُّلْمَ.»:
    نشانه ظالم چهار چیز است :1ـ با نافرمانی به مافوقش ستم می کند،2ـ به زیردستش با غلبه فرمانروایی می کند،3ـ حقّ را دشمن می دارد،4ـ و ستم را آشکار می کند.

    احادیث پیامبر اسلام

    حدیث های گهربار حضرت محمد

    8- شعبه های علوم دین
    « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ:آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَریضَةٌ عادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قائِمَةٌ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.»:
    همانا علم دین سه چیز است، و غیر از اینها فضل است:1ـ آیه محکمه (که منظور از آن علم اصول عقائد است)،2ـ فریضه عادله (که منظور از آن علم اخلاق است)،3ـ و سنّت قائمه (که منظور از آن علم احکام شریعت است).

     

    9- فتوای نااهل
    « مَنْ أَفْتی النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم... فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَکَ.»:
    کسی که بدون صلاحیّت علمی برای مردم فتوا دهد، خود را هلاک ساخته و دیگران را نیز به هلاکت انداخته است.

     

    10- روزه واقعی
    « أَلصّائِمُ فی عِبادَة وَ إِنْ کانَ فی فِراشِهِ ما لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِمًا.»:
    روزه دار ـ مادامی که غیبت مسلمانی را نکرده باشد ـ همواره در عبادت است، اگر چه در رختخواب خود باشد.

     

    11- فضیلت رمضان
    « شَهْرُ رَمضانَ شَهْرُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ یُضاعَفُ فیهِ الْحَسَناتُ وَ یَمْحُو فیهِ السَّیِّئاتُ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَکَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الاْنابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ.
    أَلا فَاجْتَنِبُوا فیهِ کُلَّ حَرام وَ أَکْثِرُوا فیهِ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ....»:
    ماه رمضان، ماه خداوند عزیز و جلیل است، و آن ماهی است که در آن نیکی ها دوچندان و بدیها محو می شود، ماه برکت و ماه بازگشت به خدا و توبه از گناه و ماه آمرزش و ماه آزادی از آتش دوزخ و کامیابی به بهشت است. آگاه باشید! در آن ماه از هر حرامی بپرهیزید و قرآن را زیاد بخوانید.

     

    12- نشانه های شکیبا
    « عَلامَةُ الصّابِرِ فی ثَلاث:أَوَّلُها أَنْ لا یَکْسَلَ،و الثّانِیَةُ أَنْ لا یَضْجَرَ،وَ الثّالِثَةُ أَنْ لا یَشْکُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ. لاِنـَّهُ إِذا کَسِلَ فَقَدْ ضَیَّعَ الْحَقَّ،وَ إِذا ضَجِرَ لَمْ یُؤَدِّ الشُّکْرَ،وَ إِذا شَکی مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ.»:
    علامت صابر در سه چیز است:اوّل:آن که کسل نشود،دوّم:آن که آزرده خاطر نگردد،سوّم:آن که از خداوند عزّوجلّ شکوه نکند،زیرا وقتی که کسل شود، حقّ را ضایع می کند،و چون آزرده خاطر گردد شکر را به جا نمی آورد،و چون از پروردگارش شکایت کند در واقع او را نافرمانی نموده است.

     

    13- بدترین جهنّمی

    « إِنَّ أَهْلَ النّارِ لَیَتَأَذُّونَ مِنْ ریحِ الْعالِمِ التّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النّارِ نِدامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعا عَبْدًا إِلَی اللّهِ فَاسْتَجابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطاعَ اللّهَ فَأَدْخَلَهُ اللّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدّاعِیَ النّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ.»:
    همانا اهل جهنّم از بوی گند عالمی که به علمش عمل نکرده رنج می برند، و از اهل دوزخ پشیمانی و حسرت آن کس سختتر است که در دنیا بنده ای را به سوی خدا خوانده و او پذیرفته و خدا را اطاعت کرده و خداوند او را به بهشت درآورده، ولی خودِ دعوت کننده را به سبب عمل نکردن به علمش به دوزخ انداخته است.

     

    14- عالمان دنیا طلب
    « أَوْحَی اللّهُ إِلی داوُدَ(علیه السلام) لا تَجْعَلْ بَیْنی وَ بَیْنَکَ عالِمًا مَفْتُونًا بِالدُّنْیا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَریقِ مَحَبَّتی فَإِنَّ أُولئِکَ قُطّاعُ طَریقِ عِبادِی الْمُریدینَ، إِنَّ أَدْنی ما أَنـَا صانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنـْزَعَ حَلاوَةَ مُناجاتی عَنْ قُلوبِهِمْ.»:
    خداوند به داود(علیه السلام) وحی فرمود که:میان من و خودت، عالِم فریفته دنیا را واسطه قرار مده که تو را از راه دوستی ام بگرداند، زیرا که آنان، راهزنانِ بندگانِ جویای مناند، همانا کمتر کاری که با ایشان کنم این است که شیرینی مناجاتم را از دلشان برکنم.

     

    15- نتیجه یقین
    « لَوْ کُنْتُم تُوقِنُونَ بِخَیْرِ الاْخِرَةِ وَ شَرِّها کَما تُوقِنُونَ بِالدُّنیا لاَثَرْتُمْ طَلَبَ الآخِرَةِ.»:
    اگر شما مردم یقین به خیر و شرّ آخرت می داشتید، همان طور که یقین به دنیا دارید، البته در آن صورت، آخرت را انتخاب می کردید.

    حضرت محمد

    سخنان خاتم انبیاء

     

    16- نخستین پرسش های قیامت
    « لا تَزُولُ قَدَمَا الْعَبْدِ یَوْمَ القِیمَةِ حَتّی یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَع:عَنْ عُمْرِهِ فیما أَفـْناهُ، وَ عَنْ شَبابِهِ فیما أَبـْلاهُ، وَ عَنْ عِلْمِهِ کَیْفَ عَمِلَ بِهِ، وَ عَنْ مالِهِ مِنْ أَیـْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فیما أَنـْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنا أَهـْلَ الْبَیْتِ.»:
    هیچ بنده ای در روز قیامت قدم از قدم برنمی دارد، تا از این چهار چیز از او پرسیده شود:1ـ از عمرش که در چه راهی آن را فانی نموده،2ـ و از جوانیاش که در چه کاری فرسوده اش ساخته،3ـ و از مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهی صرف نموده،4ـ و از دوستیِ ما اهل بیت.

     

    17- محکم کاری
    « وَ لکِنَّ اللّهَ یُحِبُّ عَبْدًا إِذا عَمِلَ عَمَلاً أَحـْکَمَهُ.»:
    پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) وقتی که با دقّت قبر سعد بن معاذ را پوشاند فرمود:می دانم که قبر سرانجام فرو می ریزد و نظم آن بهم می خورد، ولی خداوند بندهای را دوست می دارد که چون به کاری پردازد، آن را محکم و استوار انجام دهد.

     

    18- مرگ، بیداری بزرگ
    « أَلنّاسُ نِیامٌ إِذا ماتُوا انْتَبَهُوا.»:
    مردم در خواباند وقتی که بمیرند، بیدار می شوند.


    19- ثواب اعمال کارساز
    « سَبْعَةُ أَسـْباب یُکْسَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِهِ:رَجُلٌ غَرَسَ نَخْـلاً أَوْ حَـفَـرَ بِئْـرًا أَوْ أَجْری نَهْـرًاأَوْ بَنـی مَسْجِـدًا أَوْ کَتَبَ مُصْحَفًا أَوْ وَرَّثَ عِلْمًاأَوْ خَلَّفَ وَلَـدًا صالِحـًا یَسْتَغْفِرُ لَـهُ بَعْـدَ وَفاتِـهِ.»:
    هفت چیز است که اگر کسی یکی از آنها را انجام داده باشد، پس از مرگش پاداش آن هفت چیز به او می رسد:1ـ کسی که نخلی را نشانده باشد (درخت مثمری را غرس کرده باشد)،2ـ یا چاهی را کنده باشد،3ـ یا نهری را جاری ساخته باشد،4ـ یا مسجدی را بنا نموده باشد،5ـ یا قرآنی را نوشته باشد،6ـ یا علمی را از خود برجای نهاده باشد،7ـ یا فرزند صالحی را باقی گذاشته باشد که برای او استغفار نماید.

     

    20- سعادتمندان
    « طُوبی لِمَنْ مَنَعَهُ عَیـْبـُهُ عَنْ عُیـُوبِ الْمُـؤْمِنینَ مِنْ إِخْوانِهِ طُوبی لِمَنْ أَنـْفَقَ الْقَصْدَ وَ بَذَلَ الفَضْلَ وَ أَمْسَکَ قَولَهُ عَنِ الفُضُولِ وَ قَبیحِ الْفِعْلِ.»:
    خوشا به حال کسی که عیبش او را از عیوب برادران مؤمنش باز دارد، خوشا به حال کسی که در خرج کردن میانه روی کند و زیاده از خرج را ببخشد و از سخنانِ زائد و زشت خودداری ورزد.

    اسلام آنلاین بازدید : 10321 پنجشنبه 24 مهر 1393 نظرات (4)

    دانلود گلچینی از آثار ماندگار صوت های زیبای قاری عبدالباسط عبدالصمد

    سلامی دوباره به کاربران و بازدید کنندگان عزیز اسلام آنلاین این بار برای شما گلچینی از بهترین صوت های قاری عبالباسط رو قرار دادیم

    ان شالله استفاده و لذت کامل رو ببرید.

    حجم 34 مگابایت

    تعداد فایل های صوتی: 33 فایل

    مدت زمان همه ی فایل های صوتی حدودا 40 دقیقه

    جهت دانلود کلیک کنید

     


    اسلام آنلاین بازدید : 126788 یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 نظرات (79)

     

    روزانه کاربران بسیار زیادی عبارت دانلود آهنگ جدید را در موتورهای جستجو، جستجو میکنند و برای این عبارت و سایر عبارت های مشابه سایتهای بسیار زیادی تولید شده که در تصویر زیر حدود ۷۳ ملیون نتیجه را برای عبارت دانلود آهنگ جدید مشاهده میکنید.

    دانلود آهنگ جدید

    در این نوشته قصد داریم در مورد موسیقی، انواع آن، علت تحریم، نظر قرآن و مراجع و مضرات دنیایی و اخروی آن به صورت اسلامی و منطقی بحث کنم.

    ادامه مطلب...

    اسلام آنلاین بازدید : 182353 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (109)

    متاسفانه با پیشرفت علم و راحتی ما مردم خصوصا ما مسلمانان به همین اندازه که علم پیشرفت می کند ما مسلمانان هم از خدا  داریم دور و دور تر می شویم. و انگار نه انگار که سفر دور و دراز و سخت آخرت رو در پیش داریم. باید توشه ای برای خود آماده کنیم. مگر لذت و خوشی این چند سال دنیا اینقدر ارزش دارد که تو جهنمی که تمومی نداره بسوزیم و هر روز هزاران بار آرزوی مرگ کنیم. و اون موقع پشیمونی هیچ سودی نداره.

    --------------------------------------

    فیلم تکاندهنده از بیرون آوردن جوان 18 ساله از قبر بعد از 3 ساعت 

     

     

    ادامه مطلب...

    اسلام آنلاین بازدید : 434779 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (362)

     عوارض استمنا و استشها

     عوارض:

    عوارض استمنا  یا خود ارضایی به دو دسته تقسیم می شود 1.عوارض دنیوی 2. عوارض اخروی

     

     

     

    خود ارضایی چیست؟

    ارضا شدن به صورت غیر عادی بواسطه تحریک مجازی توسط عکس فیلم و یا شخصیت و انجام سکس خیالی در ذهن را خود ارضایی می نامند . یکی از بارز ترین مشکلات جوانان به خصوص در ایران به علنت نیاز میل جنسی و عدم دسترسی به جنس مخالف برای ارضا شدن این غریزه پدیده خود ارضایی میباشد این پدیده در زنان ۲۰ در صد بیش از آقایا ن میباشد اما ضررهای وارده بر جسم و روان مردان تا ۵۰ درصد بیش از زنان می باشد بر حسب لذت و امنیت خاطر و محیا بودن محیط و سهولت انجام این عمل اعتیاد به آن بسیار زیاد می باشد و ترک آن بسیار سخت هرگونه خارج شدن منی و انزال از آلت مردانگی بواسطه خود ارضایی باعث می شود تا انرژی زیادی از بدن به هدر رود خواب آلودگی ، احساس خستگی ، بی حوصلگی ، عدم تمرکز ذهن را می توان از مهمترین مشکلات روانی این عمل به شمار آورد .

    عوارض خود ارضایی در دختران دختران خود ارضایی پسران خود ارضایی

    راه درمان:

    هیچ وقت به افرادی که به عمل خود ارضایی وابسته شده اند و بارها تصمیم گرفتند که دست به این عمل نزنند پیشنهاد ترک فوری نمی دهم چون عملی نیست این یک میل است ، این قوی ترین غریزه انسان است پس به آسانی نمی توان با آن مبارزه کرد افرادی را می شناختم که بیان می کردند روزانه سه یا حتی چهار مرتبه این عمل را انجام می دهند و امروز ترک کرده اند راه درمان احتیاج به صبر و مقاومت دارد اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که روزانه این عمل را انجام می دهید برای ترک پیشنهاد می کنم روشهای زیر را به کار گیرید.

    ۱) از تنها بودن خودداری کنید

    ۲) اگر با نگاه کردن به اندام جنس مخالف تحریک می شوید بلا فاصله روی خود را برگردانید

    ۳) ار دیدن عکس ، فیلم ، تصاویر و خواندن مظالب تحریک کننده بپرهیزید

    ۴) شما در یک ههته و یا حتی یک ماه نمی توانید این عادت را ترک کنید

     

    عوارض خود ارضایی

     

    ادامه مطلب...

    اسلام آنلاین بازدید : 300699 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (223)

     

    دانلود

     

     

     

    عذاب قبر، چنین نیست که ما بتوانیم آن را رؤیت کنیم، و با چشم دنیائی ببینیم، بلکه باید چشم برزخی باز شود تا این حقایق آشکار گردد،مانند انسانی که در حال خواب روحش به آن طرف و این طرف سِیر می کند و یا می بیند که او را عذاب می کنند و چون از خواب بیدار می شود، می بیند بدنش کوفته شده و عرق می ریزد، در حالی که بغل دستی آن از عذاب او با خبر نیست.

    امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ای بندگان خدا، بعد از مرگ برای کسی که گناهش بخشیده نشده باشد، سخت تر است از خود مرگ.

    پس بترسید از تنگی قبر، و تاریکی قبر، و غربت و تنهایی قبر، زیرا قبر هر روز ندا می کند، من خانه ی غربتم، من خانه ی وحشتم، من خانه ی مار و مور هستم،

    اگر بنده ی مؤمنی به خاک سپرده شود، زمین به او می گوید: (أهلأ و مَرحَبأ) خوش آمدی، تو از کسانی بودی که من تو را دوست می داشتم که روی من راه بروی، و اگر اختیارت به دست من بیافتد، پس می دانی چه رفتاری با تو خواهم داشت، و قبر او وسعت پیدا می کند به اندازه ی دید چشم،

    و اگر کافری دفن شود، زمین به او می گوید: (لا مرحَبأ بک و لا أهلأ) یعنی بی خودی آمدی و بدا به حال تو، هر آینه تو از کسانی بودی که من بدم می آمد که تو بر روی من راه بروی، و اگر اختیارات به دست من بیافتد، پس می دانی که من با تو چه خواهم نمود، پس آنگاه آن چنان فشار می دهد که دنده هایش به هم می رسد، و نود و نه مار بر او مسلط می کند که گوشتش را نیش بزنند و استخوانش را بشکنند و تا روز قیامت در تردد و رفت و آمد خواهند بود.(تسلیة الفؤاد، ص 84).

     کلیپ تکاندهنده و واقعی در مورد عاقبت نماز نخواندن /// حتما بیینید

    .

    .

    ادامه مطلب...

     

     

     

     

    اسلام آنلاین بازدید : 76055 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (53)
    ايران تك؛ رئیس این گروه تحقیق و ترمیم حسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
    تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است..
    .
    .
    اسلام آنلاین بازدید : 326092 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (289)

    دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند : لباس های بدن نما بپوشند,در خیابان عشوه گری کنند,موهایشان را به نمایش بگذارند و….

    تا میتوانید شهوت رانی و بد حجابی کنید /عکس 

    بی خیال محرم و نامحرم فقط و فقط در این دنیا خوش باشید و با نامحرمان در خیابان ها اینگونه آب بازی کنید : 

    تا میتوانید شهوت رانی و بد حجابی کنید /عکس 

    در هر صورت هر جور می توانید بدحجابی کنید : 

     

    پسران نیز فقط به فکر شهوت رانی باشند و اصلا به محرم و نامحرم توجه نکنند

    دوست دختر و دوست پسر پیدا کنید و به شهوت رانی بپردازید مگر دنیا چند روز است ؟؟ 

    تا میتوانید شهوت رانی و بد حجابی کنید /عکس 

    به راستی دنیا چند روز است ؟؟

    آیا این شهوت رانی ها دائمی و همیشگی ست ؟؟

    خیر دوست عزیز  !! چنین روزهایی نیز در پیش است پس ببینید :

    تصویر زیر از مکانی ست که به آن غسال خانه می گویند

    و اینجور که گفته می شود همه ما یک روزی روی تخت غسالخانه  حمام خواهیم کرد ,حتی شما دوست عزیز 

    تا میتوانید شهوت رانی و بد حجابی کنید /عکس

    البته از اینجای کار به بعد قادر به انجام کارهای اول مانند شهوت رانی نیستید

    در ادامه  شما را در پارچه سفیدی به اسم کفن می پیچند و در یک اتاق کوچک مانند اتاق زیر قرار می هند :.

    .

    .

    ادامه مطلب...

     

      

     

     

     

    اسلام آنلاین بازدید : 56442 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (50)

     

    فقط گناهکاران کلیک کنند!

    فقط گناهکاران کلیک کنند!

    تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.

    توبه حقیقی استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را ....

     

     

    اسلام آنلاین بازدید : 20002 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (9)

    حق‌الناس را جدی بگیرید!

    حق الناس

     

     


    حق الناس حقوقی است که انسان در رابطه با دیگران باید رعایت کند و رعایت نکردن حقوق دیگران باعث گرفتاری انسان هم در دنیا و هم در قیامت می‌شود.

     

    رعایت نکردن حق‌الناس موجب گرفتاری در دنیا و عذاب در آخرت می‌شود.

     

    صریح ترین آیه شریفه آیه 29 از سوره مباركه نساء است كه می فرماید: «یا اَیُّها الَّذِینَ آمَنوا لا تأكلوُا اَموالَكُمْ بَینَكُمْ بِالباطِلِ اِلّا اَنْ تَكونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنكُمْ» ای اهل ایمان! اموال یكدیگر را از راه باطل نخورید، مگر آنكه تجارتی از روی رضایت انجام دهید.....

     

     


     

    درباره ما
    به وب سات اسلام انلاین خوش آمدید.
    اطلاعات کاربری
  1. فراموشی رمز عبور؟
  2. نظرسنجی
    از سایت ماخوشتان آمد
    آمار سایت
  3. کل مطالب : 40
  4. کل نظرات : 1425
  5. افراد آنلاین : 1
  6. تعداد اعضا : 55
  7. آی پی امروز : 33
  8. آی پی دیروز : 50
  9. بازدید امروز : 44
  10. باردید دیروز : 90
  11. گوگل امروز : 12
  12. گوگل دیروز : 13
  13. بازدید هفته : 429
  14. بازدید ماه : 312
  15. بازدید سال : 6,340
  16. بازدید کلی : 1,835,096